مردان فربه فوتبال ایران!
شبکه مردمی اطلاع رسانی(شمانیوز): در تاریخ فوتبال کشورمان فوتبالیس های خارج از فرم بدنی و طبیعی گهگاه وجود داشته اند که در این میان امروز به چاق ها اشاره می کنیم. در فوتبال ما بعضی اوقات چاق ها تاثیرگذار و حاشیه ساز و هرازگاه حادثه ساز بوده اند.
از آن جمله می توان به علی پروین اشاره کرد که تقریبا در 6 سال آخر دوران فوتبالش به طور همیشگی چاق بود و با اضافه وزن در این دوران به بازی می پرداخت.
ستاره طلایی با چربی های اضافه علی پروین یک بازیکن پراستعداد بود که فوتبالش را به طور غریزی بازی می کرد و در سبک بازی او ضربات کاشته و اس های طلایی و حرکت در یک شعاع کوتاه و محدود حرکتی جایی عمده داشت. البته دوران فوتبال پروین در سال های 56 و 57 رو به پایان بود به نحوی که در بازی های پرسپولیس ابتدای سال 1356 علی پروین بارها توسط منصور امیرآصفی سرمربی وقت این تیم روی نیمکت ذخیره نشست و همین نیمکت نشینی باعث شد تا اسباب کنار رفتن امیر آصفی با شلوغ بازی های اعتراض آمیز و مداخله جویانه علی پروین فراهم شود.
پروین در این سال ها چنان پرخاشگر شده بود که حتی قلیچ که این سال آخر حضورش در فوتبال ایران را به پرسپولیس آمده بود تحت تاثیر قدرت او قرار گرفت. در تمام این سال ها پروین در تیم ملی پشت سر قلیچ وارد زمین می شد و او را که در تیم ملی و باشگاه کیان همواره بزرگ خود می دانست را عملا به پشت سر خود تبعید کرد و قلیچ همواره مسلط و قلدر هم این قدرت نمایی پروین را پذیرفت. قلیچ که بعد از حذف امیر آصفی به پیشنهاد پروین، سرمربی موقت سرخپوشان شده بود خیلی زود از پرسپولیس جداشد؛ چرا که امیر آصفی- مرد محترم پیش از فصل و احترام از کف داده این روزها- را هم همین جناب پروین در ابتدای فصل پیشنهاد داده بود. درواقع قلیچ آبروی چندین و چندساله خود را برداشت و تعارف پروین را هم در حد دوری و دوستی برای خود پذیرفت و رفت تا به فرجام منصورخان دچار نشود. پروین که حالا محراب شاهرخی را برای پرسپولیس پیشنهاد داده بود، در اردوی تیم ملی از حشمت مهاجرانی که بسیار قبولش داشت، شنید که بعد از جام جهانی باید خود را برای خداحافظی از تیم ملی آماده کند. حالا او با واقعیتی بسیار تلخ مواجه شده بود و می بایست از هوش ذاتی و همیشگی خود برای بهبود اوضاع فوتبالش و کم شدن فضای انتقادات بهره می برد. او که نمی توانست جوانی را به خود برگرداند مجبور بود یا خودش را با فضای اطراف سازگار کند و یا همه پیرامون خود را به سازگاری با خودش وادارد.
تسلط دائمی او بر پرسپولیس با حذف محراب شاهرخی، افزودن 2 ستاره بزرگ به پرسپولیس و بهره برداری از حضور و قدرت آن ها، تغییر پیوسته پست فوتبالش، رفتن به دفاع آخر برای نمایش تیوان و قدرتش، بازی کردن در خط حمله برای حضور دائم در محوطه جریمه و استفاده از توان ستارگان بزرگی مثل فتح آبادی، کارگر، ناصر محمدخانی و... که برای او دائم فرصت گل می ساختند از پروین تازه چهره ای ساخت که در 36 سالگی و در سال 61 با 15 گل زده در 17 بازی قادر بود آقای گل مسابقات تهران شود. در سال های 61 تا سال واپسین فوتبالش، 66 که از فوتبال خداحافظی کرد در 62 بازی برای سرخپوشان 35 گل زد، آن هم در حالی که در این سال ها بین 36 تا 41 سال سن داشت. پرون با آن اندام فربه گل می زد و ضربات کاشته را گل می کرد و محبوبیتی دوباره می یافت و خود را در حد پیراهن تیم ملی می یافت. او در این سال های آخر به اندازه همه عمر فوتبالش، ضربه کاشته تمرین کرد و مدام ضربه کاشته گل می زد، آن هم به بزرگ ترین گلرهای وقتی یعنی احمد سجادی و دیگران! یادمان می آید که در سال های واپسین فوتبال یا در دوران اولیه مربیگری، پروین را به علت چاق بودن اندامش با شعارهایی چون علی اکبر عبدی شماتت می کردند. خطای دید اهالی فوتبال فقط پروین نبود که با چاقی دست به گریبان بود بلکه قلیچ هم با اندام چاق خود دیگران را تحت تاثیر قدرت بدنی رویایی خود قرار می داد. او در اوج قدرتش هم چاق به نظر می آمد که البته بخشی از آن مربوط به خطای دید بود. او پرعضله و تا حدی کوتاه قد بود و نوع اندامش این خطای دید را به طرفدار فوتبال منتقل می کرد. با این حال نمی توان انکار کرد که قلیچ تا حدودی چاق هم بود اما نه به اندازه ای که به نظر می رسید!
بازگشت مهاجم صدکیلویی اما چاق شدن فوتبالیست ها بعد از پایان دوران فوتبال برخی از قدیمی ها را در حد چاق های فکاهی مطرح ساخت؛ مردانی که برخی از آن ها را زیادی به چشم می آورد. محمد دستجردی که در سال 57 فوتبال را در 25 سالگی کنار گذاشته بود و در سال 1363 زمانی که 31 ساله شده بود به درخواست بهرام میرشیبانی همبازی گذشته اش در پرسپولیس سالیان میانی دهه 50 که حالا به تیم نفت رفته و کارمند شرکت نفت و کاپیتان تیم فوتبال این باشگاه شده بود (1)، به این تیم رفت و مدتی کوتاه برای تیم نفت در کنار بیژن عزیزی، منصور رشیدی، اسرافیل عزتی، میرشیبانی، منصور فریادشیران، عبدالعلی کلانتری و... بازی کرد. ولی زمان بازی های تهران در سال 63 سخت مستعجل بود و مسابقات این سال بعد از 6 بازی به دلایل امنیتی تعطیل شد اما خاطره بازگشت دستجردی به فوتبال در حافظه فوتبال ماند و دستجردی را که علیرغم چاقی مفرط، خوب بازی می کرد دوباره بر سر زبان ها انداخت.
دستجردی امروز هم با داشتن حدود 130 کیلو و در حالی که قد بلندی هم ندارد یکی از چاق ترین مردان فوتبال ایران است. بهزاد داداش زاده هم که بعد از فوتبال خیلی زود چاق شد و امروز در 43 سالگی با قد کمتر از 165 سانتیمتری خود بالای 100 کیلو وزن دارد هم یکی از چاق های فوتبال ما است که در آخرین بازی خود در مسابقات خیریه، دروازه بان تیم منتخب ستارگان پرسپولیس و استقلال بود. شباهت های شاهرودی و نیکبخت در فوتبال ما مردان زیادی هم بوده اند که در محور سینوسی عمر قهرمانی خود بسیار بالا و پایین در وزن و جرم حجمی خود داشته اند. آن ها هرگاه لاغر بوده بهتر کار کرده اند اما در فوتبال سطح بالای ما در عمر قهمرانی خود همواربه به چاق شدن و بی توجهی به تمرینات بدنسازی متهم شده اند که در این میان از رضا شاهرودی و علیرضا واحدی نیکبخت می توان حرف زد. شاهرودی به علت بی توجهی به وضعیت بدنی خود، فوتبال را قبل از سن 32 سالگی کنار گذاشت اما نیکبخت که در 24 سالگی با رفتن به استقلال تلاشی بی حاصل برای بازگشت به اوج داشت در سال 1388 و در 29 سالگی از نقطه اوج خود خارج شد و 5 سال آخر را در تیم های صبا، استیل آذین، داماش و دوران بازگشت به استقلال و دست آخر حضور در تیم خونه به خونه کیاکلا، تلاشی بی فرجام داشت و سرانجام مهم ترین دلیل خروجش از فرم ملی همین وزن بالای او هم عنوان شد.
108 کیلو آقای گل فوتسال وحید شمسایی در فوتبال ما چهره ای ویژه داشت و عنصر مربوط به اوج گیری و شهرتش هم ویژه و خارق عادت بود. او تا 24 سالگی یک فوتبالیست تکنیکی اما متوسط بود که در فوتبال به سطح ویژه توقع خود و اطرافیان نرسیده و سرخورده و ناراحت فوتبال را در سال 1378 کنار گذاشت. تصور همه از سن پایین وحید شمسایی، مردی بالاتر از امیر شمسایی برادر بزرگ تر و قدرتمندش بود که در تیم ملی فوتسال دهه 70 که در آن زمان به فوتبال سالنی شهره بود و بازی می کرد. اما در دورانی که فوتبال ما چهره هایی بسیار مثل علی دایی، کریم باقری، خداداد عزیزی، عابدزاده، میناوند، شاهرودی، مهدوی کیا، پاشازاده، منصوریان، استیلی، دین محمدی، حلالی، یزدانی، وحید هاشمیان و... را در اوج داشت، نرسیدن شمسایی در فوتبال برایش معادل خداحافظی و رفتن به سمت کار و کاسبی بود. شمسایی که در 24 سالگی و چند ماه بی تمرینی، 108 کیلو شده بود به توصیه پدرش نزد سید مهدی ابطحی بزرگ رفت و با 2 یا 3 جلسه تمرین بازیکن تیم باشگاهی فوتسال ابطحی شد و خیلی زود لاغر شد و مورد توجه مربی وقت فوتسال شد و به صورت بهترین بازیکن آسیا و بهترین گلزن دنیا شد اما چهره بین المللی او در فوتسال از چهره علی دایی در فوتبال تابناک تر و روشن تر بود.
شمسایی در دوران مربیگری فوتسال هم از مربیگری دایی پرتوان تر بود و امروز او با تیم متوسط خودش و در حالی که همزمان هم بازی می کرد و مربی بود قهرمانی را با تیم تاسیسات دریای تجربه کرد (3) او در آخرین کنفرانس مطبوعاتی خود و بعد از قهرمانی با تیم تاسیسات دریایی به تفصیل درباره چاقی خود در ابتدای دوران فوتسالش حرف زد؛ حرف هایی پر از طنز که برای روزنامه نگاران حاضر در مراسم جذابیتی ویژه داشت و خیلی ها برای اولین بار آن حرف ها را می شنیدند. استعداد چاقی برخی از اهالی فوتبال به محض پایان یافتن عمر قهرمانی دچار چاقی می شدند. این مساله نشانگر استعداد چاقی این افراد بود. علی دایی در این زمینه از همه معروف تر بود. او و البته حمید استیلی علیرغم اینکه بعد از بازنشستگی در فوتبال به طور کامل از فوتبال کناره نگرفتند به علت استعداد ژنتیکی زیادی که داشتند به سرعت چاق شدند.
این درسته از افراد آدم های قابل تقدیری هستند که چاقی آن ها بعد از پایان دوران فوتبالشان نشان می دهد در دوران فوتبال برای اینکه سر فرم بمانند چه انرژی زیادی صرف کرده اند. ولی برخی از این افراد هم برای اینکه همچنان لاغر و سرفرم بمانند، در دوران بعد از عمر قهرمانی خود هم به شدت تمرین کرده و با انگیزه بسیار چنان به نظر می رسد خود را برای انجام بازی های سخت آماده کرده و همچنان لاغر و سر فرم باقی مانده اند که از این دسته می توان به کریم باقری اشاره کرد. امان از دست کورتون برخی از فوتبالیست ها را هم مصرف داروهای کورتونی جاق کرده است که از این گروه هم می توان به رحیم یوسفی- فوتبالیست سابق پرسپولیس در سال های 1365 تا 1371- اشاره کرد. رحیم یوسفی در سال های مورد اشاره سر حال و سر فرم بود و بعد از جداشدنش از پرسپولیس هم به فوتبال خود تا سال 1379 زمانی که 38 ساله شده بود ادامه داد ولی در همین سالیان اخیر بود که به علت بیماری خاص خود داروهای کورتونی مصرف کرده و چاق شد؛ داروهایی مثل دگزامتازون، بتامتازون و... به علیت ماهیت خاص خود، باعث چاقی و البته پوکی استخوان می شوند.
رنجی که کوتاه قدها می برند یکی از مشکلاتی که فوتبالیست های کوتاه قد معمولا با آن دست به گریبان هستند. همین تظاهرات چاقی آن ها است، آن ها خیلی زود چاق به نظر می رسند، در حالی که چاقی در مورد فوتبالیست های بلندقد مثل علی دایی کمتر به چشم می آید اما در مورد آدم هایی مثل علی پروین، قلیچ، وحید قلیچ، بهزاد داداش زاده و... این چاقی بیشتر به چشم می آید که یکی از مشکلات کوتاه قدها درواقع همین است. اگر علی پروین کوتاه قد نبود شاید هیچ گاه چاقی خود را نمایش نمی داد، در حالی که در بین فوتبالیست های دهه 60 افرادی مثل رضا رجبی، ضیا عربشاهی، بهروز سلطانی و... چاق شده اما چاقی آن ها زیاده از حد به چشم نمی آید.
تیم ملی سرفرم ها در 30 یا 40 سال اخیر برخی از اهالی فوتبال به شکلی اعجاب آور مثل دوران قهرمانی فوتبال خود سر فرم مانده اند که از آن جمله می توان به مرحوم ناصر حجازی، حمید جاسمیان، کریم باقری، محمد مایلی کهن، محمد خاکپور، سعید عزیزیان، حمید درخشان و... اشاره کرد. این نفرات در حافظه فوتبال به عنوان افرادی باکلاس می مانند که برای خود و همین حافظه فوتبالی مورد اشاره احترامی ویژه قائل هستند.
پی نوشت: 1- میرشیبانی هنوز هم در باشگاه فوتبال نفت فعالیت داشته و صاحب عنوان مدیریت ورزشی این تیم است. 2- شاهرودی و نیکبخت به داشتن خصوصیات مشابه معروف بودند. هر 2 نفر در سنین پایین برای تیمملی بازی کردند. هر 2 در تیم ملی امید بازی کردند اما نتوانستند علیرغم اوج خود در مقطع جام جهانی 1998 و 2006 برای تیمملی بازی کنند، چون در این زمان مصدوم شده بودند و سرانجام اینکه هر 2 نفر در 2 جام ملت های دوران اوج فوتبالشان بنا به دلایل انضباطی و جسمانی برای تیم ملی بازی نکردند. 3- از این حیث هم بین دایی و شمسایی تشابه وجود دارد و دایی هم در اولین تجربه مربیگری خود در حالی که همزمان بازیکن و مربی بود عنوان قهرمانی را در لیگ ایران به دست آورد، اما دایی فقط یک سال در لیگ قهرمان شد، در حالی که شمسایی 2 سال متوالی را با 2 تیم مختلف به عنوان قهرمانی لیگ فوتسال رسید و در هر 2 مقطع هم همزمان بازی می کرد و به عنوان مربی هم در خدمت تیم خود بود.
اخبار ورزشی - مجله همشهری تماشاگر