عکس اعظم طالقانی در زمان شاه
اعظم طالقانی فرزند آیت الله سیدمحمود طالقانی و به عنوان یکی از مشهورترین فعالان زن در ایران معاصر شناخته می شود. دغدغه های سیاسی و اجتماعی وی از همان دوران نوجوانی سبب شد تا طعم زندان رژیم پهلوی را بچشد. او را از حیث اندیشه، روش و منش سیاسی و عقیدتی، نزدیکترین فرزند به پدر می دانند.
به گزارش شمانیوز به نقل از ایرنا؛ بنابر نوشته خودش از کودکی در خانوادهای پرورش یافت که با مبارزات پیوندی آشنا داشت. با توجه به حضور طولانی مدت پدرش در مبارزات مختلف، او از کودکی این شرایط را دیده و این مبارزات برایش عادی شده بود و باید با آن کنار میآمد تا اینکه برای نخستین بار در حوادث ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ خورشیدی و جریان کاپیتولاسیون، نام و صحبتهای امام خمینی(ره) را شنید.
او دختر آیت الله سیدمحمود طالقانی است، بانویی که نه تنها شاهد مبارزات پدرش بود، بلکه خودش نیز بارها طعم تلخ زندان رژیم پهلوی را چشیده است. طالقانی پس از پیروزی انقلاب اسلامی به عنوان نماینده مجلس شورای اسلامی و در سال های بعد در حوزه های مختلف به خصوص در عرصه حقوق زنان فعالیت داشت و تا به امروز که به لحاظ جسمانی در وضعیت مناسبی قرار ندارد، هیچگاه رسالت خود را فراموش نکرده است. از این رو پژوهشگر گروه اطلاع رسانی ایرنا به بررسی زندگی و فعالیت های وی می پردازد.
ناظر مبارزات پدر
اعظم طالقانی در اوج جوانی به واسطه مبارزات خود و پدرش، زندگی پرفراز و نشیبی را پشت سر نهاد. مطالعه رمان کنت مونت کریستو اثر الکساندر دوما در ۱۱ سالگی، او را به شدت تحت تاثیر قرار داد، کتابی که نگاهی به انقلاب کبیر فرانسه داشت. به گونه ای که بنابر گفته خودش با خواندن آن، سیاهچالهای فرانسه و شکنجههای انقلابیون در ذهنش تداعی میشد و به مرور این نکات تاثیر سازندهای بر شخصیتش گذاشت و شاید به واسطه همین تداعی ها هم بود که آمادگی، تحمل شکنجه های زندان را پیدا کرد.
وی از همان دوران نوجوانی شاهد مبارزات عدالتخواهانه پدرش بود، چنان که می گوید: من در خانواده ای بزرگ شدم که پدر و پدربزرگمان روش و دیدگاه شان همیشه این بود که با افرادی که به ضرر توده مردم و به نفع مسایل دین کار نمی کنند، مبارزه بکنند و در این محیط بالاخره تحت تأثیر صحبتها و سخنها بودیم.
شروع مبارزه با رژیم پهلوی
در جریان همین مبارزات پدرش بود که با امام خمینی(ره) آشنا می شود و بعد از آن خودش هم وارد مبارزه می شود. طالقانی در همین خصوص می گوید: من قبل از اینکه به زندان بروم، امام(ره) را دیده بودم و با ایشان آشنایی داشتم و با افرادی که به نجف میرفتند و با افرادی که از امام مطالبی را جمع آوری و منتشر میکردند در ارتباط بودم. همینطور در جریان وقایع ۱۵ خرداد و یا زندانی و تبعید شدن امام(ره) بودم.
در دهه ۴۰ خورشیدی تعدادی از مبارزان دستگیر و اعدام شدند که اعظم طالقانی پیگیر وضعیت این افراد بود تا اینکه در ۱۳۵۲ خورشیدی به دانشگاه رفت و ۲ سال بعد یعنی در ۱۳۵۴ خورشیدی برای نخستین بار به وسیله رژیم پهلوی دستگیر شد. طالقانی درباره زندان در آن سال ها می گوید: سال ۵۴ که زندانی شدم، دیدم که در اتاقهای بازجویی بعضیها را میزنند و شکنجه میکنند تا به امام بد و بیراه بگوید و توهین کنند و اینها به جای اهانتها صلوات میفرستادند و شکنجه را تحمل میکردند.
وی تا ۱۳۵۶ خورشیدی در زندان های اوین و قصر زندانی بود؛ یعنی درست در همان زمانی که پدرش نیز در زندان به سر می برد. به گفته مجتبی طالقانی، اعظم را دستگیر، محکوم و تهدید به اعدام کردند تا به آقا فشار بیاورند اما فشارها موثر نبود. تنها آقا و اعظم همزمان در زندان اوین دوران محکومیت خود را گذراندند، بقیه بچه ها این طور نبودند. آقا هفته ای یک بار می توانست برود و اعظم را ببیند تا اینکه در ۱۳۵۶ خورشیدی اعظم طالقانی آزاد شد اما تا پیروزی انقلاب اسلامی دست از مبارزه برنداشت.
جامعه زنان انقلاب اسلامی
اعظم طالقانی در کنار مبارزه های سیاسی به فعالیت در حوزه زنان نیز علاقه داشت و به تبعیت از پدرش تشکلی هم در همان سال های نخست پیروزی انقلاب در راستای دفاع از حقوق زنان تأسیس کرد. وی درباره این تشکل می گوید: زمانی که زندان بودم در اندیشه تشکیل یک تشکیلات رسمی برای زنان بودم که در آنجا مشکلات آنان مطرح و راهکارهای مناسب به وسیله تبادل نظر کارشناسان پیدا شود و بتواند تا حدودی مشکلات مبتلا به زنان را حل کند. در شهریور ۱۳۵۶ خورشیدی از زندان آزاد شدم و پس از مدتی با همکاری برخی دیگر از خواهران، جلسهای با حضور ۳۰ تن از خواهران فعال و انقلابی تشکیل شد و ضرورت ایجاد یک تشکل بر مبنای نظام شورایی مورد تأکید قرار گرفت.
پس از آن، شروع به نوشتن اساسنامه برای تشکل جدید کرد و بنابر گفته خودش ابتدا یک اتاق در ساختمان سازمان حقوق بشر در خیابان قباد به این تشکل اختصاص یافت و در آنجا پیگیر نوشتن اساسنامه و مرامنامه شد. تا اینکه انقلاب به پیروزی رسید و به گفته اعظم طالقانی به دلیل مشکلات مالی و نبود بودجه، دیگر قادر به ادامه کار نبودیم و از آنجا استعفا دادیم و به فکر تشکیل یک تشکیلات مستقل برای زنان افتادیم. به زودی مقدمات تشکیل این تشکل که دارای کارکردهای مختلف از جمله سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و... بود، انجام شد و درخواستی نیز برای اخذ پروانه تأسیس به وزارت کشور داده شد، آن زمان آقای ناطق نوری وزیر کشور بود، آنها تأکید میکردند که به موسسه زنان اجازه تأسیس میدهند اما ما اجازه تأسیس جامعه زنان را میخواستیم. به همین دلیل پرونده تأسیس جامعه زنان انقلاب اسلامی حدود ۱۲ سال در وزرات کشور ماند و ما نتوانستیم به طور رسمی پروانه تاسیس بگیریم.
به هر ترتیب در یکم خرداد ۱۳۶۹ خورشیدی مرامنامه و اساسنامه این تشکل به تصویب مجمع عمومی و سپس کمیسیون احزاب در وزارت کشور رسید و در چهارم آذر ۱۳۷۱ خورشیدی پروانه تأسیس دریافت کرد.
اعظم طالقانی همچنین در دوره نخست مجلس شورای اسلامی به عنوان نماینده مردم تهران انتخاب شد و در همین دوره هم پیگیر حقوق زنان بود و حتی دیدارهایی با امام خمینی(ره) داشت. چنان که می گوید: یک موردی که من با ایشان صحبت کردم درباره طلاق بود. بحث طلاق و افزایش آمار آن مشکلساز شده بود و باید قوانین و دستوراتی داده می شد، برای اینکه اینطور راحت طلاق داده نشود و زندگی زنها دچار خطر، مشکلات و مسایل اقتصادی نشود و ایشان بعد از ابراز نگرانی من لبخند زد و به من گفت اتفاقاً من در مسایل سفارشهایی را کردم.
دیگر فعالیت های سیاسی و فرهنگی
اعظم طالقانی در سال های پس از انقلاب اسلامی، همچنین مدیر موسسه اسلامی زنان که یک NGO در حوزه زنان به شمار می رفت و فعالیتهای فرهنگی و زیست محیطی با همکاری سازمان ملل را انجام میداد، بود. او مدیر عامل تعاونی زنان نجم را نیز بر عهده داشت که در زمینه اشتغال زایی زنان فعالیت میکرد و او سال هاست که با همکاری محمد مهدی جعفری، آثار به یادگار مانده از پدرش را که شامل تفاسیر قرآنی است در مجموعهای با نام قراآن در صحنه گردآوری کرد.
طالقانی در مقطعی، نشریه پیام هاجر را منتشر کرد که بعد از دوم خرداد ۱۳۷۶ خورشیدی، انتشار آن به صورت هفتگی شد و در دوره توقیف مطبوعات به محاق توقیف رفت. وی در سال های گذشته، دوباره مبادرت به انتشار نشریهای با عنوان پیام ابراهیم کرد که تلاش داشت تا در آن به تبیین اندیشههای آیت الله طالقانی بپردازد.
اعظم طالقانی به عنوان نخستین زن، کاندیدای ریاست جمهوری نام گرفته است. وی برای نخستین بار در ۱۳۷۶ خورشیدی نامزد ریاست جمهوری شد اما صلاحیتش تایید نشد. او در سال های متمادی و تاکنون در تلاش بوده است تا تابوی حضور زنان در مناصب مهم مملکتی را بشکند و برای همین دیدارهای زیادی نیز با علمای قم در خصوص تفسیر رجال سیاسی داشته است.