پای حرفِ "دختران مجرد"
فلان دختر همسایه ما مجرد است. فکر میکنم 33 سالش باشد. مادرم دائم غصه میخورد برایش. اصلا چرا از او بگویم. همین مریم دوستِ خودم؛ درست است که 29 سال دارد اما خیلی وقتها سرِ همین مجرد بودنش از این و آن حرف میشنود. هی همه میگویند ازدواج کن؛ از فامیل بگیر تا خواهر خودش. چه جوابی باید بدهد؟ بگوید به شما مربوط نیست که ازدواج نکردهام یا بگوید کو شوهر؟ اصلا همین خودِ من. شما هیچ میدانید روزی چندمرتبه حسرت میخورم که چرا جایِ زنان متاهلی نیستم که فشارهای منِ فوقلیسانسدار را ندارند؟
به گزارش شمانيوز، سال گذشته بود که آمار یک میلیونی تجرد قطعی در کشور صدای خیلیها را درآورد. تجردِ قطعی یعنی شرایطی که فرد از سن ازدواج کاملا گذشته باشد و این یعنی خانواده در خطر است. اما فقط همین یک و نیم میلیون نفر مجرد نیستند که چشمهای نگران را به سمت آمارهای ازدواج خیره کرده باشند. براساس آمارهای قدیمیتر سازمان ثبت احوال، در حال حاضر نزدیک به 11 میلیون و 240 هزار نفر در سنین بالا هنوز ازدواج نکردهاند. سهم زنان و مردان در این داستان هرچند برابر نیست اما زیاد هم فاصلهای ندارد. هرچند که بنابرآمارهای رسمی زنان مجرد در سنِ ازدواج تعدادشان بیشتر است و همین هم یکی از دلایل مجرد ماندن دختران نامیده شده، اما پژوهشی اخیرا این مسئله را رد میکند که تعداد بیشتر متولدین زن مانعی بر ازدواج آنهاست. براساس آخرین گزارش مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی فرضیه کم بودن تعداد پسران در مقابل دختران بهکلی رد میشود. پژوهشگر پژوهش مجلس اسلامی به استناد به سرشماری اعلام کرده که تعدادِ پسران هرگز ازدواجنکرده که بین 15 تا 34 سال سن دارند از دختران بیشتر است. بنابر این پژوهش دلیل ازدواج نکردن دختران به مسائل فرهنگی برمیگردد؛ یعنی مردان با زنانی کوچکتر از خودشان ازدواج میکنند؛ مثلا یک پسر متولد 65 ترجیح میدهد با دختری که متولد 70 است ازدواج کند و نه یک دخترِ متولد 67 یا 68. اما اگر قرار باشد پژوهشها و آمارهای رسمی و غیررسمی را کنار بگذاریم، خود دختران و زنان درباره دلایل ازدواج نکردنشان و شرایط اجتماعی حاکم حرفهای مهمتری دارند. در ادامه چند نفر از آنها در گفتگو با فرارو از دوران مجردی و دلایل ازدواج نکردنشان میگویند. تا زمانی که مجردی حتما عیب و ایرادی داری! مهسا 29 سال دارد. او خیلی صریح به سئوالها جواب میدهد. او درباره دلایل ازدواج نکردنش میگوید "تا الان کسی که هم کفو من باشد و با معیارهایم بخورد سر راهم قرار نگرفته. دلیل دیگر این است که الان پسرها ترسِ از ازدواج دارند. همین باعث میشه جلو نیایند یا وقتی میایند خیلی جدی نباشند". او ادامه میدهد: "پسرها اکثرا به روابط مجازی و دوستی بسنده میکنند و از طرف دیگر از هزینهها و مخارج زندگی مشترک هم نمیشود چشمپوشی کرد". به گفته مهسا بهترین سن ازدواج از 20 تا 25 سالگی هست و در بهترین حالت در قالب ازدواج دانشجویی. او در ادامه درباره ترسهایش از آینده و چگونگی ازدواجش گفت: همیشه یک دوراهی هست. ازدواج سنتی برای من پر از ترس و دلهره بوده و از همه مهمتر اینکه نکند او خودش تو رو انتخاب نکرده و بلکه تو را برایش انتخاب کردهاند! راه دیگر این است که خودت با کسی آشنا شوی که ممکن است آن طرف در خط ازدواج نباشد که در دو حالت تو بیاعتماد خواهی شد. مهسا همچنین درباره تفاوت نگاه خانوادهها به ازدواج نکردن دختر یا پسرشان میگوید: من به شخصه بین دور و بریهایم میبینم که خانوادهها به پسرانشان میگویند که دیر ازدواج کن یا خودت را فعلا در سختی ازدواج نینداز. ولی در مورد دختر برعکس هست؛ دخترا شدیدا تحت فشار خانواده و جامعه هستند. خصوصا با هر بار شنیدنِ خبرِ ازدواج دختران همسنوسالت و یا پیشنهادات دوست و فامیل برای معرفی پسر. مهسا معتقد است طنزهایی که برای دخترها درمورد ازدواجنکردنشان میسازند و اینکه مثلا دخترها آویزان پسرها هستند درواقع ناشی از همین واقعیت دردناک است چون دخترها به دلیل فشارها تمام تلاششان را میکنند تا با پسری آشنا شوند و او را برای ازدواج قانع کنند. او در پاسخ به این سئوال که "به نظرت مجرد ماندن بالاتر از سنی که جامعه و خانواده تعیین کردهاند چه مشکلاتی به دنبال دارد گفت: اساسیترین مشکل تجرد عدم برآوردهشدن نیاهای جنسیاست که بالطبع مشکلات روحی و روانی ایجاد میکند. او ادامه داد: مشکل دیگه تجرد دخترا نگاه اطرافیان است. گویا تو عیب و نقصی داری و تا زمانیکه ازدواج نکنی به حساب آورده نمیشوی؛ هرچقدر هم که خودت را با تحصیل و کار و... قوی کرده باشی. دلم میخواهد مادر شوم مریم از مهسا سنش بیشتر است. او دلش از شرایط اجتماعی که باعث شده تا حالا ازدواج نکند پر است و میگوید: من چیز خاصی از زندگی نخواستهام بهجز داشتن آرامش کنار یک همسر که تا الان این اتفاق نیفتاده است. مریم که سالهاست در یک شکرت معتبر مشغول بهکار است معتقد است از سن او گذشته اما بهترین سن ازدواج 25 تا 30 سالگی است و او که حالا 33 سال سن دارد تنها دو سال دیگر وقت دارد و هرسال اشتیاقش کمتر میشود. او درباره حس مادریای میگوید: من یک دخترم و همیشه تشنه چشیدن حس مادری هستم. دوست دارم زندگی مستقلی کنار مردِ زندگیم داشته باشم تا همه عشق و خواستنی که در این سالها انباشن شدهاند رو نثارش کنم. اما انگار قرار است همه این حسرتها بر دلم بماند. مریم درباره تبعات منفی مجرد ماندن در سنین بالا هم گفت: مجرد ماندن بالاتر از سنی، حرف به دنبال دارد و بعد تنهایی. خیلی وقتها باید سرکوفت اطرافیان را تحمل کنی و همیشه محرومیت از نداشتن فرزند را حس کنی. جز اینها خیلیها ممکن است رویت عیب بگذارند... . او همچنین ادامه میدهد: ترس از آینده از همه اینها هم بدتر است؛ از سنی به بعد دیگر پشتوانه پدر و مادر را هم نداری و خودت می مانی و حرفِ دیگران. فعلا از مجرد بودنم راضیام! سعیده با اینکه به قول خودش 31 سال را پشت سر میگذارد اما معتقد است برای ازدواج هیچ عجلهای نیست.او میگوید اصلا از اینکه تا به حال ازدواج نکرده ناراحت نیست. سعیده دلایل این حرفش را چنین شرح میدهد: اول اینکه فکر میکنم هنوز به بلوغ و خودشناسی نرسیدهام؛ بنابراین اگر قصد ازدواج هم داشته باشم نمیتوانم همسر مناسبی برای خودم انتخاب کنم. پدر و مادر سعیده تهران نیستند و او پس از اینکه دوران کارشناسیاش تمام شده از خانواده جدا شده و در این شهر تنها زندگی میکند. او درباره تنها زندگیکردنش میگوید: کاملا آرامش دارم. برای همین تا الان ضرورتی برای ازدواج حس نکردم. او اما معتقد است دخترانی که مانند او فکر کنند در جامعه کم هستند و همه از اینکه 30 سالشان شده و مجرد ماندهاند ناراحتاند و نگرانِ اینکه هیچوقتِ دیگران نتوانند ازدواج کنند. اما من فر میکنم ما اصلا چیزی به اسمِ ازدواجِ دیر نداریم و فقط ازدواج زود داریم؛ یعنی طرف زودتر از موعد لازم ازدواج کند. سعیده میگوید جدا از خانواده زندگیکردن تاثیر زیادی روی دیدگاهش داشته چون این طرز زندگی باعث میشود هدفهای بیشتری برای خودت داشته باشی. با اینحال او معتقد است به طور کلی ازدواج نکردن ترسناک است و همراه با حسرت؛ چون تنها بودن هر آدمی را میترساند. مشکل از پسرهاست! ریحانه دختر دیگری است که با او گفتگو کردیم. او که 28 سال دارد میگوید نگرانیاش از این است که سنش هر روز بالاتر میرود و نمیداند که فرد مورد نظر پیدا میشود یا نه. دوست داشتن، هم طبقه بودن و همفکر بودن اولویتهای اول برای ازدواج کردن ریحانه است که هنوز به دست نیامده. او در این باره تاکید میکند: این مشکل من نیست، فک میکنم خیلی از دخترها چنین شرایطی دارند. او همینطور در پاسخ به این سئوال که به نظرت فضای آشنایی سالمِ دختر و پسر برای ازدواج وجود دارد میگوید: فضای آشنا شدن هست؛ چون دخترهای ما به دانشگاه و جامعه و بازار کار آمدهاند و از همه مهمتر فضای مجازی خودش فضای خوبی است. به گفته ریحانه عمده مشکل به پسران ایرانی برمیگردد، به اعتقاد او آنها اغلب توانایی مهارتی و عقلانی کمتری از دخترها دارند و از پس زندگی برنمیآیند و همین باعث شده تا بترسند. به گفته ریحانه که لیسانس علوم اجتماعی دارد و در بازار کار هم نیست، به جز این، تشکیل خانواده ارزش واقعی خودش از دست داده و جایش را به تنوع و راحتطلبی و خوشگذارنی داده. به نظر من این روحیات پسرها بهخاطر تفکر مردسالارانه مادران ماست که با تفکر مردسالارانه سنتی پسرانشان را تربیت کردهاند در حالی که جامعه مدرن شده. ریحانه تعداد بالای دختران مجرد را اینگونه تحلیل میکند: خیلی از دخترها مثلِ من حاضر نیستند بهدلیل سن و سال زیاد یا فشار تن به هر ازدواجی وبا هرکسی بدهند به همین خاطر دختران مجرد زیادند. او ادامه داد: البته خیلیها را هم میشناسم که چون از آینده میترسند، مثلا این کهه در سن بالا بچهدار شوند، تن به هر ازدواجی داده و البته شکست هم خوردهاند. ریحانه درباره فشارهایی که از جانب خانواده و جامعه رویش هست هم میگوید: خانواده و مردم خیلی فشار میاورند چون هنوز هم هویت زن را با تشکیل خاتواده و بچهدار شدن تعریف میکنند؛ یک زن شاغل هم که باشد، استاد دانشگاه هم که باشد و حتی خودش خوشحال باشد باز هم میگویند: آخی... فلانی ازدواج نکرده! و هر بار او را میبینند از موفقیتهای شغلی و تحصیلیاش نمیپرسند، بلکه میپرسند ازدواج کردی؟! این کارشناس علوم اجتماعی همچنین معتقد است این صداوسیما بود که در ذهن مردم جا انداخت که اولا پسرها از دخترها کمترند و دوما دخترها همه به دنبال شوهرند. عیبزدایی از تجرد دختران دنیای مجرد ماندن دختران و مشکلات آنها بود که سال گذشته طرحِ "عیبزدایی از تجرد دختران" را توسط معاونت امور زنان و خانواده دولت مطرح کرد. اسفند 94 بود که معاون این بخش گفت سن زیستی دختران 35 سالهِ امروز مانند دخترانِ 20 سالهِ 50 سال قبل است. شهیندخت مولاوردی گفته که بنابر بررسیهای صورتگرفته روی خانواده ایرانی، خانواده با چالش تاخیر در ازدواج، افزایش سن ازدواج و درنتیجه تجرد زیستی روبروست. همین شد که طرح "عیبزدایی از تجرد دختران" رسانهای شد که البته تا به حال خبری هم از آن نشده. با اینحال این طرح مخالفان زیادی هم داشت. بسیاری معتقد بودند این به معنای عادیسازی تجرد در جامعه است. با این حال چیزی از رشد تجرد زنان کم در این سالها کم نشدهاست؛ اگر در سال 45 در مجموع 1.6 درصد مردها زیست مجردانه داشتند در سال 85 تجرد زنان 1.8 درصد بودهاست که قطعا تا امروز بیشتر هم شدهاست. این موضوع بعضا به رسانههای خارجی هم رسیده است. چندیپیش لسآنجلس تایم هم در گزارشی گفته بود 3 میلیون زن تحصیلکرده بالای 30 سال در ایران مجرد ماندهاند. جامعهشناسان در تحلیل این مسئله اما معتقدند که جامعه نیز در دهههای اخیر اصراری بر ازدواج زودهنگام دختران نداشته. به گفته نیره توکلی امروز استقلال دختران حتی در خانوادههای سنتی-مذهبی نیز پذیرفتهتر است، هرچند سخت. با اینحال کارشناسان میگویند اگر وضعیت ازدواج و تجرد زنان در جامعه به همینشکل باقی بماند جامعه با خطر تجدید نسل مواجه خواهد شد و در آیندهای نه چندان دور بدل به کشوری سالمند میشود. آنها میگویند ازدواج نکردن دختران ایران نیازمند چیده شدن همه قطعات پازل است؛ پذیرفتن تغییرات اجتماعی، کاهش فشار اقتصادی بر مردان، تغییر نگاه به جنسیت و غیره از راهحلهایی است که به زعم متخصصان البته در درازمدت جواب خواهد داد. منبع:فرارو