شمانیوز
شما نیوز

نقد سریال می خواهم زنده بمانم

نقد سریال می خواهم زنده بمانم

سریال می‌خواهم زنده بمانم که امروز آخرین قسمت از فصل اول آن توزیع شد، یکی از پرطرفدارهای سریال‌های شبکه نمایش خانگی است، که داستانی عاشقانه را در بستر سال‌های دههٔ ۶۰ روایت می‌کند.

 
 
به گزارش شمانیوز، سریال می‌خواهم زنده بمانم یکی از جدیدترین سریال‌های شبکه نمایش خانگی لقب می‌گیرد که با شروعی آتشین موفق شد امیدوارکننده‌ترین سریال حال حاضر سرویس‌های استریم ایرانی باشد. اما شروع دلچسب تنها دستاورد سریال جدید شهرام شاه‌حسینی می‌خواهم زنده بمانم نیست و روایت تقریبا درست در کنار شخصیت‌پردازی به‌جا به سریال می‌خواهم زنده بمانم کمک می‌کند تا در نقطه اوج قرار بگیرد. 
آن‌چه باید درباره سریال بدانید
شهرام شاه‌حسینی به‌عنوان کارگردان سریال میخواهم زنده بمانم فعالیت در سینما را از سال ۱۳۷۵ آغاز کرد و آهسته آهسته مسیری را طی کرد که او در جایگاه فعلی‌اش قرار داده است. شاه‌حسینی که سابقه همکاری با نام‌های شناخته‌شده‌ای مانند بهرام بیضایی و رسول ملاقلی‌پور را در کارنامه‌اش دارد در سال‌های دهه ۹۰ به کارگردانی در سینما و تلویزیون نزدیک‌تر شد و حالا روزهای پرکاری را پشت سر می‌گذارد. او سال گذشته فیلم هفته‌ای یک بار آدم باش را کارگردانی کرد و از روزهای پایانی سال ۹۹ هم میزبان تماشاگران سرویس استریم فیلیمو است و با سریال جدیدش که هر دوشنبه منتشر می‌شود، بیشتر از قبل مورد توجه قرار گرفته است.
اما موفقیت سریال جدید او چندان هم غیرقابل پیش‌بینی نبود. شاه‌حسینی که در روزهایی نه‌چندان دور به دستیاری در کنار کارگردان‌های شناخته‌شده مشغول بود در دهه ۹۰ سریال‌های متعددی را برای سیمای ملی کارگردانی کرد که شاید مهم‌ترین آن‌ها سریال پرستاران باشد؛ عنوانی با ۵۲ اپیزود که یادآوری سریالی استرالیایی به همین نام بود. با این حال سریال پرستاران برخلاف نمونه استرالیایی‌اش توجه بیشتری به درام شخصیت‌های اصلی‌اش داشت و به همین دلیل می‌توان گفت که شاه‌حسینی در طول دوران حضورش در تلویزیون به اهمیت شخصیت‌پردازی درست و داستان‌سرایی کلیدی پی برده و نقطه اوج آن را در سریال جدیدش نشان می‌دهد.
پوریا سعیدی که در کنار پوریا کاکاوند وظیفه نگارش فیلم‌نامه سریال جدید شاه‌حسینی را برعهده داشته هم بیشتر از آن‌که در سینما و تلویزیون دیده شده باشد در تئاتر خودی نشان داده اما در حال حاضر درگیر دو سریال در شبکه نمایش خانگی است؛ سریال سیاوش و سریال میخواهم زنده بمانم. هر دو عنوان در جذب تماشاگر موفق ظاهر شده‌اند و نکته جذاب‌تر این است که سعیدی در کنار سایر نویسندگانی که در هر دو پروژه به او کمک می‌کنند، موفق شده دو اتمسفر کاملا متفاوت با دو روایت نسبتا منحصربه‌فرد را به تصویر بکشد.

 zende3

تهیه‌کنندگی سریال می‌خواهم زنده بمانم هم برعهده یکی از تهیه‌کنندگان فعال چند سال اخیر سینمای ایران بوده که حالا وارد دنیای بزرگ سریال‌های شبکه نمایش خانگی هم شده است؛ محمد شایسته. او از خانواده‌ای سینمایی برآمده و دو برادر دیگر به‌ نام‌های مرتضی [از موسسان مجموعه سینمایی هدایت فیلم] و مصطفی هم دارد که هر دو در صنعت سینما مشغول هستند. شایسته با حضور در تیم تولید فیلم چشمان سیاه به کارگردانی ایرج قادری وارد خانواده بزرگ سینماگران شد. او در سال‌های اخیر از تهیه‌کنندگی تا سرمایه‌گذاری در فیلم‌های سینمایی را تجربه کرده و حالا تهیه‌کننده باتجربه‌ای به نظر می‌رسد.

 
بنابراین از این تیم تولید قدرتمند انتظار می‌رود که بازیگران ارزشمندی را هم برای سریال جدیدشان استخدام کرده باشند و دقیقا به همین دلیل است که سریال میخواهم زنده بمانم یکی از پرستاره‌ترین سریال‌های چند وقت شبکه نمایش خانگی هم لقب می‌گیرد. حامد بهداد، سحر دولتشاهی، بهاره کیان‌افشار، علی شادمان، آناهیتا درگاهی، آزاده صمدی، مهران احمدی، بابک کریمی و بیژن بنفشه‌خواه در کنار مائده طهماسبی و ناهید مسلمی از بازیگران شناخته‌شده سریالی هستند که موسیقی تیتراژ پایانی آن را همایون شجریان خوانده و آهنگ‌سازی موسیقی متنش هم برعهده مسعود سخاوت‌دوست بوده است.
داستانی با افت و خیز بسیار
سریال میخواهم زنده بمانم شکوهمندانه آغاز می‌کند و به‌ویژه در سه اپیزود ابتدایی خارق‌العاده ادامه می‌دهد. در شرایطی که سریال‌های ایرانی در بسیاری از موارد تلاش می‌کنند با آغازی متوسط داستانی را برای روایت در ادامه ماجرا شکل دهند اما سریال جدید شاه‌حسینی از این قاعده نفرت‌انگیز پیروی نمی‌کند و در همان ابتدا با سرعت و خشمی وحشتناک و البته تحسین برانگیز به تماشاگرش نقب می‌زند. اما این جنون دیوانه‌وار ادامه‌دار نیست و سریال پس از سه اپیزود ابتدایی به یک ثبات نسبی در روایت می‌رسد که برای تماشاگری که به دنبال‌کردن حوادث با سرعت بسیار بالا عادت کرده اندکی ناامیدکننده به نظر می‌رسد.
با این حال این رویکرد را هم نمی‌توان به باد انتقاد گرفت. چراکه سریال پس از رسیدن به اهدافی که برای شخصیت‌پردازی و داستان‌سرایی در نظر گرفته، تصمیم می‌گیرد داستانش را در ابعاد بیشتری گسترش دهد و در رسیدن به این هدف هم موفق ظاهر می‌شود. به همین دلیل است که نمی‌توان ایراد بزرگی به نوع روایت و داستان‌سرایی سریال میخواهم زنده بمانم وارد دانست. بنابراین اپیزود آغازین این سریال بدون هیچ شک و تردیدی می‌تواند در لیست طولانی سریال‌های ایرانی شبکه نمایش خانگی در جایگاه سه پایلت برتر قرار بگیرد.
سریال میخواهم زنده بمانم در مرکز تداخل چند ژانر کلیدی قرار می‌گیرد. رابطه هما حقی [با هنرنمایی سحر دولتشاهی] با نادر سرمد [با درخشش پدرام شریفی] که به خوبی مدیریت می‌شود و اوج پختگی نویسنده و کارگردان سریال در مدیریت یک رابطه عاشقانه را به تصویر می‌کشد به سریال کمک می‌کند تا به ملودرامی عاشقانه تبدیل شود. اما سریال نشانه‌هایی هم ایجاد می‌کند تا به تماشاگرش بفهماند که نباید به دیالوگ‌های عاطفی آن‌ها تحت تاثیر قرار بگیرد چون همه چیز خیلی سریع تغییر می‌کند.
 
 

zende2

اگرچه سریال با نشان‌دادن درگیری‌های همایون حقی [با هنرنمایی بابک کریمی] با بهمن دشتی [با درخشش جذاب مهران احمدی] تلاش می‌کند تا نشان دهد تنها روی یک داستان عاشقانه تمرکز نکرده اما با ورود امیر شایگان [با هنرنمایی نسبتا متفاوت حامد بهداد] فضای سریال به ژانر جنایی نزدیک‌تر هم می‌شود. با این حال و به همان میزان که شخصیت‌پردازی شخصیت‌های بخش جنایی داستان ضعیف و ناقص به نظر می‌رسد، سریال با واردکردن یک روایت عاطفی فرعی تلاش می‌کند تا تماشاگرش را به سریالی که شروعی طوفانی را آغاز کرده هم امیدوارتر کند.
 
این رابطه فرعی را باید در ارتباط کاوه [با هنرنمایی علی شادمان] با شیوا [با درخشش آناهیتا درگاهی] جستجو کرد. رابطه‌ای عاطفی که در چارچوب دو شخصیت با روحیه و سبک زندگی متفاوت به خوبی بسط می‌کند و به همین دلیل سریال در به تصویرکشیدن تفاوت‌های شخصیت‌های روایت عاشقانه فرعی‌اش به خوبی عمل می‌کند.
داستان سریال میخواهم زنده بمانم علاقه ویژه‌ای به تراژدیک‌بودن دارد. به همین دلیل در همه داستان‌های کوچک و بزرگی که در فیلم‌نامه‌اش دنبال می‌کند، نشانه‌ای از دویدن و نرسیدن و شکست‌خوردن را نشان می‌دهد.
شخصیت‌پردازی‌های گوناگون
برگ برنده اصلی سریال میخواهم زنده بمانم بازیگران شناخته‌شده و صدای همایون شجریان نیست. این سریال به واسطه شخصیت‌پردازی قابل اتکایی که به شخصیت‌های اصلی‌اش هدیه می‌دهد به عنوانی محترم و دلنشین تبدیل می‌شود که ارتباط خوبی میان شخصیت‌هایش با تماشاگر برقرار می‌کند. با این حال این مسئله شامل همه شخصیت‌های سریال نمی‌شود. برای مثال شخصیت هما حقی یک با پردازش بی‌نظیر همه ویژگی‌های شخصیتی‌اش جای تردیدی برای تماشاگر قرار نمی‌دهد.
اگرچه این شخصیت‌پردازی بی‌بدیل با هنرنمایی تحسین‌برانگیز و مثل همیشه بی‌نقص سحر دولتشاهی حتی کامل‌تر هم می‌شود اما بررسی شخصیت امیر شایگان نشان می‌دهد که این مسئله شامل همه شخصیت‌های سریال هم نیست. در قسمت پنجم سریال که مدتی پیش منتشر شده، تلاش‌هایی برای برطرف‌کردن نقاط ضعف سایر شخصیت‌ها صورت می‌گیرد و این رویداد نشان می‌دهد که سریال به خوبی از اهمیت پردازش سایر شخصیت‌هایش آگاه است.
فضاسازی خنثی
داستان سریال میخواهم زنده بمانم در دهه ۶۰ شمسی روایت می‌شود؛ دورانی که برای بسیاری از افرادی که فضای آن را تجربه کرده‌اند، یادآور خفقانی است که بعدها و آهسته آهسته تغییر هویت داد. سریال در پرداخت به مشکلات فرهنگی دهه ۶۰ که عمدتا از نگاه نادرست سیاسی و اجتماعی نشات می‌گرفت، موفق ظاهر می‌شود. این‌که وقایع تلخ دهه ۶۰ که روزگاری پررنگ‌ترین خطوط قرمز جامعه ایران بودند پس از چهل سال این‌گونه مورد انتقاد و تمسخر قرار می‌گیرند، نشان می‌دهد که جامعه ایران تا چه حد به مضحک‌بودن تاریخ معاصر خودش پی برده و دقیقا به همین دلیل است که سریال میخواهم زنده بمانم این اتمسفر دردناک را با ترکیبی از دو زاویه مورد انتقاد قرار می‌دهد.
زاویه نخست از جایی آغاز می‌شود که سریال تلاش می‌کند فضای خفقان‌آور دهه ۶۰ را با جزییات بیشتر به تماشاگرش نشان دهد اما در رسیدن به این هدف چندان امیدوارکننده ظاهر نمی‌شود. گریم شخصیت‌هایی مثل شیوا و هما شباهت زیادی با آرایش زنان در دهه ۶۰ ندارد. بنابراین تماشاگری که موضع تاریخی سریال را نداند با تماشای آن درک چندانی از شکل‌گیری روایت آن در دهه ۶۰ به دست نمی‌آورد.
 
اما زاویه دوم که تلاش می‌کند نقاط ضعف زاویه اول را پنهان کند، موفق‌تر ظاهر می‌شود. سریال در تلاش برای نشان‌دادن فضای خیابان‌ها، اتومبیل‌ها و پوشش مردان اندکی موفق‌تر به نظر می‌رسد. کاملا واضح است که عوامل سریال برای به تصویرکشیدن فضای متفاوت دهه ۶۰ هزینه زیادی کرده‌اند و دکورهای ارزشمندی را به کار گرفته‌اند.
 

zende4

 
روایت‌های درگیرکننده
سریال قورباغه یکی از عناوین اخیر شبکه نمایش خانگی بود که در بسط و توسعه چند داستان همزمان شکست خورد و حتی در نتیجه‌گیری برای پایان فصل اول هم موفق ظاهر نشد. با وجود اینکه آن سریال تیم بازیگران خاص‌تری داشت [حضور نوید محمدزاده در یک مجموعه داستانی متمایز به نظر می‌رسد] اما برگ برنده اصلی‌اش را باید در فضاسازی‌ها، موسیقی متن و خرده داستان‌های خیره‌کننده پیدا کرد.
شاید سریال میخواهم زنده بمانم به اندازه رقیبش که مدتی پیش به پایان فصل اول رسید [هنوز اطلاعاتی درباره ساخت فصل دوم سریال قورباغه وجود ندارد] در فضاسازی‌ها موفق نباشد اما بدون هیچ شک و تردیدی در شخصیت‌پردازی، داستان‌سرایی و پیش‌بردن اهدافی که برای فیلم‌نامه‌اش تعیین کرده، قدرتمندتر ظاهر می‌شود.
 
روایت همزمان چند داستان جذاب با گروه‌های متفاوتی از شخصیت‌های متمایز بزرگترین برگ برنده سریالی است که نه‌تنها در فضاسازی هم نسبتا موفق ظاهر شده بلکه پس از پایان فصل اول با فصل دوم و روایتی در دوران معاصر بازمی‌گردد.

 

منبع: سایت ویجیتو

آیا این خبر مفید بود؟
بر اساس رای ۰ نفر از بازدیدکنندگان
جهت مشاهده نظرات دیگران اینجا کلیک کنید
copied

  • اخبار داغ
  • پربحث‌ترین ها
  • اخبار روز
  • پربیننده ترین
تبلیغات متنی