با دانشجویان مراوده شیطانی داشت! / با وعده مهماندار شدن با دختر دانشجو رابطه برقرار کردم
بیستویکم آذرماه، ماجرای مأمور تقلبی امنیت پرواز که بهبهانه استخدام افراد در شرکتهای هواپیمایی بیش از ١٠٠میلیون تومان از ۵٠شهروند مشهدی کلاهبرداری کرده بود.
به گزارش شما نیوز ، بیستویکم آذرماه، ماجرای مأمور تقلبی امنیت پرواز که بهبهانه استخدام افراد در شرکتهای هواپیمایی بیش از ١٠٠میلیون تومان از ۵٠شهروند مشهدی کلاهبرداری کرده بود در همین صفحه منتشر شد و شرح کلی این ماجرا از زبان چند شاکی و قاضی پرونده، روح ا... بهاری، بازپرس شعبه ٢٠٩ دادسرای عمومی و انقلاب ناحیه دو مشهد، مطرح شد.
با گذشت روند بررسیهای پرونده مأمور تقلبی امنیت پرواز که به بهانه استخدام افراد در سازمان سپاه پاسداران و نیز در شرکتهای هواپیمایی بیش از ١٠٠میلیون تومان از ۵٠شهروند مشهدی کلاهبرداری کرده بود، با متهم اصلی این پرونده گفتگویی انجام شد که می خوانید:
خودت را معرفی کن؟
«علیرضا. پ» متولد مشهد و ٢۶ساله. در خانودهای با سطح متوسط به دنیا آمدم و فرزند آخر هستم و یک برادر و دو خواهر دارم.
چه جرمی مرتکب شدهای؟
کلاهبرداری، جعل عنوان، جعل اسناد دولتی و جعل مهر سازمانهای نظامی و شرکتهای هواپیمایی. همه این اتهامات را طی این چند روز از زبان افسران تحقیق و قاضی پرونده شنیدهام.
یعنی اتهاماتت را قبول نداری؟
متأسفانه همه آنان را قبول دارم. من چوب عشقم به پرواز را خوردم و درواقع جنون پرواز داشتم.
چطور؟
من عاشق پرواز بودم. برای همین وقتی مدرک دیپلمم را گرفتم در یک کارگاه آشنایی و آموزش پرواز شرکت کردم و مدرک آن را کسب نمودم. البته این مدرک وجهه دانشگاهی ندارد و تنها یک کارگاه خصوصی بود. بهدلیل مشکلات اقتصادی نتوانستم تحصیلاتم را ادامه دهم برای همین از دانشگاه انصراف دادم و به مغازه برادرم (مغازه سیسمونی و کادویی نوزاد) رفتم و ٩سال بهعنوان فروشنده کار کردم.
چه شد در این مسیر قرار گرفتی؟
اوایل سال ٩۴ بود که با یکی از دوستان دوران دانشگاه که خانمی جوان بود ارتباط برقرار کردم. او علاقه زیادی به مهمانداری هواپیما داشت و من که میخواستم دلش را به دست آورم به او گفتم باتوجهبه رابطهای که در سپاه دارم کارش را انجام خواهم داد. همین ادعا موجب شد که در مسیر این کلاهبرداریها قرار بگیرم و خودم را در این منجلاب بیاندازم.
نقشهات را چگونه عملی کردی؟
شوهر یکی از خواهرانم بازنشسته سپاه بود. او ٢٨سال از عمرش را در حوزه امنیت پرواز گذرانده بود و من نیز کم و بیش با جزئیات این شغل آشنایی داشتم، لذا برای اینکه به اطرافیانم بقبولانم که مأمور امنیت پرواز و شاغل در سپاه هستم یک فقره کارت جعلی را طراحی و آن را ازطریق یک عکاسی پرینت و پِرِس کردم. در صفحه اینستاگرامم نیز چند عکس از خودم با لباس فرم پرواز و نیز با گیت خلبانان گذاشتم.
اولین طعمهات را چطور به دام انداختی؟
سال پیش در یکی از خیابانهای مشهد یکی از دوستان دوران مدرسهام را دیدم و با او هم مسیر شدم. در راه متوجه شدم که محسن دوست دارد به استخدام سپاه در بیاید. هنگامی که به او گفتم من هم در سپاه مشغول به کار هستم از من خواست تا برایش کاری انجام دهم. وسوسه شیطان باعث شد که اولین گامم را در این مسیر با تلکهکردن دوستم بردارم. نمیخواستم کم بیاورم، برای همین به محسن گفتم با رابطههایی که دارم کارش را ردیف میکنم. ما آن روز از همدیگر جدا شدیم و این موضوع گذشت. فردای آن روز با محسن تماس گرفتم و از او خواستم تا مدارکش را به همراه ۴۵٠هزار تومان پول برایم بیاورد. او که فکر میکرد کارش راه افتاده با یکی از دوستان صمیمیاش به نام دانیال به سراغم آمد. محسن از من خواست تا همزمان با انجام کارهای خودش کار دوستش را نیز راه بیاندازم. من هم که بهدنبال پول بودم بدون هیچ اعتراضی قبول کردم. چند ماه از این ماجرا گذشت و من که میخواستم در مقابل آنان طبیعی جلوه کنم به بهانههای مختلف آنها را سر دواندم.
محسن و دانیال به تو مشکوک نشدند؟
محسن این اوخر به من مشکوک شد و همین ظن او باعث شد که من گرفتار شوم.
چگونه دستگیر شدی؟
هنگامی که متوجه شدم محسن از جعلیبودن هویتم باخبر شده، به دانیال گفتم که کار محسن انجام نشده و مشکل حفاظتی دارد. برای اینکه دانیال را از او جدا کنم به او گفتم که از او فاصله بگیرد، اما دانیال موبهمو حرفهایم را به محسن گفته بود. برای همین یک روز دانیال تماس گرفت و از من خواست تا فوری همدیگر را ببینیم. من نیز از همهجا بیخبر به چهارراه لشگر رفتم که در آنجا مأموران مرا دستگیر کردند.
از دختر موردعلاقهات چقدر کلاهبرداری کردی؟
قسم میخورم که حتی یک ریال از او نگرفتم، حتی برخی مواقع برایش پول هم واریز میکردم. البته بعدها از دوستان متوجه شدم که او وضعیت درستی ندارد و به غیر از من با چند مرد دیگر ارتباط دارد.
در این راه همدستی هم داشتی؟
اوایل تنهایی کار میکردم، اما در ادامه مسیر دانیال با من همراه شد. وقتی متوجه شدم که محسن به من شک کرده و دختر موردعلاقهام نیز از دست وعدههای پوچ من عصبانی است، یک روز با دانیال، دوست محسن، تماس گرفتم و از او خواستم تا به حرم بیاید. در آنجا همه واقعیت را برایش گفتم، اما دانیال از من خواست که ماجرا را ادامه دهیم. او حتی چند نفر از دوستانش را به من معرفی کرد و گفت بیا با وعده استخدام در سپاه آنان را تلکه کنیم. همین همراهی وی موجب شد که من مسیر را ادامه دهم و پروندهام را سنگینتر کنم.
اما شاکیان پروندهات، ادعایت درباره دانیال را رد کردهاند.
قسم میخورم که دانیال از من خواست تا ادامه بدهیم. من حتی موضوع را به پدرش هم گفتم. به آنان گفتم که مأمور سپاه نیستم، حتی این اواخر میخواستم وام بگیرم و پول افرادی را که از آنان کلاهبرداری کرده بودم بدهم.
یکی از شاکیانت سرمهماندار یکی از شرکتهای هوایی است. از او چگونه کلاهبرداری کردی؟
به او گفتم که اگر بخواهد میتوانم با رابطهای که دارم، او را رئیس بازرسی یکی از شرکتهای هواپیمایی کنم.
سفته و مهر و نامههای جعلی را از کجا آوردی؟
برای اینکه بتوانم کارتهای افراد را صادر کنم، چند دستگاه مهر جعلی طراحی کردم و به یک تایپ و تکثیر سفارش ساختشان را دادم. سفتهها را نیز بهعنوان ضمانت از افراد میگرفتم.
تایپ و تکثیریای که مهرها را برایت ساخته است، از تو مجوز نخواست؟
خیر، من نمونه مهرها را به او دادم و او هم برایم ظرف کوتاهترین زمان مهرها را ساخت.
از چند نفر کلاهبرداری کردی؟
فکر میکنم ٣۵ نفر.
اما تاکنون ۵٠نفر از تو به دادسرا شکایت کردهاند؟
نمیدانم.
میزان کلاهبرداریات چه میزان بوده؟
حدود ١٨میلیون تومان که در میانه راه رقم کلاهبرداری را با دانیال نصف میکردم.
پشیمان نیستی؟
دلم برای مادرم میسوزد. در این میان به او هم ظلم کردم. کاش میتوانستم زمان را به عقب برگردانم. شرایط زندان بسیار سخت و دشوار است و حتی نمیخواهم یک لحظه به آن محیط برگردم. کاش میتوانستم به همه آنهایی که سودای پولدارشدن از راه غیرشرعی و خلاف را در سر دارند بگویم که این راه سیاه و تاریک است و درنهایت بازنده خود آنها هستند.
خراسان
این اخبار را از دست ندهید:
شوهرم به ماموریت رفته بود با جوانی خلوت کرده بودم که او در اتاق را باز کرد و ..!
مرد شیشه ای گوشت فرزندش را کباب کرد! / در هرمزگان رخ داد + عکس
قاتل معلم فیزیک در کلاس درس اعدام می شود/در بروجرد رخ داد + عکس
حیوانات درنده مرد 40 ساله را تکه تکه کردند/در گیلانغرب رخ داد
پسرعمهام نیمه شب درخانه ویلایی فشم با قصد تعرض به سراغم آمد و ..!