سردار آزمون از عمل بینی تا ازدواج + تصاویر
سردار آزمون؛ ستاره این روزهای فوتبال ایران، اوست. ستارهای که در تیم جوانمرد نوجوانان در رقابتهای آسیا خوش درخشید و نشان داد که میتواند یک سوپراستار باشد.
سردار آزمون؛ ستاره این روزهای فوتبال ایران، اوست. ستارهای که در تیم جوانمرد نوجوانان در رقابتهای آسیا خوش درخشید و نشان داد که میتواند یک سوپراستار باشد، اما به جای اینکه باشگاههای ایرانی او را ببینند و به او میدان بدهند، این چشمان تیزبین خارجیها بود که سردار را بدون حتی یک بازی باشگاهی جذب کردند تا آزمون از اروپا آغاز شود. سردار آزمون وقتی تنها ۱۷ سال داشت به لیگ روسیه رفت و برای روبین کازان بازی کرد. استعدادی شگرف از یک بازیکن شگفت انگیز و درخشش در سرمای روسیه. حالا او یک ستاره است، ستارهای که جا پای بزرگان گذاشته و حالا همه دوست دارند بدانند که ستاره امروز چه گذشتهای داشته و از کجا آمد. زندگی خصوصی او چگونه میگذرد و علایقش چه چیزهایی هستند. با آزمون از والیبال شروع کردیم و به نام سردار و البته علی دایی، روستوف و حتی فضای مجازی رسیدیم.
اسم سردار سردار اسم خاصی است. کمتر کسی است که به این نام بشناسیم. ماجرای انتخاب این اسم را از زبان خود سردار بخوانیم؛ «اول میخواستند اسمم را پژمان بگذارند، اما پدربزرگم گفت: معنی پژمان، پژمرده است. به همین دلیل اسم مرا سردار گذاشتند. به معنی سربلند. سردار به معنای مشتاق به ارتفاع و در برخی از کشورهای آسیای مرکزی نیز به معنای رهبر و حاکم نیز هست. بچه که بودم یک میهمان از روسیه داشتیم که آنها به من میگفتند سریک، از آن به بعد خانواده و برخی دوستانم مرا سریک صدا میزنند.» نقش پدر سردار یک شانس بزرگ داشته که از نوجوانی مشاورههای پدرش را در دستور کار قرار داده و البته موفق هم بوده: «پدرم خلیل آزمون والیبالیست بزرگی بوده و در تیم ملی هم بازی کرده، دو بار به عنوان بهترین بازیکن آسیا انتخاب شده و سال هاست که مربیگری میکند. او اولین لژیونر والیبال ایران در اروپا بوده و چندین دهه قبل به لیگ ترکیه رفته. باور کنید شناختی که از ورزش و علم ورزش دارد، شاید هر کسی نداشته باشد. او مرا خیلی کمک میکند. برخی اوقات که به گنبد میروم برای من بهترین تمرینات بدنسازی را در نظر میگیرد تا در
شرایط آمادگی قرار بگیرم. خوشبختانه درت خانوادهای بزرگ شدم که ورزشی هستند و به من یاد داده اند که چطور زندگی کنم. من هرگز قلیان نکشیده ام. نمیدانم چرا در جامعه میگویند که همه فوتبالیستها قلیان میکشند. خودم خیلیها را سراغ دارم که نمیکشند.»
ترکمن بودن آزمون یک ترکمن است، یک ترکمن اصیل که به این قوم افتخار میکند. از نظر او ترکمن بودن مهم است، اما از از آن مهمتر ایرانی بودن است: «تیم ملی بازیکنانی از شهرهای مختلف دارد. مهم، اما کلمهای به نام ایران است که همگی برای سربلندی اش زحمت میکشیم. در تیم ملی کرد داریم، لر داریم، فارس داریم و ترکمن هم همینطور. همه باید به هم کمک کنند. قومیت مهم نیست، مهم ایرانی بودن مان است. وظیفه داریم به همه احترام بگذاریم، از هر دین و آیینی.»
والیبال شاید جالب باشد که بدانید سردار ورزش را با والیبال آغاز کرد و در ابتدا یک والیبالیست درجه یک بود. او در این باره میگوید: «من ورزش را با والیبال آغاز کردم و اتفاقا والیبالم هم خیلی خوب بود. حتی میتوانم بگویم که والیبالم از فوتبال بهتر بود! اتفاقا خواستم والیبال را به صورت حرفهای و تا تیم ملی دنبال کنم، ولی یکی از مربیان فوتبال من را به تیم جدیدی که در شهر خودمان بود، دعوت کرد و پدر و مادرم هم از بازگشتم به فوتبال حمایت کردند.» آزمون هنوز هم که هنوز است هر زمان که به گنبد میرود والیبال بازی میکند؛ ورزشی که سردار به آن علاقه وافری دارد. او در این باره میگوید: «هنوز هم والیبال را ترک نکرده ام و به طور جدی دنبال میکنم. والیبال در پیشرفت من نقش مهمی داشت. این رشته به من کمک کرد تا پرشهای بلندی داشته باشم که در فوتبال خیلی به کمکم میآید. سوارکاری نیز پاهای من را قدرتمند کرد که فوتبال امروز یک موهبت و امتیاز است و از همین رو این دو رشته را هنوز هم ادامه میدهم.»
اسب سواری آزمون هنوز هم در گنبد، سوارکاری را به طور جدی دنبال میکند. او در این باره میگوید: «سوارکاری یکی از مهمترین علایق من در زندگی است. روایتی وجود دارد که اسبها از خدا میخواهند هر بلایی که قرار است برای صاحب مان نازل شود را بر سر ما بیاور. هشت اسب داشتم که اغلب آنها را به اعضای خانواده ام هدیه داده ام و در حال حاضر ژیوانا، سریک و راتیکا اسبهای خودم هستند که در کورس گنبد هم حضوری پررنگ دارند و موفقیتهای جالبی هم کسب کرده اند. به است علاقه خاصی دارم. مثل همه ترکمن ها. شما نمیتوانید ترکمنی پیدا کنید که حداقل چند بار به کورس بهاره گنبد نرفته باشد و مسابقات اسب سواری را از نزدیک تماشا نکند. در گنبد همه به اسب سواری علاقه دارند. من هم سوار میشوم، اما هرگز در مسابقات شرکت نکرده ام. یادم میآید اولین اسبی که داشتم ریکا نام داشت که مادیون بود و یک کره هم داد. اسم یکی دیگر از اسب هایم سریک است که آقای رادان به من هدیه داد. در گنبد از این اسم خیلی تعریف میکنند. اتفاقا آقای رادان یک اسب هم به فرهاد قائمی داد. این هدیه را آقای رادان به خاطر حضور من و فرهاد در تیمهای ملی والیبال و فوتبال
به ما داد و دستش هم درد نکند.»
استعداد سردار آزمون بدون شک یکی از برترین استعدادهای فوتبال آسیاست. او قدر خودش و استعدادش را میداند: «سعی کردم قدر خودم را بدانم. مردم خیلی به من لطف دارند. این را در کوچه و خیابان میتوانم ببینم. به من انرژی مثبت میدهند. تنها امید من همین است. انتقاد میکنند، تشویق میکنند. البته برخی انتقادها مرا ناراحت میکند. البته حرفهای خوبی هم درباره ام میزنند که درست نیست. همانجا به آنها میگویم که اینها درست نیست. کلا عادت ندارم دور از واقعیت زندگی کنم. سعی ام این است که همانطور که داخل خانه و در فضای خودمانی هستم، بیرون هم باشم. نه ژست میگیرم و نه برای این و آن کلاس میگذارم. این را دوستان نزدیکم میدانند. خلاصه اینکه خیلی خاکی هستم.» روبین کازان پیوستن سردار به روبین کازان در حالی که در لیگ ایران هرگز به میدان نرفته بود، یکی از معماهای جالب و عجیب فوتبال ایران محسوب میشد. برخی آن را به رابطه خانوادگی ترکمنها با روسها نسبت میدادند و برخی دیگر از پورسانتهای درشتی حرف میزنند که رد و بدل شده، اما واقعیت چیز دیگری بود.
سردار از بازیهای جوانان آسیا چشم روسها را گرفته بود. خودش هم در این باره میگوید: «وقتی با تیم جوانان به روسیه و تورنمنت سن پترزبورگ رفتم، مسئولان کازان من را پسندیدند. با من مذاکره کردند و بعد با هم به توافق رسیدیم، به همین سادگی!» روستوف او از شهر روستوف که محل اقامتش است میگوید: «در روستوف و شهرهای دیگر، مردم من را میشناسند و با من احوالپرسی میکنند. در کل از زندگی در این شهر راضی هستم، مردم هم خیلی به ما احترام میگذارند. به خصوص هواداران روستوف که این فصل توانسته ایم با حضور در صدر جدول جواب محبت هایشان را بدهیم. آنها هوای ما را دارند و ما بازیکنان هم سعی میکنیم با بهترین عملکرد، آنها را خوشحال به خانههای شان بفرستیم.» با این وجود سردار تاکید میکند که حضور در روسیه با وجود همه امکاناتش بسیار دشوار است: «چیز خاصی مد نظرم نیست. فقط از فوتبالش خوشم میآید. هوایش سرد است و آدم هایش همینطور. طول میکشد که گرم بگیرند، چون مثل ما ایرانیها خونگرم نیستند. اینجا تقریبا هیچ ایرانی ندارد، اما من برای فوتبال به روسیه آمده ام و به نظرم لیگ این کشور میتواند نقش موثری در پیشرفتم داشته
باشد.»
زندگی در روسیه آزمون در روسیه چه میکند؟ آیا شده که او به سرش بزند که به ایران برگردد؟ سردار میگوید: «در روسیه همیشه خانه میمانم. پدر و مادرم هم کنارم هستند. حوصله ام سر میرود و واقعا سخت است. من چهار سال است که چنین شرایطی را تجربه میکنم و این برای یک جوان ۱۸ ساله در روسیه واقعا مشکل بود. سال اول مربی ام خیلی به من دلداری میداد و شرایط را میگفت: تا بمانم و بتوانم خواستههای او را اجرا کنم. البته اوقات فراغتم هم بیشتر با اینترنت پر میشود. سعی میکنم کلیپهای فوتبالی ببینم و از حرکات ستارههای فوتبال دنیا در پست خودم الگو بگیرم. زلاتان ابراهیموویچ یکی از آنهاست. به بازی اش علاقه دارم و دوستدارم روزی یا مقابلش بازی کنم یا کنارش.»
زبان روسی زبان روسی و فراگیری آن نیز یکی از سرگرمیهای مهاجم ۲۱ ساله روستوف و تیم ملی است: «زبان روسی خیلی سخت است، اما سعی کردم یاد بگیرم و گلیم خودم را از آب بیرون بکشم. اوایل همیشه مترجم کنارم بود، اما حالا کمتر. یادم میآید سعید عزت اللهی تازه به روسیه آمده بود که خواستم جلوی او پز بدهم و بگویم که روسی بلدم. در ستوران از من سوالی پرسیدند که همینطور هاج و واج ماندم و نتوانستم جواب بدهم. سعید هم از آن زمان به بعد همه جا و به شوخی از روسی صحبت کردن من میگوید و تاکید میکند که سردار اصلا این زبان را بلد نیست!»
مهمترین مشکلی که بازیکنان ایرانی در خارج از ایران دارند، مشکل تغذیه است. در روسیه با توجه به ذائقه خاص روسها و البته جوانی سردار این مسئله بیشتر به چشم میآید، اما سردار از وضعیت تغذیهای اش نه تنها شاکی نیست، بلکه رضایت هم دارد: «خدا را شکر، همه چیز خوب است. هر زمان که خانه باشم بیشتر غذای ایرانی میخورم، اما من اغلب در باشگاه غذا میخورم و سعی میکنم با شکم سیر به خانه برگردم. ما بیشتر در باشگاه هستیم و غذاهای ما مثل غذاهای ایرانی است، مثلا ماکارونی، برنج و ماهی. در باشگاه هم بیشتر ماکارونی میخورم. پدر و مادرم هم برخی اوقات میآیند و وقتی هستند، دیگر وضعیت شکم به راه است! اگر هم نباشند خودم زیاد بلد نیستم غذا درست کنم. فقط در حد تخم مرغ! من عاشق چکدرمه هستم که یک غذای ترکمنی است؛ مخلوطی از برنج و گوشت که ترکیب فوق العادهای از آب درمی آید به ویژه اگر مادرم آن را درست کند. دستپخت مادرم را با هیچ چیز در دنیا عوض نمیکنم.»
قیاس ایران و اروپا سردار با توجه به حضورش در فوتبال حرفهای خیلی راحت میتواند تفاوتهای فوتبال ایران و اروپا را تشریح کند. او در این باره میگوید: «مهمترین تفاوت فوتبال اروپا و ایران در امکانات است. اینجا بازیکنان همه نوع امکاناتی در اختیار دارند. از زمین مطلوب و هموار گرفته که لازمه اصلی فوتبال است تا سایر امکانات پزشکی و بدنسازی. با این امکانات مربی و شرایط فنی ایده آلی هم دارند و تمرینات شان کاملا به روز است و همین کمک میکند که پیشرفت کنند. در بحث استعداد میتوانم به جرأت بگویم که ما از روسها بهتر و بالاتر هستیم و اگر ۵۰ درصد امکانات آنها را داشتیم، شک نکنید که بیشتر پیشرفت میکردیم.» آرسنال پیشنهاد آرسنال به آزمون. آیا بازارگرمی بود؟ پاسخ سردار منفی است: «نمی دانم چرا میگویند پیشنهاد آرسنال بازارگرمی بود؟ بازارگرمی را آنهایی انجام میدهند که تیم ندارند. من تیمم را داشتم، فیکس بازی میکردم و نیازی نداشتم که بی خودی از پیشنهاد آرسنال بگویم. مگر دیوانه بودم؟ ولی واقعا از آرسنال پیشنهاد داشتم، اما روزنامهها خیلی شلوغش کردند. پیشنهاد من قبل از جام جهانی بود، اما بعد
از آن نه. البته برخی نوشتند از بارسلونا هم پیشنهاد داشتم، اما واقعا اینطور نبود. یوونتوس همینطور، آنها پیشنهادی به من ندادند و نمیدانم چطور رسانههای حتی خارجی از حضور من رد ایتالیا مینوشتند. تاتنهام و استوک البته پیشنهاد دادند، اما مربی ما اجازه نداد که بروم. یادم میآید بردی اف مصاحبه کرد و گفت: همه با هم آمده ایم و همه با هم تا پایان فصل پیش میرویم. کسی حق ندارد زودتر از بقیه جدا شود. بردی اف به گردن من حق دارد و اولین بار او بود که مرا در ۱۷ سالگی در لیگ اروپا بازی داد و به من اعتماد کرد. وقتی او مخالف جدایی ام بود دیگر حرفش را هم نزدم.» اورتون با خرید سهام باشگاه اورتون توسط فرهاد مشیری، سرمایه دار ایرانی بحث حضور آزمون در لیگ برتر انگلیس و اورتون داغ شده. حتی خیلی از طرفداران سردار به صفحه فرهاد مشیری سهامدار ایرانی این باشگاه در اینستاگرام رفتند و از او خواستند که مهاجم ایرانی را به اورتون بیاورد. با این وجود واکنش سردار به این اتفاقات منطقی و حرفهای است: «از مردم خواهش میکنم که این کار را انجام ندهند، زیرا این پیشنهاد فقط در حد حرف بود. نمیخواهم تهمت بزنم، اما اینها کار
مطبوعات است. پیشنهاد رسمی از اورتون ندارم. اگر این پیشنهاد رسمی بود حتما خودم اعلام میکردم بیش از این دوست ندارم درباره اورتون صحبت کنم، چون فعلا نه به دار است و نه به بار.»
آرزوی سردار هدف سردار در آسیا کسب عنوان بهترین بازیکن است: «تا هر جا که قسمت باشد میرسم. هدفم بهترین بازیکن شدن است. از دوران نوجوانی که فوتبال را شروع کردم همیشه میل به موفقیت داشتم. تلاش میکردم در زمین سنگ تمام میگذاشتم تا هم تیمم موفق شود و هم خودم. یکی از آرزوهایم کسب عنوان بهترین بازیکن آسیا است. عنوانی که در گذشته و سالهای دور، علی دایی، علی کریمی، خداداد عزیزی و مهدی مهدوی کیا آن را به دست آورده اند.» سقف آرزوها او حالا در روستوف به دنبال آرزوهایش میگردد و میکوشد به سقف آرزوهایش برسد؛ بازی در رئال مادرید و ورزشگاه سانتیاگو برنابئو: «من طرفدار پروپاقرص رئال مادرید هستم، از بچگی؛ زمانی که زیدان برای این تیم بازی میکرد عاشق این تیم بودم و یکی از آرزوهایم است که روزی در این تیم بازی کنم. باید سعی و تلاش کنم تا به این هدف برسم. البته دور از دسترس نیست، اما کمی هم زحمت میخواهد. بازیهای این تیم را دنبال میکنم و اتفاقا همین چند هفته قبل که با روستوف در اردوی مالاگا بودیم بازی این تیم را از نزدیک تماشا کردم. همیشه دوست دارم که ال کلاسیکوها را رئال ببرد. البته
بارسلونا را دوست دارم، اما نه به اندازه رئال. این تیم خیلی راحت میبرد و این برای جذابیت فوتبال اصلا خوب نیست.» دفاع از کی روش سردار از تیم ملی میگوید و دغدغهها و البته استعفای کی روش که او را هم مثل همه نگران کرده: «این خیلی بد است که کی روش استعفا داده. تا جایی که من میدانم او شش ماه است پولی نگرفته و حرفی هم نزده. بالاخره هر کسی باشد ناراحت میشود. از یک کشور دیگر آمده و شغلش و منبع درآمدش مربیگری است. اگر شما از روزنامهای که کار میکنید شش ماه حقوق نگیرید ناراحت نمیشوید؟ او هم حق دارد ناراحت شود، اما کی روش دغدغههای دیگری جز پول قراردادش دارد. ما نه امکانات داریم و نه زمین چمن.
واقعا امکانات روستوف چند برابر تیم ملی است. به نظر شما این بد نیست؟ باشگاه و تیم ملی باید تفاوتهایی داشته باشند. به خصوص ما که کمتر از پنج ماه دیگر باید به مصاف قدرتهای برتر فوتبال آسیا برویم. آیا با این امکانات میشود موفق بود؟ کی روش هم امکانات را برای خودش نمیخواهد. او در بهترین تیمهای فوتبال دنیا کار کرده و نیازی به لباس و خیلی چیزهای دیگر ندارد. وضعیت البسه تیم ملی افتضاح است. وقتی لباس مان را میشوییم، سایز مدیوم میشود اسمال. این برای یک تیم ملی که به جام جهانی برزیل صعود کرده و الان هم تلاش میکند در جام جهانی روسیه شرکت کند اصلا ایده آل نیست. دغدغه او دغدغه بازیکنان است. اینکه چطور آماده شوند و چطور تمرین کنند. به نظر من با امکانات خوب میتوانیم درصد بسیاری از راه صعودمان به جام جهانی روسیه را طی کنیم.» به اعتقاد آزمون، مسئولان باید از اسطورههایی مثل علی دایی مجسمه بسازند و از آنها تقدیر کنند: «علی دایی الگوی من بود، اما کار زشتی با او کردند و از پرسپولیس کنارش گذاشتند. اگر علی دایی و علی کریمی در کشورهای دیگر بودند از آنها مجسمه طلا میساختند. باید قدر اینها را بدانیم. قدر دایی ها،
عابدزادهها و خاکپورها را. خیلیها میگفتند من و خاکپور با هم خوب نیستیم، اما واقعا اینطور نبود. خیلیها نمیدانند چه کارهایی انجام دادم که به مسابقات مقدماتی المپیک بروم. باشگاه اجازه نمیداد و نمیگذاشت که بروم. گفتند واقعا دوست نداریم به قطر بروی. به خدا خانوادگی برای تیم المپیک دعا میکردیم. من در مرحله اول مقدماتی کمک کردم. به هر شکلی میشد. به خدا قسم بدنم دقیقه ۱۰ بازی مقابل عربستان خالی کرد، چون بازیها یک روز در میان برگزار میشد و من هم تازه از لیگ روسیه به ایران برگشته بودم، اما بعدها حرفهایی زدند که به من برخورد.» بهترین دوستان او هنوز گذشته اش را فراموش نکرده و هر زمان که به ایران میآید، بیشتر در گنبد است. سردار در این باره میگوید: «وقتی به گنبد میروم همبازیهای دوران کودکی ام را میبینم، خیلیهای شان هنوز دوستان صمیمی ام هستند. یک رفیق دارم به اسم شکیب که از کوچکی با او هستم. وقتی که سن کمتری داشتم خانواده ام تاکید کردند که اول دور و بری هایت را بشناس و بعد ارتباط برقرار کن. هر کسی را به محافل خانوادگی ام راه نمیدهم. حتی رفیق معروف هم دارم! فرهاد قائمی که الان یکی از
ارکان اصلی تیم ملی والیبال است. شاید جالب باشد که بدانید در کودکی و نوجوانی با فرهاد والیبال بازی میکردم و والیبالم اگر بهتر از فرهاد نباشد، بدتر هم نیست!
دوستان سردار آزمون نزدیکترین رفقای فوتبالی ام هم سعید عزت اللهی و مهدی طارمی هستند. با مهدی خیلی صمیمی هستم. او از نظر اخلاقی حرف ندارد، فقط یک مقدار بی حال است.» اینستاگرام او درباره اوقات فراغتش هم به نکته جالبی اشاره میکند: «اینجا اوقات فراغت چندانی نداریم. یا سر تمرین و اردو هستیم یا بازی داریم. از سوی دیگر با توجه به اینکه در یک لیگ فوق حرفهای بازی میکنم، باید از خودم مراقبت کنم و استراحت کافی داشته باشم؛ بنابراین اوقات فراغتی نمیماند. چند ساعت در روز خالی دارم که ترجیح میدهم با خانواده ام باشم و البته فضای مجازی.» سردار در اینستاگرام حضور دارد و هر روز تعداد فالوئرهای او بالاتر میرود. سردار میگوید: «اینستاگرام یکی از سرگرمیهای من است. همین جا بگویم که یک صفحه در اینستاگرام دارم و بقیه صفحهها یا هواداری هستند یا اینکه خودشان درست کرده اند. برخی اوقات میبینم که اخبار زندگی شخصی مرا
به دروغ مینویسند که واقعا ناراحت میشوم. برخی از صفههای هواداری هم به من لطف دارند و اگر پست هایشان را ببینم حتما لایک میکنم. چون آنها به من انگیزه میدهند و من از ته دل دوست شان دارم. حتی برخی اوقات به دایرکت هم سر میزنم و اگر وقت داشته باشم جواب هواداران را میدهم. به نظر من ایرادی ندارد. دوست دارم با مردم به صورت مستقیم صحبت کنم و نظرشان را در مورد خودم، فوتبالم و رفتارم بدانم.»
تبلیغات سردار با توجه به محبوبیتی که در ایران و روسیه دارد یکی از گزینههای شرکت در تبلیغات است: «یکی، دو بار در تبلیغات شرکت کرده ام. یادم میآید وقتی در روبین کازان بودم یک تولیدی پوشاک از من خواست تا همراه یکی دو بازیکن دیگر، برند آنها را تبلیغ کنیم. من، دوویچ و بلاکف بودیم که جورجیو آرمانی را تبلیغ کردیم. عکس ما را روی بیلبوردهای کازان گذاشتند و البته از این راه به سود خوبی هم رسیدند. خودم به شخصه برند خاصی را دنبال نمیکنم. هر چه دم دستم بیاید میپوشم. برایم مهم نیست که لباسم مارک نباشد. از خواب که بیدار میشوم اولین لباسی که میبینم به تنم میکنم. مثل خیلیها روی لباس وسواس ندارم.» ازدواج شایعه درباره ازدواج آزمون بسیار است، اما او هنوز قدم به زندگی متاهلی نگذاشته: «نمی دانم چرا شایعههای بسیاری برای من درباره ازدواج میسازند. من ازدواج نکرده ام و فعلا هم قصد ازدواج ندارم. فکر میکنم در یکی از عکسها دختر دایی ام با پسرش کنار من ایستاده و خیلیها به خاطر این عکس شایعههای دیگری ساختند. من دوست دارم بابا شوم، اما هنوز ازدواج نکرده ام. یک پست هم در اینستاگرام گذاشتم
و این را نوشتم، چون بچه را دوست دارم.» سردار مثل همه خانواده اش را دوست دارد و از آنها به عنوان یکی دلایل موفقیتش یاد میکند: «عشقم مادرم است و همیشه دست او را میبوسم که اینقدر برای من زحمت کشیده. پدر و مادرم زندگی شان را در ایران رها کرده و با من به روسیه آمده اند تا تنها نباشم. مدرم بهترین غذاها را برای من میپزد و پدرم هم مثل کوه پشتم است و بهترین مشاورهها را به من میدهد. خواهرم مرا کمک میکند، دامادمان همین طور. آنها نقشی اساسی در موفقیت من داشته اند و هر جا که فرصتی شود، از زحمات شان تشکر میکنم.»
مدل مو مدلهای موی سردار یکی از سوژههای اصلی رسانهها در یکی دو سال اخیر بوده. مدل مویی که از نظر سردار ذاتی است و روی آن به هیچ وجه کار نمیشود: «از بچگی دنبال مدل مو و این چیزها نبودم. شاید خیلی از هم سن و سالهای من از انواع و اقسام مدلهای مو استفاده کنند، اما ما هرگز به این فکر نکرده ام که موهایم را مدل خاصی درست کنم و معروف شوم. موهایم لخت است و هر طوری بزنم به مدل اولش برمی گردد. البته هر کسی به مدل موی خاصی علاقه دارد. من، اما این طور نیستم. نظر خانواده برایم مهم است. هر جوری که آنها دوست داشته باشند میگردم و زیاد درگیر و دار مو و لباس نیستم.»
عمل بینی در رسم ترکمنها نیست که کسی بینی خود را برای زیبایی عمل کند. این را سردار میگوید تا به عمل پلیپ بینی اش برسد: «سالها بازی میکردم، اما به هیچ کس نگفتم که پلیپ بینی ام اذیتم میکند. فقط خانواده ام میدانستند و یکی از مربیانم. پلیپ بینی ام خیلی آزارم میداد. الان و بعد از عمل راحت نفس میکشم و راحت میخوابم. قبلا اینطور نبود. نمیتوانستم بخوابم. ضمن اینکه عمل بینی من زیبایی نبود. عمل زیبایی در رسم ترکمنها نیست. اصلا دلیل ندارد پسر ابرو بردارد و دماغش را عمل زیبایی کند.»
عشقه عشق......
سردارخیلی باحالی
من افتخار می کنم که هوادار سردارآزمونم.