شمانیوز
شما نیوز

آیا جانتان را دست این خانم می سپارید؟

آیا جانتان را دست این خانم می سپارید؟

«خلبان شدن رؤیای کودکی من بود، هروقت که هواپیمایی را در آسمان می‌دیدم خودم را در آن تصور می‌کردم و آرزویم این بود که با هواپیما پرواز کنم. از همان وقت عشق هواپیما در وجود من ماند و با من شکل گرفت. بزرگ‌تر که شدم تصمیم گرفتم شغلی انتخاب کنم که در هواپیما باشم.»

روزنامه ایران - الهه خانی: «خلبان شدن رؤیای کودکی من بود، هروقت که هواپیمایی را در آسمان می‌دیدم خودم را در آن تصور می‌کردم و آرزویم این بود که با هواپیما پرواز کنم. از همان وقت عشق هواپیما در وجود من ماند و با من شکل گرفت. بزرگ‌تر که شدم تصمیم گرفتم شغلی انتخاب کنم که در هواپیما باشم.» این صحبت‌ها را آناهیتا نیکوکار می‌گوید در حالی که بسیاری از ایرانی‌ها، خلبانی را شغلی سخت، حساس و مردانه می‌دانند؛ حتی خیلی از خانم‌ها هم تصوری نسبت به خلبان بودن یک زن نمی‌توانند داشته باشند و شاید هم این تصور، تا همین چند سال پیش تنها یک رؤیا بود، اما این رؤیا، حالا چند سالی است که به واقعیت پیوسته و در حال حاضر آناهیتا نیکوکار و هفت بانوی دیگر خلبان هستند. خلبان شدن برای زنان خیلی گران تمام می‌شود نیکوکار، زن جوانی که در ۲۶ سالگی رؤیای کودکی‌اش را به واقعیت تبدیل می‌کند، در سال ۷۱ به دنیا آمده و دوره دبیرستانش را در رشته کامپیوتر به پایان رسانده است و پس از آن برای ادامه تحصیل در رشته برج مراقبت ادامه تحصیل می‌دهد، اما رؤیای همیشگی پرواز، نیکوکار را به کلاس‌های آموزش خلبانی می‌کشاند.
آیا جانتان را دست این خانم می سپارید؟
از چند سالگی دوست داشتی خلبان شوی؟ اصلاً چرا خلبان؟ من از بچگی دوست داشتم خلبان شوم برای همین وقتی به ۱۸ سالگی رسیدم شروع به تحقیق کردم تا متوجه شوم در ایران چگونه یک خانم می‌تواند خلبان شود. اول به من می‌گفتند که خانم‌ها اصلاً نمی‌توانند خلبان شوند. برای همین تصمیم گرفتم که میهماندار شوم، اما علاقه‌ام به خلبانی آن قدر زیاد بود که دست از تحقیق برنداشتم و در همین حین با کاپیتان قدیری آشنا شدم، ایشان من را راهنمایی کردند؛ برای رسیدن به آرزویم به من انگیزه دادند و من را به سمت رشته خلبانی هل دادند.
در دانشگاه خلبانی خواندی؟
خیر، زمانی که من شروع به تحصیل کردم در دانشگاه‌های ما رشته خلبانی به خانم‌ها آموزش داده نمی‌شد. البته نمی‌دانم هنوز هم این وضعیت وجود دارد یا نه؛ در دانشگاه دیسپچ یا همان برج مراقبت خواندم؛ کسی که در برج مراقبت است موقعیت جغرافیایی، وضعیت جوی آب و هوا، ارتفاع و این موارد را به خلبان اعلام می‌کند و یکی از شغل‌های مهم در فرودگاه است. در تمام رشته‌های هوانوردی خانم‌ها می‌توانند وارد بشوند. هیچ منعی برای آن‌ها وجود ندارد؛ خانم‌ها حتی می‌توانند مکانیک هواپیما شوند.
وقتی این رشته در دانشگاه برای خانم‌ها تدریس نمی‌شود، شما برای گذراندن دوره‌های آموزشی به کجا مراجعه کردی؟ این رشته در دانشگاه‌ها براحتی به آقایان آموزش داده می‌شود، اما برای خانم‌ها محدودیت‌های بیشتری وجود دارد؛ در واقع آموزشگاه‌هایی هستند که در آنجا خلبانی آموزش می‌دهند. خانمی که علاقه‌مند باشد می‌تواند هر آموزشگاهی را انتخاب کند و بعد از مشاوره با افراد خبره‌ای که در آنجا حضور دارند صلاحیت‌اش برای این رشته مشخص می‌شود. رشته خلبانی برای خانم‌ها در دانشگاه‌های ما آموزش داده نمی‌شد، البته آن سالی که من برای آموزش اقدام کردم این گونه بود و درباره وضعیت فعلی آموزش این رشته برای خانم‌ها در دانشگاه‌ها خبر ندارم؛ وقتی برای اولین بار به آموزشگاه رفتم مدارکم را برای ثبت‌نام به کاپیتان قدیری دادند. ایشان من را به اتاقشان دعوت کردند و از من پرسیدند برای چه می‌خواهید این کار را بکنید. انگیزه ات چیست و من وقتی به او توضیح دادم مطمئن شد که از پس این کار برمی‌آیم و خودش آموزشم را قبول کرد. من هم به ایشان گفتم دوست دارم در هواپیما باشم، عاشق پرواز و ارتفاع هستم.
اصلا ترس از ارتفاع نداشتی؟ به هیج وجه، عاشق ارتفاع هم هستم. البته مادرم همیشه برای من نگران است، ولی پدرم هیچ نگرانی ندارد و معتقد است من بعد از هر پروازی سالم برمی‌گردم. در دوره آموزشی، شما تنها خانم گروه بودی؟ بله، از یک جمع ۲۳ نفره من تنها خانم گروه بودم و البته آقایان می‌گفتند ما که آقا هستیم از پس این سختی برنمی‌آییم وای به حال تو! عمراً بتوانی پرواز کنی! اما از آن تیم این روز‌ها فقط یکی از آقایان را می‌بینم.
آیا جانتان را دست این خانم می سپارید؟
حس شما آن موقع چه بود؟ لحظه‌ای این فکر از ذهنتان خطور کرد که آموزش را رها کنی؟ خیلی اذیت می‌شدم، اما هیچ وقت این برخورد‌ها باعث نشد که تصمیم بگیرم از رؤیای کودکی‌ام بگذرم؛ وقتی برای پدر و مادرم تعریف می‌کردم، پدرم می‌گفت که تو می‌توانی. پدر همیشه حامی من بود؛ اگرچه محدودیت‌هایی برای من وجود داشت، اما زمانی که به ایشان گفتم می‌خواهم خلبان شوم بدون کوچک‌ترین تردیدی در موفقیتم مرا حمایت کردند. همان طور که گفتم آموزش خلبانی در ایران برای خانم‌ها گران تمام می‌شود، اما پدرم تا آخرین ۱۰۰۰ تومانی هزینه‌هایی که برای آموزشم لازم بود را پرداخت کرد.
وقتی آموزش را شروع کردی تا اولین باری که به‌عنوان کمک خلبان پرواز کردی چقدر زمان برد؟ دو سال طول کشید، البته برای افزایش آمادگی‌ام در هر زمینه در کلاس‌های متنوعی شرکت کردم، روز‌های زیادی بود که استادم ساعت‌ها مرا دور محوطه‌ای می‌دواند تا آمادگی بدنی‌ام را بالا ببرد؛ اما مهم‌ترین نکته هم این بود که دولت بخوبی از من حمایت کرد.
از کار شما حمایت هم شد؟ دولت بین من و آقایانی که هم دوره من بودند برای کار هیچ تفاوتی قائل نشد، خانم‌های دیگر را هم حمایت کردند.
در حال حاضر چند خانم خلبان در کشور فعالیت می‌کنند؟ من ۸ نفر آن‌ها را می‌شناسم. شاید در این مدت تعداد آن‌ها بیشتر هم شده باشد، اما من اطلاعی ندارم. در واقع ما ۸ خلبان خانم هستیم که بیشترین میزان فعالیت را داریم و در ایرلاین‌های مختلف مشغول به کار هستیم.
الان کمک خلبان هستی تا بخواهی خلبان شوی چقدر راه در پیش داری؟ ۵ سال سابقه کاری احتیاج است که بستگی به میزان فعالیت و آمادگی ذهنمان دارد که چقدر مطالب را می‌توانیم درک کنیم. چون یک خلبان همیشه باید اطلاعاتش به روز باشد و دوره‌های آموزشی با هواپیما‌های مختلف را بگذراند. یک خلبان باید بتواند با هواپیماهای ام دی، ایرباس، بویینگ و... پرواز کند. البته فعلاً من فقط با هواپیما‌ی ام دی و ایرباس می‌توانم پرواز کنم. اگر باهوش باشید و شخصی که به‌عنوان استاد کنار شما هست از شما راضی باشد، خیلی زودتر از این مدت هم می‌توانید خلبان شوید؛ البته در حال حاضر یک خلبان خانم داریم که توانسته به سمت استاد خلبانی دست پیدا کند.
در هفته چند مرتبه پرواز داری؟ من هفته‌ای یک یا دوبار پرواز می‌کنم که آن هم بستگی به درخواست ایرلاین دارد؛ در واقع با ایرلاین‌های مختلف همکاری می‌کنم تا سابقه کاری‌ام بیشتر شود.
فکر می‌کنی چرا خانم‌ها هیچ وقت به سمت خلبانی نمی‌روند؟ یکی از دلایل آن هزینه‌های بالای آموزش است و البته نکته مهم‌تر اینکه برای خلبان شدن تحقیق نمی‌کنند و گمان می‌کنند در این رشته به موفقیت نمی‌رسند. آموزش و یادگیری در این رشته پایانی ندارد و از آغاز تا بازنشستگی آموزش همچنان ادامه دارد.
گفتی هزینه‌های آموزش سنگین است، برای شروع آموزش خلبانی چقدر باید هزینه کرد؟ آن سالی که من شروع کردم ۱۱۰ میلیون تومان بود، اما امروز هزینه‌ها بسیار سنگین‌تر شده است. یک سری تصورات عامیانه در مورد سلامتی خلبان‌ها و اینکه اصلاً نباید دندان خرابی داشته باشند وجود دارد، این‌ها تا چه اندازه به حقیقت نزدیک است؟ متقاضیان این رشته از طریق تست مدیکال سلامتشان چک می‌شود و نباید بیماری مزمنی داشته باشند. اما اینکه دندان‌های خراب اصلاً نباید داشته باشند تنها مختص هواپیما‌های جنگنده است، ۲ تا ۳ دندان خراب مانعی برای آموزش و پرواز نیست. البته یک خلبان باید بدن آماده‌ای داشته باشد و به اصطلاح خودش را روی فرم نگه دارد؛ حتی خلبان‌ها لازم است کمی هم آموزش ورزش‌های رزمی ببینند.
در کارت تا چه اندازه جدیت به خرج می‌دهی؟ من در کارم خیلی سخت‌گیر هستم، چون باید به قوانین احترام گذاشت. در هر کاری باید به قوانین کار احترام گذاشت. شغل ما خیلی حساس است و البته حواس تیمی را می‌طلبد؛ پس باید به قوانین احترام بگذاریم تا یک پرواز ایمن داشته باشیم.
اداره یک خانه سخت‌تر است یا اداره یک کابین خلبانی؟ به طور حتم اداره کابین خلبانی؛ چون در هواپیما جان چند ده مسافر به اقدامات بموقع من بستگی دارد و کوچک‌ترین اشتباهی بخشودنی نیست. البته همسرم همیشه مرا همراهی می‌کند و در هر شرایطی پشتیبان من است. حتی در برخی از پرواز‌هایی که به‌عنوان کمک خلبان هدایت هواپیما را به عهده داشتم همسرم هم حضور داشته و اگرچه به خاطر من ترسی هم در دلش بوده، اما از اینکه من خلبان هواپیما بودم اظهار شوق کرده است. کار کردن در حرفه خلبانی دشوار است و همسرم تمام تلاش خود را می‌کند تا از لحاظ روحی و عاطفی من را حمایت کند و من قاطعانه می‌توانم بگویم که زندگی متأهلی‌ام را بیشتر از زندگی مجردی دوست دارم.
برخی معتقدند در کشور ما خانم‌ها برای رسیدن به جایگاهی که استحقاقش را دارند باید چند برابر تلاش کنند؛ با این نظر موافقی؟ در کشور ما تصور غالب این است که خانم‌ها موجوداتی ضعیف هستند و فکر می‌کنند وظیفه خانم‌ها فقط بچه‌داری و خانه‌داری است و در نهایت اگر قرار باشد در شغلی مشغول به کار شوند، می‌توانند در یک کار سبک اداری فعالیت کنند؛ در صورتی که خانم‌های زیادی در کشور ما وجود دارند که بر این تفکر خط قرمز کشیده‌اند.
اگر خلبان نمی‌شدی چه شغلی را انتخاب می‌کردی؟ من عاشق رشته بازیگری هستم و در کنار خلبانی تصمیم دارم وارد رشته بازیگری هم بشوم. اگر خلبان نمی‌شدم خیلی زودتر وارد سینما می‌شدم. البته قرار است در مستندی مرتبط با خودم به ساخته آقای مجتبی احمدی بازی کنم. اسم مستند هنوز مشخص نیست، اما اگر قرار باشد انتخاب نام آن را به عهده من بگذارند دلم می‌خواهد نام آن را رؤیای من یا رؤیای پرواز بگذارم.
برسیم به اولین مرتبه‌ای که شما پشت فرمان نشستی و خواستی که پرواز را شروع کنی، اولین پرواز چه حسی داشت؟ حس غرور داشتم و این غرور به من لذتی می‌داد که دوست داشتم همیشه آن را تجربه کنم. آنقدر که تصمیم گرفتم برای پرواز با همه هواپیما‌ها آموزش ببینم. اولین باری که قرار بود در پروازی باشم که تعداد زیادی مسافر داشت خیلی استرس داشتم، اما استادم به من روحیه می‌داد و می‌گفت: من بهترین پرواز‌ها را با تو تجربه کردم. در اولین پرواز با مسافر به کیش رفتیم؛ وقتی روی زمین فرود آمدیم به خودم گفتم «دمت گرم آناهیتا!»
واکنش مردم چه بود وقتی که متوجه شدند کمک خلبان یک خانم است؟ اولین باری که به‌عنوان کمک خلبان برای پرواز آماده می‌شدم، استادم دوست داشت که من انونس کنم، گفت که همیشه ما خودمان را معرفی می‌کنیم این سری کمک خلبان خودش را معرفی کند. من خودم را معرفی کردم. صدای مردم را می‌شنیدم که بلندبلند می‌گفتند یاخدا، یاابوالفضل، خلبان ما خانم هست. بعد می‌گفتند خدا را شکر در آسمان ماشین نیست تا این خانم پارک دوبل انجام دهد؛ اما خب خانم‌ها خیلی استقبال می‌کردند؛ البته این رفتار‌ها عزم مرا برای ادامه فعالیتم لحظه‌ای خدشه‌دار نکرد. رؤیای پرواز از کودکی با ماست؛ آن قدیم تر‌ها دست هایمان را از هم باز می‌کردیم و در حیاط کوچک خانه برای خودمان اوج می‌گرفتیم، اما این روز‌ها خبری از حیاط و اوج گرفتن‌های مشتاقانه نیست و در نهایت اگر رؤیایی هم باشد آن را با بازی‌های کامپیوتری محقق می‌کنیم. البته هستند کسانی که به همین راحتی‌ها هم دست از رؤیاهایشان نمی‌کشند؛ پاشنه‌های کفش هایشان را بالا می‌کشند و پا در راهی دشوار برای آموزش حقیقی پرواز می‌گذارند. در کشور ما دو راه برای تحقق رؤیای پرواز وجود دارد؛ انتخاب رشته هوانوردی در دانشگاه هوایی ارتش یا گذراندن دوره‌های لازم در آموزشگاه و گرفتن مدارک مورد نیاز خلبانی؛ البته اگر خانم باشید رسیدن به این رؤیا دشوارتر است؛ زیرا در دانشگاه‌های ایران هنوز خانم‌ها نمی‌توانند رشته هوانوردی را انتخاب کنند و تنها راه فراگیری این حرفه در آموزشگاه است. راهی گران که برای به پایان رساندن آن باید حداقل ۱۱۰ میلیون تومان پول نقد در جیب داشته باشند. هم‌اکنون در شهر‌های شیراز، تهران، تبریز، اهواز و مشهد مراکزی برای آموزش خلبانی به دختران وجود دارد، اما هزینه‌های سنگین این آموزش باعث می‌شود دختر‌ها از این رؤیا هم چشم بپوشند.
آیا این خبر مفید بود؟
بر اساس رای ۰ نفر از بازدیدکنندگان
جهت مشاهده نظرات دیگران اینجا کلیک کنید
copied

  • اخبار داغ
  • پربحث‌ترین ها
  • اخبار روز
  • پربیننده ترین
تبلیغات متنی