راز ازدواج مجری زن معروف در 43 سالگی چه بود؟

ژیلا صادقی در ابتدا بیان کرد: حدود دو ماه از ازدواج ما گذشته و مراسم عروسی ما در روز نیمه شعبان برگزارشد. وی درخصوص نحوه آشنایی با همسرش اظهار داشت: من با آقای رجبی در منطقه لواسانات همسایه بودیم و در این دوران ارتباط ما در حد یک سلام و علیک مختصر بود و هر چند ماه یک بار با هم روبه رو می شدیم. این مجری تلویزیون ادامه داد: بعد از حدود هفت سال و کاملا سنتی قضیه ازدواج ما پیش آمد و یک سال هم برای شناخت بیشتر، زمان صرف شد. رجبی، همسر ژیلا صادقی عنوان داشت: من هفت سال خانم صادقی را زیر نظر داشتم. وی در پاسخ به سوالی که چه طوری هفت سال درخواست خود را بیان نکردند، گفت: من معمولا چیزی را که خیلی دوست دارم، بیشتر می توانم برایش صبر کنم و ته دلم روشن بود که ما به هم می رسیم. ژیلا صادقی در ادامه خاطره‌ای را مطرح کردکه وقتی با آقای رجبی همسایه بودیم در آن زمان برنامه خانه مهر را اجرا می کردم. زمانی که برای اجرا آماده می شدم با لباس فرم برنامه از خانه بیرون می آمدم و آقای رجبی من را با آن شکل و شمایل می شناختند؛ اما مواقعی که برای کارهای شخصی بیرون می رفتم و فرم سازمان را نداشتم، ایشان از من می پرسیدند: خانم صادقی هستند؟ و می گفتم نیستند یا ماموریت هستند، یکی دو سال این شکلی سرکارشان می گذاشتم. صادقی در پاسخ به این سوال که آیا شما حس کرده اید که آقای رجبی به شما علاقمند است؟ بیان کرد: اگر صادقانه بگویم این حس را نداشتم زیرا رفتارهایشان خیلی حساب شده و متین بود و از طرفی ما هیچ کنجکاوی درباره هم نداشتیم، هر چند وقتی ایشان را می دیدم که اینقدر منظم هستند و راس ساعتی خاص می روند و می آید و می رود، گوشه ذهنم فک می کردم که اگر قرار باشد ازدواج کنم مرد ایده آل من چنین ویژگی هایی باید داشته باشد.

این مجری تلویزیون درباره پیشنهاد ازدواج اظهار داشت: موقعی که ما به تهران برگشتیم از ایشان خداحافظی نکردم و بعد دوهفته آقای رجبی به تلفن همراه من زنگ زد که خانم صادقی چرا نیستید و من پاسخ دادم به تهران برگشتم. صادقی اظهار داشت: به تدریج این تلفن ها مناسبتی شد و اعیاد به من زنگ می زدند و تنها راهی که می توانستم همسایه نازنینم را ببینم این بود که به رستورانشان می آمدم. صادقی عنوان داشت: ماه رمضان سال گذشته ایشان پیشنهاد دادند و به طور رسمی و سنتی خواستگاری کردند. همسر ژیلا صادقی بیان کرد: صادقانه باید بگویم که من همیشه تنها آیتم برای ازدواجم زن خانه دار بود اما خوشبختانه خانم صادقی هم در خانه داری و هم در شغل خودش موفق است. این مجری تلویزیون اظهار داشت: دو هفته به نوروز 94 من از آمریکا به ایران آمدم و برنامه سال تحویل فرش بهشت را اجرا کردم اما به کسی اعلام نکردم که به ایران آمدم. وی افزود: برنامه بعد از اذان صبح تمام شد و گوشی ام را روشن کردم و دیدم چند پیغام از طرف آقای رجبی دارم مبنی بر اینکه چرا آمدنم را اعلام نکردم. صادقی ادامه داد: من به این پیام توجهی نکردم تا ششم عید که مجددا پیام دادند که می خواهم برای مریضی خواهرم به تهران بیایم از کدام جاده نزدیک تر است؟ که من جواب دادم هراز نزدیک تر است. وی بیان کرد: در 18 فروردین 94 مراسم خواستگاری، در 18 فروردین 95 مراسم بله برون و دوم خرداد امسال مراسم عرروسی برگزار شد. ژیلا صادقی تصریح کرد: همسر من انسان معتقدی و این باورهایش کاملا درونش نهادینه شده است. وی بیان کرد: قبلا هر کسی به من می گفت ازدواج برای تو دیر می شود پاسخ می دادم که من کلا پرونده ازدواج را بسته ام و فکر می کردم من برای زندگی ای ساخته شده ام که تنها و در کنار پدر و مادرم باید باشم اما ازدواج برای من نوعی قسمت بود.

این مجری تلویزیون اظهار داشت: من همیشه می گفتم برای ازدواج باید یک فردی مردتر از خودم پیدا شود و همین اتفاق برایم افتاد. صادقی افزود: من و همسرم دقیقا در سنی ازدواج کردیم که به همدم واقعی نیاز داشتیم. همسر ژیلا صادقی درباره اینکه چرا این هفت سال درخواست ازدواج را مطرح نکرد، گفت: من معتقد بودم که ایشان هم باید این ازدواج را بخواهند و فکر نکند که به خاطر شهرت سراغش رفته ام. این مجری تلویزیون درخصوص اینکه چه شرطی در خواستگاری مطرح کرد، اظهار داشت: من هیچ شرطی نداشتم و گفتم فقط آرامش در زندگی می خواهم. وی درباره مهریه اش گفت: من 14 سکه تعیین کردم. همسر صادقی ادامه داد: من به یک تعدادی را به سکه ها اضافه کردم و ایشان بلافاصله قسمتی را به روح پدرم، بخشی به خانواده ام و تعدادی را هم به خودم هدیه دادند که در آخر همان 14 سکه شد.