با توسل به این بانوی مصری حاجت روا شوید
قبر سیده نفیسه یکی از مواضع معروف مصر است که به اجابت دعا معروف است و هر وقت به مصریها مصیبتی میرسد به این مکان میشتابند و حاجت خود را مطرح میکنند و با ذکر و دعا و استغاثه جواب میگیرند.
به گزارش خبرنگار شمانیوز و به نقل از باشگاه خبرنگاران جوان : زندگی در عصر فضای مجازی، الگوهای مجازی نیز به خورد انسانها داده است، الگوهایی، چون مرد عنکبوتی، بت من، عروسکهای باربی و برتز که مانند آخرین مدل گوشی، هر روز در حال تغییر هستند و تنها در مقطعی از عمر انسانها برایشان جذاب اند، چرا که کودکی که دیروز دوران کودکیش را با عروسکهای زیبای باربی گذرانده است، امروز دریافته که نمیتواند مانند باربی دوران کودکیش همیشه زیبا و جذاب باشد پس ناخودآگاه به دنبال الگویی خواهد رفت که در تمام فصول زندگیش بتواند به آن تکیه کند.
اهل البیت (ع) و فرزندانشان الگویی برای تمامی اعصار
در تمام تفکرات بشری حتی تفکر «زندگی منهای خدا» سفارش به انسان بودن و رعایت موازین اخلاقی شده است و در طول تاریخ مردان و زنان بسیاری بودند که به دلیل ارزش گذاری و رعایت این موازین نامشان در تاریخ ثبت شده است. اما در تفکر الهی زمانی که این اخلاق از سرچشمه وحی نشات میگیرد؛ انسانی را پدید میآورد که همچون اکسیری دلهای بسیاری را زنده میکند.
انسانی که دیگر متعلق به عصر و زمان خود نبوده و الگوی جاودان برای تمامی انسانها در تمامی اعصار خواهد بود. اهل البیت (ع) که تبلور حقیقی اخلاق الهی هستند و فرزندان و نسلهای آنان نیز همچون ستارههای در طول تاریخ راهگشا و راهنمای انسانها برای گم نکردن راه، در تاریکیهای جهل و بی خدایی بودند.
این روزها میلاد مردی است که به کریم بودن در میان مردمانش مشهور بوده و در عصر خود با وجود سختیهای بسیار توانسته به خوبی سکاندار کشتی امامت باشد و فرزندان ایشان نیز در طول تاریخ توانستند الگوهای درخشانی برای زنان و مردان باشند. یکی از این فرزندان امام کریم امام حسن (ع)، بانو نفیسه (ع) است که الگوی کاملی برای زنان در تمام اعصار است. در این نوشتار به بررسی زندگی این بانو که امروز مرقدش ملجا و پناه مردم مصر است میپردازیم:
زندگی بانو نفیسه نوه امام حسن مجتبی (ع)
حضرت نفیسه خاتون سلام الله علیها نوه امام حسن مجتبى (علیهالسلام) و عمه حضرت عبدالعظیم حسنى (علیهالسلام) در مکه معظمه متولد شد. ایشان با اسحاق الموتمن، پسر حضرت امام جعفر صادق (علیهالسلام) ازدواج کرد و از او صاحب یک پسر و یک دختر شد (۱) سیده نفیسه از جمله بانوانی است که در تاریخ اسلام به قرائت و ختم قرآن مشهور میباشد. ایشان در حدیث و تفسیر نیز مهارت بسیار داشتند و در طول عمر خود ۳۰ بار به زیارت خانه خدا مشرف شدند. (۲) در احوالاتشان آمده که از خوف خدا بسیار میگریست و شبها را به تهجد و بسیاری از روزها را به روزه میگذراند. (۳) نوشتهاند که نفیسه خاتون به دست خود، قبری را برای خویش حفر کرده بود. او همه روزه داخل آن میرفت و نماز میگزارد و قرآن را بارها در آن ختم کرد. (۴)
دستگیری سادات حسنی و هجرت از مدینه
اقامت ایشان در شهر مدینه دارای برکات بسیاری بود چرا که میتوانست از بارقه بارگاه مطهر جدّش رسول اکرم (ص) و محضر امامت موسی ابن جعفر (ع) (برادر همسرشان) بهرهمند شوند. اما با وجود عباسیان اختناق شدیدی بر مدینه حاکم شده بود، چنانچه حقوق علویان از بیت المال قطع گردید، تمامی سادات و شیعیان قلمرو حکومتی بازداشت شدند و هر روز آنان را به مرکز امارت آورده و با حالتی توأم با حقارت از آنان حاضر و غایب مینمودند و اگر کسی امتناع مینمود سخت مجازاتش میکردند. باشدت گرفتن اختناق در مدینه و سرکوبی قیامهای سادات حسنی و دستگیری و تبعید امام کاظم (ع) به بغداد و شهادت ایشان و دستگیری و شکنجه سادات حسنی، بانو نفیسه تصمیم به ترک شهر مدینه و هجرت به سرزمین مصر را کردند.
سفر به سرزمین مصر و پناه مصریان به بانو نفیسه
نفیسه خاتون، در سال ۱۹۳ ه. ق به مصر رفت. وقتی مردم از ورود بانویی علوی به مصر باخبر شدند، استقبال با شکوهی از ایشان شد. ایشان همراه همسرشان در خانه تاجری به نام جمال الدین بن عبدالله بن جَصّاص سکونت گزیدند و پس از چند ماهی به منزل ام هانی نقل مکان کردند و سپس به منزل دیگر. استقبال مردم چنان بود که نفیسه خاتون احساس کرد صاحب خانهها آزار میبینند و قصد ترک مصر را کردند.
اما مردم از حاکم مصر خواستند موجبات اقامت ایشان را فراهم کند و او خانهای به ایشان اختصاص داد و نفسیه خاتون در مصر برای همیشه ساکن شد. (۵و۶) و منزلش پناهی برای مردم مصرشد. شیخ محمد ضبان، دانشور اهل مصر میگوید: در حالی که سیده نفیسه میتوانست در مصر از امکانات رفاهی و منابع مالی فراوانی استفاده کند، از آنها اعراض کرد و زندگی زاهدانهای را برای خویش برگزید؛ به همین دلیل، مردم به وی علاقهمند گردیدند و در گرفتاریها و مصیبتهای خویش به او مراجعه میکردند. (۷)
بزرگان و دانشمندانی که شاگرد بانو نفیسه بودند
طبق گفته بیشتر سیره نویسان ایشان حافظ کل قرآن کریم بوده اند و به گفته ابن خلکان: «سیده نفیسه در نقل روایت مهارت داشت و برخی از مشاهیر و بزرگان از او حدیث نقل کردهاند.» (۸) با آمدن او به مصر، عده بسیاری از اهل علم و حتی عدهای که در دستگاه حکومتی، مناصبی بالا داشتند نزدش میرفتند و از او حدیث میشنیدند یا آنکه روایاتی را نزدش قرائت میکردند و ایشان در صورت لزوم اصلاح میکردند.
همچنین برخی از دانشوران، قاضیان و حکیمان در خصوص امور دینی و مسایل شریعت با او به مشورت میپرداختند، اشکالات خویش را در امور تفسیر، حدیث و کلام مطرح میکردند و او به رفع ابهامات آنان مبادرت مینمود. از جمله افرادی که به منظور دریافت معارف به محل اقامت این بانو میرفتند و شاگردی ایشان را میکردند میتوان به این افراد که از بزرگان عصر خود بودند اشاره کرد:
◄ محمد بن ادریس شافعی: او سومین فقیه بزرگ از فقهای اهل سنت است. گفته اند شافعی نماز تراویح را در مسجد سیده نفیسه در ماه رمضان میخواند و هر وقت برایش کسالتی روی میداد؛ یکی از اصحاب خود را نزد این بانو میفرستاد و طلب شفا میکرد و هنوز قاصد برنگشته بود که او به برکت تأثیر نفس سیده نفیسه سلامتی خویش را باز مییافت تا آنکه یک بار در بستر بیماری افتاد و به روش سابق از دختر حسن بن زید خواستار دعا گردید، نفیسه این بار به فرستاده شافعی گفت: «مَتَّعه اللّه ُ بالنَّظر الی وَجهه الکَریم؛ خداوند او را به لقای وجه کریمش بهرهمند سازد.»، چون پیک مخصوص پیام را آورد شافعی دانست که زمان مرگش فرا رسیده و وصیت کرد که نفیسه خاتون بر وی نماز بگذارد. وارد کردن جنازه شافعی در منزل نفیسه و نمازگزاردن او بر جنازه وی بالاترین مقام و موقعیت این بانو را در زمان خودش به اثبات میرساند و آشکارا نشان میدهد که وی تا چه اندازه مورد توجه عموم مسلمانان و خصوصا مشاهیر و خواص بوده است. (۹)
◄ ذوالنون مصری: ایشان از چهرههای بزرگ عرفان اسلامی است و او را به عنوان شخصی برجسته از اهل معنا نام برده اند. (۱۰)
◄بِشر بن حارث (بشر حافی): از عارفان، محدثان و فقیهان بلندآوازه قرن دوم و سوم هجری است و در معرفیش گفتند: او کسی است که شبها را به دعا و نماز صبح میکند و روزها روزه میگیرد. (۱۱) بشر همواره به دیدار سیده نفیسه میرفت و گفته اند در برخی اوقات در خانه این بانو معتکف میگردید و از مراتب فضل و کمال این بانو استفاده میکرد. (۱۲)
◄احمد بن محمد بن حنبل: یکی از بزرگترین علمای اهل سنت و رئیس فرقه حنبلی، یکی از چهار مذهب فقهی اهل سنت میباشد. او برای وهابیها چهرهای اسطورهای است و مکتب حنبلی مکتب پذیرفته شده توسط آنان است. احمد در مجالس علمی و قرائت حدیث سیده نفیسه شرکت میکرد و پارهای از روایات را که این بانو از اجداد گرامیش فرا گرفته بود نزدش آموخت و پارهای مسایل مشکل شرعی و کلامی را از وی سؤال میکرد. (۱۳)
نوشتن نامه اعتراض آمیز به حاکم مصر
سیده نفیسه علاوه بر آنکه شجاعت را از خاندان خویش به ارث برده بود به دلیل ارتباط با خداوند عزت، صلابت و استواری را مانند مادرش حضرت زهرا (ع) و عمه شان حضرت زینب (ع) کسب کرده و جز از خدای خویش از کسی ترسی نداشت. در مقطعی از عمر ایشان که مردم مصر از ظلم حاکم وقت به ستوه آمده بودند؛ نزد ایشان رفته و از حاکم شکایت کردند. ایشان نیز با نوشتن نامهای اعتراض آمیز حاکم را مورد سرزنش و عتاب قرار داد و خود در مسیر عبور حاکم ایستاد و حاکم با دیدن ایشان با ادای احترام از اسب پایین آمد و نامه را دریافت کرد و با خواندن نامه و به احترام این بانوی بزرگوار از سختی بر مردم کاست و در زمان حکومت خویش موجبات آرامش مستمندان را فراهم کرد. (۱۴)
ماجرای حفر قبر و وفات ایشان
نوشتهاند که حضرت نفیسه خاتون سلام الله علیها به دست خود قبرش را حفر کرد و همه روزه در میان آن مىرفت و نماز مىگزارد و قرائت قرآن مىنمود، طورى که شش هزار ختم قرآن در آن به اتمام رساند.
در وقت احتضار، که بعد از هفت سال اقامت در مصر بود، بیمار شد. روزه دار بود و قرآن قرائت مىکرد و در هنگام قرائت سوره مبارکه انعام، چون به آیه شریفه «لهمّ دارالسلام عند ربّهم» (انعام، آیه ۶) رسید؛ از دنیا رفت.
اسحاق مؤتمن که در ایام کسالت همسرش در مدینه بود، توسط نامه از بیماری وی مطلع گردید؛ اما روزی به مصر رسید که سیده نفیسه رحلت کرده بود و اطرافیان در تدارک مقدمات کفن و دفن بودند. اسحاق تصمیم داشت پیکر همسرش را به مدینه ببرد، اما مردم مصر تمنا داشتند که او در مصر دفن شود و نزد امیر وقت مصر رفتند و از او خواستند اسحاق را از انتقال پیکر سیده نفیسه به مدینه منصرف کند. واسطه قراردادن حاکم مؤثر واقع نشد. مردم اموال فراوانی فراهم کردند و به وی دادند و از او خواستند تا با درخواستشان موافقت کند. اسحاق نپذیرفت، اما سرانجام به سبب رویایی که در خواب دید تن به خواست مردم داد. بنابر این رویا، رسول اکرم فرمان داده بود که اموال را نپذیر، ولی همسرت را در همینجا به خاک بسپار. (۱۵)
کرامات و معجزات سید نفیسه
در هنگام اقامت این نوه امام حسن (ع) در مصر کرامت بسیاری از وی دیده شد که ارادت اهالی را نسبت به او چندین برابر کرد. میتوان از میان آنها به پر آب شدن رود خشک شده نیل به برکت دعا و افکندن مقنعه ایشان در آب و شفای بیماران از جمله دختری یهودی اشاره کرد. جمال الدین بن تغری بُردی در این باره میگوید: «از سیده نفیسه کرامات بسیاری مشاهده شده که نشان میدهد اهل فضیلت و پوینده طریق معنویت بوده و این کرامتها در همه جا معروف است.» (۱۶و۱۷و۱۸)
مصریان و گرفتن حاجات بسیار از بانو نفیسه
حضرت نفیسه خاتون سلام الله علیها نزد عربها «سیّده» و «ست نفیسه» که به معناى «خانم» است، معروف گشته و مرقد ایشان در قاهره از زیارتگاههای مشهور مسلمانان به ویژه شیعیان مصری و دیگر کشورها به شمار میآید. همه روزه به خصوص در روزهای یکشنبه و پنج شنبه جمعیت انبوهی به زیارت این مکان میآیند. همچنین رسم است که جشنهای ازدواج در اطراف مرقد او برگزار میشود. (۱۹) و در سالروز تولد این بانو و نیز حضرت زینب (س) جمعیت بسیاری در حرم او گرد میآیند و فرقههای گوناگون شیعه در کنار اهل سنت تا پاسی از شب با مولودی خوانی به شادی میپردازند. مردم مصر بوسیدن ضریح، تضرع و توسل به سیده نفیسه را برای برآوردن حاجات روا میدانند. (۲۰) و بسیار به ایشان ارادت دارند. چنانچه به گفته ابو نصر بخاری: «مقام این بانو آنقدر والا است که مردم مصر برای اثبات ادعای خویش، به وی سوگند یاد میکنند.» (۲۱)
در کتاب سفینه البحار آمده است هر کس حاجتی داشته باشد و هزار مرتبه به روح سیده نفیسه خاتون صلوات هدیه کند؛ خداوند ان شاءاللّه حاجاتش را روا میگرداند.
مقریزی نیز در این باره نوشته است: قبر سیده نفیسه یکی از مواضع معروف مصر میباشد که به اجابت دعا معروف میباشد و هر وقت به مصریها مصیبتی میرسد به این مکان میشتابند و حاجت خود را مطرح میکنند و با ذکر، دعا و استغاثه جواب میگیرند. (۲۲)
برخی شیعیان ایرانی در عهد قاجار، در سفر حج به شامات و مصر نیز میرفته و مرقد سیده نفیسه را زیارت میکردهاند. این زیارتها در برخی سفرنامههای حج ایرانیان انعکاس یافته و اطلاعاتی از مرقد آن بانو و باورهای مصریان درباره او به دست دادهاند. (۲۳)
درخشش فرزندان بانو نفیسه در طول تاریخ
بنی زهره خاندانی از سادات شیعه دوازده امامی هستند که بسیاری از آنان اهل معرفت، دانش و سیاست و دارای تألیفات مهم هستند و دانشورانی بزرگ نزد آنان به کسب معارف اهتمام ورزیده اند، این شجره پاک و آراسته به پرهیزگاری و دانش منسوب به اسحاق بن جعفر الصادق (ع) هستند و گاه آنان را اسحاق و اسحاقیون خوانده اند. این هم یکی دیگر از افتخارات سیده نفیسه است که افرادی از نسل او در نشر فرهنگ قرآن، عترت و نیز گسترش تشیع و صیانت از علویان و سادات تلاش کرده اند و در صفحات تاریخ نام خویش را به عنوان انسانهایی دانشمند و سیاستمدار ثبت کرده و به درخشندگی و فروزندگی تشیع افزوده اند. (۲۴)
تحریریه سایت با حجاب _ زینب نیکبخت
منابع
۱- شیخ عباس قمی، منتهی الامال، ج۲، ص ۲۹۹؛ عالمه مجلسی، سفینه البحار، ج۲، ص۶۰۴،
۲- الأعلام، ج۸، ص۴۴،
۳- غلامرضاگلی زواره، ص ۳۴،
۴- الکواکب السیاره فی تربت الزیاره، ابن زیات، ص۵؛ مساجد مصر و اولیاء الصالحون، سعاد ماهر محمد، ج۱، ص۱۲۵؛ نورالابصار، ص۲۵۸؛ ناسخ التواریخ، ج سوم، ص۱۲۶،
۵- عطاری ص۱۳-۲۰-۲۱،
۶- آل بیت النبی فی مصر، احمدابوکف
۷- سعاف الراعنین، شیخ محمد صبان، ص۲۵۴،
۸- وفیات الاعیان، ابن خلّکان، ج۵، ص۴۲۳ ـ ۴۲۴،
۹- النجوم الزاهره، ج اول، ص۱۸۶.
۱۰- صفوه الصفوه، ابن جوزی، ج۴، ص۲۸۷ ـ ۲۹۱؛ کشف المحجوب، هجویری، ص۱۰۰، الفهرست، ابن ندیم، ج۲، ص۸۶۲؛ نفحات الانس، جامی، ص۲۸ ـ ۲۹؛ حلیه الاولیاء، ابونعیم اصفهانی، ج۹، ص۲۷۳؛ تذکره الاولیا، عطار نیشابوری، ص۱۲۳ ـ ۱۲۴،
۱۱- نفحات الانس، ص۴۵؛ روضات الجنات، خوانساری، ج دوم، ص۱۳۰ ـ ۱۳۱؛ صفوه الصفوه، ج۲، ص۱۸۳،
۱۲- النجوم الزاهره، ج اول، ص۱۸۶،
۱۳- گوهر خاندان امامت، ص۱۲ و ۲۹؛ آل بیت النبی فی مصر، ص۱۰۷،
۱۴- آل بیت النبی فی مصر، ص۱۰۷،
۱۵- نور الابصار فی مناقب آل البیت النبی المختار، ص۲۵۸؛ آل بیت النبی فی مصر، ص۱۰۴؛ اسعاف الراغبین، ص۲۰۷؛ السیده نفیسه، توفیق ابوعلم، ص۱۳؛ منتهی الامال، ج۲، ص۳۰۰؛ تتمه المنتهی، ص۱۹۵؛ ریاحین الشریعه، ح۵،
۱۶- نور الابصار، ص۴،
۱۷- آل بیت النبی فی مصر، ص۱۰۷؛ ناسخ التواریخ، ص۱۱۹؛ ریاحین الشریعه، ج۵، ص۸۷ ـ ۸۸؛ المواعظ و الاعتبار بذکر الخطط و الآثار، ج۲، ص۶۴۱،
۱۸- نورالابصار، ص۲۵۶؛ ناسخ التواریخ، ص۱۲۴؛ ریاحین الشریعه، ج۵، ص۸۵،
۱۹- شیعه در مصر، ص۱۳۱،
۲۰- شیعه در مصر، ص۹۹ ـ۱۰۰ و ۲۱۷٫
۲۱- سرالسلسلهالعلویه، ص۲۹،
۲۲- المواعظ والاعتبار…، ص۶۳۸ ـ ۶۳۹،
۲۳- سرالسلسلهالعلویه، ص۲۹،
۲۴- عمده الطالب، ص۲۳۰؛ تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، ص