ماجرای اعتراض و حمله به پیج اینستا گرام منوچهر هادی
ستارهها دور هم جمع شدهاند، از محمدرضا گلزار و مهناز افشار بگیرید تا فرزاد فرزین. کارگردان سریال هم قبل از راهی کردن سریالش به شبکه نمایش خانگی در مصاحبهای میگوید که سریالش تنه به شهرزاد میزند و حتی داستان جذابتری هم دارد.
به گزارش شمانیوز: خلاصه همه این عوامل دست به دست هم میدهند تا مردم علیرغم کش آمدن زیادی داستان در هر قسمت، عاشقانه را دنبال کنند. تا اینکه قسمت یازدهم سریال، داد مردم را در آورد و صفحه شخصی منوچهر هادی در اینستاگرام را محفلی برای اعتراض به سریال میکند. داستان از این قرار است که در قسمت یازدهم محمدرضا گلزار (سهیل) به خانه مهناز افشار (گیسو) میرود و او را غرق در خون میبیند و از ترس فرار میکند. تا اینجا داستان خوب پیش میرود چرا که سهیل شخصیتی دست و پا چلفتی و ترسو است، که در زندگی هیچ وقت عرضه هیچ کاری را نداشته و همیشه به دیگران متکی بوده است. اما قسمت عجیب ماجرا اینجاست که گیسو در حالی که با مرگ دست و پنجه نرم میکند به سهیل زنگ میزند و سهیل ترسوی داستان ما مجددا به خانه او میرود، اما باز هم با یک جنازه روبهرو میشود، او جنازه را لای پتو میپیچد و از طبقه هفتم یک آپارتمان مدرن، از پلهها پایین میکشد و با ماشین گیسو، از پارکینگ خانه خارج میشود! این در حالی است که سرایدار ساختمان او را میبیند و به او که صورت خود را پوشانده شک نمیکند و فقط میگوید که گیسو شارژش را پرداخت نکرده و خیلی راحت اجازه میدهد تا خارج شود. اتفاقات غیر منطقی این قسمت از داستان باعث شد مردم حسابی کلافه شوند، چطور ممکن است سهیل دست و پا چلفتی به تنهایی بتواند یک جنازه را سر به نیست کند. فرضا این کار را انجام داد. چطور وقتی از هفت طبقه با سر و صدا جنازه را پایین میبرد هیچکس متوجهاش نمیشود؟! از آن گذشته چرا از آسانسور استفاده نکرد، حالا همه این مسائل به کنار، اما چرا سرایدار ساختمان به کسی که صورت خود را پوشانده و نصف شب با ماشین یکی از ساکنین از پارکینگ خارج میشود شک نمیکند و به راحتی اجازه میدهد او برود؟ البته اعتراضات مردم فقط به اتفاقات غیر منطقی این قسمت محدود نمیشود، کش آمدن زیادی داستان، گنگ بودن فیلمنامه و قابل پیشبینی بودن آن و سانسورهایی که بعد از قسمت هفتم به طرز ناشیانهای در روسری بازیگران زن دیده شد نیز از دلایل این اعتراضات است. جالب است بدانید بعد از همه این اتفاقات مهناز افشار در اینستاگرام خود نوشت شاید گیسو زنده باشه (چشمک)، و این خندهدارترین قسمت ماجراست، اینجا دیگر واقعا باید به منطق سریال شک کرد. کسی که خون زیادی از دست داده است بعد از حمل و نقل ناشیانه سهیل از پلهها در حالی که چندین بار سرش ضربه میبیند، چطور میتواند زنده باشد؟!