نهتنها از موسیقی بانوان که از کل جریان موسیقی حمایت روشنی نمی شود
نهادهای دولتی، که البته نباید آن را منحصر به وزارت ارشاد دانست و در این مملکت نهادهای دولتی بسیاری متولی فرهنگ و هنر هستند، نهتنها از موسیقی بانوان که از کل جریان موسیقی حمایت روشن و مشخصی ندارند
به گزارش شما نیوز ، پری ملکی یکی از بانوان پیشکسوت موسیقی ایران است که در تمام سالهای فعالیت حرفهای تلاش کرده به زنان بیشتری آواز خواندن بیاموزد و تغییری در زندگی آنها به وجود آورد. او از دوران دبستان و در جشن مدرسه همراه با یکی از همکلاسیهایش، تصنیفی از پروین را خواند؛ و از آن پس بهطور مرتب در جشنها و مسابقات مدرسه شرکت می کرد. از سال ۵۶ تا ۵۹ در انگلیس به فراگیری گیتار کلاسیک پرداخت. پس از آن به آموختن سهتار روی آورد. از سال۶۰ تا ۶۴ فراگیری آواز سنتی را نزد نصراله ناصحپور، پی گرفت. پس از آن نزد علی جهاندار شیوه سیدحسین طاهرزاده(مکتب اصفهان) را فراگرفت. شیوه استاد این بود که درس را ضبط میکرد و برای هنرجو میخواند. این همان شیوهای است که پری ملکی خود برای تدریس به کار گرفت. در همین ایام نزد امیر پایور به فراگیری تصانیف قدیمی پرداخت. امیر پایور به خاطر داشت که ایام کودکی و نوجوانیاش، عارف قزوینی در منزل آنها زندگی میکرده و پدرش شاگرد آقاحسینقلی بوده است
ملکی، مؤسس و سرپرست گروه «خنیا» نیز هست؛ گروهی که یکی از پیشگامان موسیقی بانوان است و بهعنوان یکی از گروههای موفق موسیقی ایرانی شناخته شده است و با انگیزه ایجاد زمینه برای بروز استعدادهای بانوان در زمینه هنر موسیقی در سال۷۳ تشکیل شد و همواره در اجراهای مختلف خود، تلاش کرد تا به تجربههای جدید در زمینه شیوههای اجرایی موسیقی سنتی ایران دست یابد و فضایی تازه در زمینه موسیقی ارائه دهد.
پری ملکی از سال۶۵ شروع به تدریس کرد. از خیل شاگردان این سالها، امروز بسیاری خود، مدرس یا خواننده شدهاند.
از موسیقی زنان و حضورشان در حوزه موسیقی، باتوجه به شرایط خاص جامعه ما، بگویید.
وقتی این روزها از «موسیقی زنان» صحبت میکنیم بهطور تلویحی منظورمان گونهای از اجراست که در آن نوارندگان زن، زن خوانندهای را برای اجرا ویژه شنوندگان زن همراهی میکنند؛ جمعی کاملاً زنانه. وگرنه حضور بانوان در موسیقی محدود به گروههای بانوان نیست و آنها نقش پررنگ و مشخصی در زمینه نوازندگی، ترانهسرایی و کمی کمتر در آهنگسازی و خوانندگی دارند و گذشته از اینها حضور زنان در عرصه آموزش بسیار اهمیت دارد. این قابل انکار نیست که نسبت به گذشته، زنان بیشتری به تحصیلات دانشگاهی و غیردانشگاهی در زمینه موسیقی و همچنین تدریس موسیقی مشغولند؛ اما اگر مقصود شما خوانندگی زنان و اجراهای ویژه بانوان است، باید بگویم این بخش برخلاف سالهای دهه۷۰، اکنون جریان باریک و کوچکی در زمینه موسیقی است.
از آنجایی که زنان در کنسرتها هم آوایی میکنند، از مشکلات مربوط به این حوزه و دغدغههایتان برای شناخت بهتر آن بگویید؟
به اعتقاد من همخوانی، در ادامه حرکتی منطقی از مشارکت زنان موسیقیدان هم پای مردان، شکل گرفت. این شیوه ادامه مسیری بود که از اجراهای ویژه بانوان در اوایل دهه۷۰ شروع شده بود. زنان خواننده سعی کردند این باور عمومی را که از پی فعالیت برخی خوانندگان قبل از انقلاب شکل گرفته بود، تصحیح کنند که هر نوع موسیقی با اجرای زنان مبتذل، سخیف و مفسدهبرانگیز نیست. وقتی موسیقیای جدی و عمیق باشد، وقتی دانش و معرفت در مجریان آن باشد، حتماً به دور از تأثیرات بد خواهد بود. گرچه اجرای همخوانی دشواریهای فنی بسیاری دارند و آهنگساز و تنظیمکننده میبایست وقت و تلاش بیشتری در زمینه هماهنگی دو یا چند خواننده انجام دهد، اما به نظر من این مسیر میتواند سازنده و تأثیرگذارتر باشد. دلسردی و یا ایجاد انگیزه ربطی به خود همخوانی و همنوازی بهعنوان یک روش اجرایی در موسیقی ندارد. این مسائل حاشیهای و اجتماعی و اجرایی است که میتوانند هنرمندی را از فعالیت دلسرد کرده، یا به او امید و انگیزه بدهد.
بانوان برای اجرا در کنسرتهای خصوصی، چقدر از سوی نهادهای دولتی و غیردولتی حمایت میشوند؟
نهادهای دولتی، که البته نباید آن را منحصر به وزارت ارشاد دانست و در این مملکت نهادهای دولتی بسیاری متولی فرهنگ و هنر هستند، نهتنها از موسیقی بانوان که از کل جریان موسیقی حمایت روشن و مشخصی ندارند، بلکه در برخی دورهها مدیران ارشاد با ذهنی بازتر همراه و حامی معنوی موسیقی و موسیقی بانوان میشوند و در دورههایی نه. بقیه نهادهای دولتی را هم فراموش کنید. اما اگر منظور حمایتهای مالی از موسیقی است که در همه کشورها نهادهایی چون شهرداریها و.. هم دخیل هستند، میتوانم بگویم حمایتی وجود ندارد. گروههای موسیقی بهویژه گروههای بانوان باید با تلاش، هزینه و بودجه خودشان فعالیت کنند. در مورد نهادهای غیردولتی نظیر شرکتها و مؤسسات تجاری بزرگ هم، معمولاً فقط حامی و اسپانسر گروههای موسیقی پاپ میشوند.
از سال۷۶، شاهد حضور پررنگتر هنرمندان زن بودیم، هنرمندانی مثل شما، آذر هاشمی و بهناز ذاکری و.... بعد از گذشت نزدیک دو دهه، موسیقی زنان چقدر به اهداف و خاستگاهش نزدیکتر شد؟
پیشتر گفتم که موسیقی بانوان با چه انگیزههایی شکل گرفت. زمانی که من شروع به فعالیت کردم -یعنی سال۷۲- زنان نوازنده حرفهای بسیار انگشتشمار بود. تشکیل گروهی متشکل از خانمها بسیار سخت بود. بسیاری از ما همپای هم ساخته شدیم و رشد کردیم و حرفهای شدیم. حالا این روزها واقعاً این مشکل خیلی کم شده است. بهجز برخی سازها، در بیشتر رشتهها زنان نوازنده توانمند و حرفهای وجود دارد. در زمینه آهنگسازی هم حالا غیر از زنان، آقایانی هم هستند که حاضرند قطعاتشان را برای اجرا به گروههای ویژه بانوان بسپارند. یکی دیگر از راههایی که از پی کنسرتهای بانوان به وجود آمد، همین مسئله همخوانی بود که از سوی بسیاری از آقایان آهنگساز و سرپرستان گروهها پذیرفته شده است؛ اما هنوز برخی تنگنظریها و نگاههای نادرست از سوی جامعه و برخی مسئولان و برخی هنرمندان وجود دارد. من بهشخصه همیشه آدم امیدواری بودهام. حالا هم امید دارم روزی این مسائل حل شود. صبوری، همیشه بیشتر از حرکتهای شتابزده جواب میدهد.
سال۱۳۸۱ در جشنواره موسیقی فجر، شما از آقای مسجدجامعی، جایزه و لوح تقدیر دریافت کردید، از آن زمان تاکنون، چقدر این حمایتها از موسیقی بانوان تداوم داشت؟
فقط همان سال این اتفاق افتاد. لااقل برای من که چنین بوده است. به ندرت از خانمی تجلیل میشود. تا آنجا که من میدانم سال پیش برای اولین بار خانه موسیقی از خانمها ملیحه سعیدی و ارفع اطرایی تجلیل کرد و امسال هم سایت موسیقی ما از خانم سیمین غانم.
شما گروه «خنیا» را در سال۷۳ راهاندازی کردید. با چه افقی «خنیا» را تشکیل دادید؟ و چقدر در رسیدن به هدف و آرمانی که داشتید موفق بودید؟
آن زمان گروه «خنیا» با هدف حضور دوباره زنان در زمینه موسیقی بعد از چندین سال بیتوجهی بود. راههای صعب و دشواری را به همراهی نوازندگانم طی کردیم تا توانستیم مسئولان را راضی کنیم این حضور را جدی بگیرند، به آن مجوز اجرا و بعدتر مجوز اجرای رسمی در سالنها بدهند. بعد زنان نوازنده و خواننده جای خود را در گروههای مختلط باز کردند. همه اینها به تلاش و پیگیری من و چند تن از بانوان موسیقیدان دیگر در آن سالها تا بدین جا رسید. از این که حالا میبینم بسیاری از خانمها در این عرصه قدم میگذارند، خوشحالم.
«خنیا» یکی از گروههای پیشرو در موسیقی بانوان است که در تورها و کنسرتهای بین اللملی به اجرای برنامه میپردازد. از تجربه اجرا در بیرون از ایران بگویید و این که استقبال چطور بود؟
از تعریفی که از گروه خنیا میکنید، سپاسگزارم. اینکه این گروه از اولین گروههایی بود که بهطور جدی در زمینه موسیقی بانوان کار کرد و تا به امروز به فعالیت خود بیوقفه ادامه داده، همه بهخاطر باورهای من در مسیری که انتخاب کرده بودم، ناشی میشود. برنامههای من در دیگر کشورها عموماً برای مجامع فرهنگی و فستیوالهای بینالمللی بوده که همیشه با استقبال بسیار خوبی از سوی شنوندگان خارجی و ایرانیان مقیم آن کشورها روبهرو شده است. مثلاً اجرا در سالن یونسکو در پاریس از برنامههایی است که هرگز از ذهن من نمیرود و احساس میکنم توانستیم نام ایران و فرهنگ غنی ایرانی را در آن مرکز مهم به نمایش بگذاریم. برنامههای من در خارج از ایران همیشه اجراهایی آبرومند و موفق بوده است.
و در پایان، آینده موسیقی زنان در ایران را چطور میبینید؟ آیا افق روشنی وجود دارد؟
امیدوارم زنان موسیقیدان و بهویژه زنان خواننده آیندهای روشن پیش رو داشته باشند. امیدوارم روزی نگاه دولتمردان تغییر کند و موسیقی را چیزی جدی و جدا از امری سرگرمکننده و سطحی تلقی کنند. امیدوارم اهالی موسیقی باهم مهربانتر باشند و برخی آقایان موسیقیدان و خواننده، حضور جدی زنان را بپذیرند. زنان، چیزی کمتر از توانایی مردان ندارند.
سعید طاهری