سناریوی تکراری ایران در جامجهانی؛ لژیونرهایی که نمیدرخشند
بازیکنانی که پیشبینی میشد ستاره تیم ملی در روسیه باشند نتوانستهاند آنچنان که باید، توقعات را برآورده کنند و باز هم نمایش خوب ایران سهم بازیکنان داخلی بوده است.
به گزارش شما نیوز ، لژیونرها همیشه اعتبار ویژهای برای تیم ملی بودهاند. بازیکنانی که از تیمهای مطرح اروپایی آمدند و پیراهن تیم ملی را برتن کردند تا نقطه قوت سفیدپوشان ایرانی در تورنمنتهای بینالمللی باشند. در نهایت اما این قصه به سرانجام خوب نرسید و در اکثر مواقع اعتراض و نارضایتی هواداران بود که به خاطر بازی ضعیف یا معمولی در تیم ملی نصیبشان شد. قانونی که در جامهای جهانی برای تیم ملی تکرار شده است و تا امروز هم ادامه داشته است و این بار منجر به اشکهای سردار آزمون شد.
۱۹۷۸: تنها سالی بود که داستان لژیونر و بازیکن داخلی در تیم ملی وجود نداشت و تیم ملی با صد در صد بازیکنان داخلی به آرژانتین رفت و اولین جامجهانیاش را تجربه کرد.
۱۹۹۹۸: کریم باقری و علی دایی از آرمینیا بیلهفیلد و خداداد عزیزی از کلن سه لژیونر تیم ملی بودند که براساس تصور همگان قرار بود فرشته نجات ایران در میان غولهای جهان باشند. هیچ کدام از آنها اما نتوانستند عملکرد مثبتی داشته باشند و در حد و اندازه نامشان بازی کنند. در آن جام، مهدویکیا و عابدزاده و پاشازاده ستاره بودند، بازیکنانی که از لیگ ایران راهی فرانسه شده بودند.
۲۰۰۶: مهدوی کیا از هامبورگ، رحمان رضایی از مسینا، فریدون زندی از کایزرسلاترن، کریمی از بایرن مونیخ، هاشمیان از هانوفر و محرم نویدکیا از بوخوم. تیم ملی یکی از پرلژیونرترین دورههای خود را سپری میکرد اما هیچ کدام از آنها ستاره ایران نبودند. اگرچه مهدویکیا یک پاس گل داد اما بهترینهای ایران از میان آندرانیک تیموریان، سهراب بختیاریزاده، یحیی گل محمدی و نکونام تازه به الشارجه رفته انتخاب میشد.
۲۰۱۴: قوچاننژاد، دژاگه و دنیل داوری بازیکنان دورگه ایران بودند و شجاعی سطح بالاترین تنها لژیونر ایران بود. قوچاننژاد و دژاگه بازی قابل قبولی انجام دادند اما آن کسی که بعد از جام همه از او حرف میزدند پولادی بود. بازیکنی که نه لژیونر بود و نه دورگه و نه ستاره. جلال حسینی، آندرانیک تیموریان و پژمان منتظری هم از بازیکنان خوب تیم ملی بودند.
۲۰۱۸: سردار و جهانبخش به عنوان بهترین بازیکنان ایران پای به روسیه گذاشتند، کریم انصاریفرد و قدوس هم در کنار آنها قرار بود یکی از رویاییترین تیمهای ایران را تشکیل دهند اما آن بازیکنانی که این روزها نام و آوازهشان نقل محافل شده است نه لژیونر هستند و نه ستارههای پرسروصدا. وحید امیری و امید ابراهیمی آرام و بیسروصدا از لیگ برتر در کنار بیرانوند همه را با عملکردشان متعجب کردهاند.
این انتقادات و این اشکهای سردار داستان جدیدی برای تیم ملی نیست. داستان بازیکنانی است که با اسم و رسم و توقع زیاد از آنها وارد بزرگترین تورنمنت فوتبالی میشوند اما قافیه را به بازیکنان کم نامتر و با انگیزه بیشتر میبازند و باعث میشود که عملکردشان کمتر به چشم بیاید. شاید دلیل این کمرنگ بودن، فشار سنگین روانی و بازیکنانی باشند که تا پیش از این بازی در اروپا و بهترین تیمها را تجربه نکردهاند و حالا میخواهند از اولین تجربهشان بهترین خاطرات را رقم بزنند و راهی برای لژیونرشدن و ستاره شدن پیدا کنند و بالاتر از حد انتظار ظاهر میشوند.