لسآنجلس تایمز:
ایران تنها در ذهن سیاستگذاران آمریکایی منزوی است
شبکه مردمی اطلاع رسانی(شما نیوز): لسآنجلس تایمز برگزاری اجلاس نم در تهران را نشانه آن دانست که ایران تنها در ذهن برخی سیاستگذاران آمریکایی منزوی است، نه در واقعیت.
به گزارش شبکه مردمی اطلاع رسانی(شما نیوز) و به نقل از لسآنجلس تایمز، شانزدهمین اجلاس سران جنبش عدم تعهد در تهران هفته جاری نمایندگان بیش از 100 کشور، از جمله 35 رئیس کشور همچون محمد مرسی، اولین رئیسجمهور منتخب مصر و همچنین بان کیمون، دبیر کل سازمان ملل متحد را در تهران گرد هم میآورد.
برای سه سال آینده، ایران رئیس جنبشی خواهد بود که در سال 1961 بنیان نهاده شد تا در برابر ابرقدرتها موازنه ایجاد کند. در اوایل اوت نیز ایران اجلاسی را در خصوص بحران سوریه برگزار کرد که در آن روسیه نیز شرکت داشت. تمام این موارد نشان از شکست سیاست 30 ساله ایالات متحده برای انزوای ایران دارد.
بنابراین گزارش، سیاست محدودسازی از طریق تحریم و مکانیسمهای اقتصادی به نتیجه نمیرسد. در دنیای امروز که پر از راه دررو است، تحریم موثر نیست. تحریمها نتوانستند رفتار صدام حسین و معمر قذافی را هم تغییر دهند یا کره شمالی را تحت تاثیر قرار دهند و به رغم آنچه برخی فکر میکنند، این تحریم نبود که باعث شد قذافی برنامه هستهای خود را کنار بگذارد. کوبا نیز به رغم تحریمهای جامع ایالات متحده همچنان بقای خود را حفظ کرده است.
این گزارش تاکید کرده است که تحریم در جاهایی موثر واقع میشود که در کنار آن سیاست مثبت نیز وجود داشته باشد. طرفداران تحریم ایران، کاهش صادرات نفت این کشور، کمبود ارز خارجی و مشکلات اقتصادی را نشانه موفقیت تحریمها دانستهاند در حالی که تنها هدف این تحریمها که محدودسازی برنامه هستهای ایران بود، حاصل نشده است.
دلیل عقلی ایران برای تلاش برای دستیابی به فنآوری هستهای دستیابی به خودکفایی در تولید سوخت صنایع انرژی هستهای و به دست آوردن پرستیژ ناشی از پیشرفتهای تکنولوژیک است. این واقعیت که قابلیت هستهای میتواند کاربرد نظامی داشته باشد، برای دشمنان ایران نیز یک بازدارنده خواهد بود. جنگ هشت ساله ایران و عراق که در آن غرب از صدام حسین و متحدین عربش حمایت کرد، نشان داد که ایران برای بقا در فضایی پایدار و امن، نیازمند بازدارندگی است. اما برای ایالات متحده، مساله هستهای ایران یک مساله سیاسی است.
همانطور که «همی جهانگیر بهابها»، پدر فنآوری هستهای هندوستان در سال 1965 گفته است، باید راهی پیدا شود که یک کشور همان چیزی را که با سلاح هستهای بهدست میآورد، بدون آنکه به سراغ آن برود به دست آورد.
در دوران دولت هری ترومن، رئیسجمهور اسبق آمریکا، «دین آچسون»، با سیاستهای محدودسازی چین منجر به تندروی هرچه بیشتر «مائو تسه تنگ»، رهبر سابق چین و در نتیجه، وقوع جنگ کره شد. وی همچنین با رفتار خود با جمال عبدالناصر، رئیس جمهور سابق مصر و عدم کمک به وی برای ساخت سد اسوان، وی را به آغوش اتحاد جماهیر شوروی سوق داد.
این گزارش در بخشی دیگر ابراز میدارد که به همین ترتیب، تحریمهای بیشتر علیه ایران منجر به رادیکال شدن هرچه بیشتر ایران خواهد شد. به جای تحریم، بهتر است غرب به دنبال تقویت بخش خصوصی ایران باشد که موتور محرک رشد اقتصادی و تغییر اجتماعی در این کشور است.
لسآنجلس تایمز سران کاخ سفید را فراخوانده است تا در مواجهه با ایران از همان روشی استفاده کنند که در مواجهه با اتحاد جماهیر شوروی، چین و ویتنام به کار گرفتند. در گام نخست نیز پیشنهاد شده تا به ایران اجازه داده شود نسبت به خرید قطعات و دانش فنی هواپیماهای مسافربری اقدام کند. این اقدام اعتمادساز، که به معنای دیپلماسی مبتنی بر علم و مهندسی است، رویکرد صحیحی است که امنیت هوانوردی جهانی را افزایش میدهد.
این گزارش تاکید کرده است که ایران و ایالات متحده باید باور داشته باشند که امکان دارد روزی دارای یک رابطه با معنی باشند. سپس باید به شرایطی توجه شود که میتواند به ایجاد رابطه بینجامد. در چنین رابطهای، مسائل بیرونی نظیر تروریسم، نگرانیهای منطقهای و تسلیحات کشتار جمعی نیز میتواند مورد بحث قرار گیرد.
ایالات متحده باید ایران را بخشی از راه حل خود در مواجهه با چالشهای راهبردی در خاورمیانه ببیند، مشکلاتی که شاید خیلی به خود ایران هم ربطی نداشته باشند. به طور مثال، باتلاق سوریه، که در ایجاد آن دولتهای سنی منطقه که غالبا پادشاهیهای دیکتاتوری هستند نقش دارند، توسط ایران به وجود نیامده است اما ابتدا باید واشنگتن و تهران بتوانند با هم در خصوص منافع دوجانبه به گفتگو بنشینند. حل اختلافات میتواند دیرتر از این انجام شود.
همانگونه که گرد آمدن جنبش عدم تعهد در تهران نشان میدهد، ایران تنها در ذهن برخی سیاستگذاران آمریکایی منزوی است. به این ترتیب، منافع آمریکا به خطر میافتد. بخش خصوصی آمریکا از یک بازار پرسود محروم شده است، امنیت اسرائیل هم دچار بیثباتی شده است و روند صلح اعراب و اسرائیل [سازش] راکد مانده است.
این گزارش در پایان تاکید کرد: یک رویکرد تازه و برجسته در خصوص روابط ایران و ایالات متحده نه تنها مطلوب بلکه برای منافع ملی ایالات متحده در خاورمیانه، آسیای مرکزی و آفریقا الزامی است.