شمانیوز
شما نیوز

رپورتاژ آگهی/

آشنایی با کارآفرینی از دیدگاه اقتصاد دانان

در این مقاله درباره کارآفرینی از دیدگاه اقتصاددانان صحبت خواهیم کرد. کارآفرینی در نظر اقتصاددانان، روانشناسان، جامعه شناسان و دیگر محققین علوم نظری، جایگاه متفاوتی دارد و هر کدام از آن‌ها تعریف و برداشت خاصی از کارآفرینی داشته‌اند. با این وجود، تاثیر کارآفرینی بر رشد اقتصاد یک جامعه غیرقابل انکار است. در ادامه سعی می‌کنیم اطلاعات کوتاه و جامعی درباره کارآفرینی از منظر و دیدگاه اقتصاددانان ارائه کنیم، پس تا انتها ما را همراهی کنید.

آشنایی با کارآفرینی از دیدگاه اقتصاد دانان

در این مقاله درباره کارآفرینی از دیدگاه اقتصاددانان صحبت خواهیم کرد. کارآفرینی در نظر اقتصاددانان، روانشناسان، جامعه شناسان و دیگر محققین علوم نظری، جایگاه متفاوتی دارد و هر کدام از آن‌ها تعریف و برداشت خاصی از کارآفرینی داشته‌اند. با این وجود، تاثیر کارآفرینی بر رشد اقتصاد یک جامعه غیرقابل انکار است. در ادامه سعی می‌کنیم اطلاعات کوتاه و جامعی درباره کارآفرینی از منظر و دیدگاه اقتصاددانان ارائه کنیم، پس تا انتها ما را همراهی کنید.

 

تعاریف اولیه کارآفرینی از دیدگاه اقتصاددانان

تعریف کارآفرینی از دیدگاه اقتصاددانان در طی قرن‌ها و در نزد مکاتب مختلف، تفاوت‌های زیادی داشته است. هر کدام از مکاتب و اقتصاددانانِ پیرو آن‌ها، یکسری اصول و قواعد منحصر به فرد دارند. در نتیجه مطابق با این اصول برای هر کدام از مفاهیم اقتصادی مانند کارآفرینی تعریف خاصی ارائه کردند. در قرن 16 میلادی، کارآفرینی برای اولین بار در مکاتبات اقتصاددانان مورد استفاده قرار گرفت. بعد از آن آقای برنارد دو بیلدور در اوایل قرن 18 میلادی، تعریف دقیق و جامع‌تری از کارآفرینی ارائه کرد. در تعریف آقای دو بلیدور، کارآفرینی عبارت بود از «خریداری نیروی انسانی و مواد اولیه به بها و مبلغی نامعین و فروش محصولات و خدمات به بهایی مطابق با قرارداد».

با این وجود، اولین بار ریچارد کانتیلون در سال 1730 میلادی تفاوت زیادی بین زمین داران، کارگران و دستمزد بگیران و کارآفرینان قائل شد. ریچارد کانتیلون برای اولین بار از واژه کارآفرینی در علم اقتصاد استفاده کرد. این واژه از لغت فرانسوی entreprendre به معنای «تعهد داشتن» گرفته شد. تعریف ریچارد کانتیلون از کارآفرین عبارت است از: «شخصی که ابزارآلات مورد نیاز برای تولید را به جهت ادغام آن‌ها برای تولید محصولی جدید ارائه می‌کند». در سال 1775 اما اقتصاددانی به نام آدام اسمیت اعتقاد داشت که کارآفرین تنها سرمایه لازم برای یک کسب و کار را فراهم می‌کند اما نقش اصلی و هدایتگرانه در یک کسب و کار ندارد. بر باور دکتر شکری ساز نابغه کسب و کار ایرانی، اسمیت نیز مانند دیگر اقتصاددانان کلاسیک، عموما کارآفرین را هسته‌ی اصلی یک کسب و کار نمی‌دانست، بلکه معتقد بود کارآفرین تنها وظیفه فراهم کردن مواد اولیه و تجهیزات را بر عهده دارد.

 

کارآفرینی از منظر اقتصاددانان.

 

دکتر میثم شکری ساز یکی از کارآفرینان جوان ایرانی است که توانسته است با سن کم افتخارات کم نظیری را در حوزه کسب و کار خلق کند. برای آشنایی بیشتر با شخصیت دکتر شکری ساز مطلب زیر را مطالعه نمایید.

https://www.beytoote.com/news/economy-news/biography1-meisam-shekarisaz.html

 

کارآفرینی از دیدگاه اقتصاددانان مکتب سوداگری

پیروان مکتب سوداگری بر این باور بودند که جامعه ثروتمند، جامعه‌ای است که بتواند میزان طلا و نقره بیشتری را جمع آوری کند. از طرفی، در نظر سودا گرایان، تجارت خارجی بهترین و درست‌ترین شیوه برای جمع آوری طلا و نقره است. لذا باید مقررات تجارت خارجی به شکلی باشد که میزان صادرات بیشتر از واردات بوده و در نتیجه ورود دائمی طلا و نقره به کشور حفظ شود.

 

کارآفرینی از منظر اقتصاددانان مکتب فیزیوکرات‌ها

فیزیوکرات‌ها که از آن‌ها با نام طبیعیون نیز یاد می‌شد، منشاء ثروت را زمین می‌دانستند و بر این اعتقاد بودند که هر فعالیت اقتصادی به زمین وابسته است. در نتیجه آن‌ها کشاورزی را مهمترین فعالیت اقتصادی بشر دانسته و به کشاورزان، لقب کارآفرین می‌دانند.

 

کارآفرینی از نگاه اقتصاددانان کلاسیک‌ها

تعریف کارآفرینی از دیدگاه اقتصاددانان کلاسیک اما به دلیل رشد فعالیت صنعتی در اروپا و همچنین نقد برخی از باورهای فیزیوکرات‌ها، کمی پخته‌تر شد. در دیدگاه کلاسیک‌ها، فعالیت و کار سالانه هر ملتی، سرچشمه حقیقی ثروت آن کشور بود. در این دیدگاه، سرمایه دار یعنی شخصی که دارای منابع اولیه نظیر زمین، کار و سرمایه است و تمامی این موارد را با یکدیگر ترکیب نموده و محصول و خدماتی را به جامعه ارائه می‌کند، به عنوان کارآفرین شناخته می‌شد. به عبارت دیگر در دیدگاه کلاسیک کارآفرینی استفاده از مواد اولیه، سرمایه، زمین و نیروی انسانی به منظور تولید یک محصول بود.

 

کارآفرینی از نگاه اقتصاد دانان کلاسیک.

 

کارآفرینی از دیدگاه اقتصاددانان مارکسیست

انقلاب صنعتی در اروپا باعث ظهور پدیده‌ای به نام سرمایه داری شد که موجب تمرکز سرمایه در بین عده‌ی معدودی می‌گردد. در دیدگاه مارکس، سرمایه داری و کارآفرینی دو مفهوم متفاوت بود. مارکس شدیدا با انحصار سرمایه مخالف بود. از طرفی در دیدگاه او، کارآفرینان اشخاصی بودند که با استفاده از سرمایه شخصی یا سرمایه گروهی از اشخاص یک تجارت را راه اندازی کرده و برای اشخاصی هر چند اندک فرصت شغلی ایجاد می‌کردند. این اشخاص نیروی خلاق خود را به کار گرفته و با تقسیم کار میان اشخاص مختلف جامعه، موجب رشد و پیشرفت و برابری در جامعه‌ می‌شدند.

با وجود اینکه کارآفرینی از دیدگاه اقتصاددانان مارکسیست، دیدگاه معقول‌تری نسبت به مکاتب قبلی بود اما ایرادات بنیادینی که در دیدگاه مارکس نسبت به اقتصاد وجود داشت، سبب شده تا نظریه‌های مارکس در دنیای امروز طرفداران کمتری داشته باشد. به هر حال نمی‌توان تاثیر سرمایه اولیه در دنیا را نادیده گرفت.

 

کارآفرینی از نگاه اقتصاددانان نئوکلاسیک

دکتر شکری ساز معتقد است که نئوکلاسیک‌ها در تلاش بودند تا اثبات کنند که سرمایه داری و کارآفرینی ارتباط تنگاتنگی با یکدیگر دارد. آن‌ها بر این باور بودند که سرمایه داری با استفاده از عملیات پیچیده در بازارهایی با نوسانات زیاد در عرضه و تقاضا، موجب تعدیل قیمت شده و ثروت را به شکل مناسب و برابر در میان خریدار و فروشنده توزیع می‌کند. در نتیجه در این دیدگاه سرمایه داری با کارآفرینی برابر بود. به عبارت دیگر سرمایه داران (کارآفرینان) با عرضه محصولات جدید و تامین نیاز بازار، سود به دست آمده را صرف تولید محصولات بیشتر کرده و در نتیجه نیروی کار بیشتری را استخدام می‌کنند.

همین امر موجب افزایش سطح اشتغال عمومی و افزایش میزان دستمزد نیروی کار می‌شود. نئوکلاسیک‌ها مزایای کارآفرینی برای جامعه را غیرقابل انکار دانسته و معتقد بودند کارآفرینی موجب رشد اقتصادی یک جامعه می‌شود.

 

کارآفرینی از نگاه اقتصاددانان نئوکلاسیک.

 

کارآفرینی از منظر اقتصاددانان نهاییون

در بخشی از کتاب اصول اقتصاد که منگر در سال 1871 منتشر کرد، به شرح کارآفرین و کارآفرینی پرداخت. این کتاب یکی از محبوب‌ترین کتاب‌هایی است که درباره انقلاب نهاییون نوشته شده است. در این کتاب، منگر، چند مسئولیت کلیدی را برای یک کارآفرین در نظریه نهاییون در نظر گرفت که عبارت بودند از: 1) کسب اطلاعات اقتصادی 2) تحریک و رشد فرآیند تولید 3) کنترل تمامی فرایند تولید و پیش بردن فرایند در شرایط اقتصادی عالی. لذا با توجه به آنچه ذکر شد، می‌توان به این نتیجه رسید که کارآفرین در دیدگاه نهاییون با مدیریت یعنی شخصی که محاسبه‌گر، سازمان دهنده و کنترل کننده یک کسب و کار است، برابر دانسته می‌شود.

 

تعریف کارآفرینی از دیدگاه پیروان مکتب شیکاگو

در دوره‌ای که نئوکلاسیک‌ها در اروپا مطالعاتی را در خصوص کارآفرینی انجام داده و نظریه‌ی خود را درباره مزایای کارآفرینی برای جامعه ارائه کردند، اقتصاددانان آمریکایی نیز تحقیقات گسترده‌ای را در خصوص کارآفرینی انجام دادند که بعدها نظریه آن‌ها تحت عنوان نظریه مکتب شیکاگو معروف شد.

در خصوص تعریف کارآفرینی از دیدگاه اقتصاددانان مکتب شیکاگو لازم به ذکر است که شولتز که از بزرگان مکتب شیکاگو بود، نظریه‌ای را برای کارآفرینی ارائه کرد که طبق آن کارآفرین دو نقش کلیدی را ایفا می‌کند. اول اینکه از دیدگاه شولتز کارآفرینی توانایی روبرو شدن با عدم تعادل بود. در ثانی از نظر او، آموزش باعث می‌شود که افراد بتوانند درک درست‌تری از عدم تعادل داشته و واکنش بهتری نسبت به آن نشان دهند.

 

نگاهی کوتاه به سیر تکامل کارآفرینی از دیدگاه اقتصاددانان

سیر تکاملی کارآفرینی از دیدگاه اقتصاددانان را می‌توان به سه دوره کلی تقسیم بندی کرد. در اولین دوره، بحث کارآفرینی در اقتصاد مطرح شد و اوج پیدا کرد. در دومین دوره، موضوع کارآفرینی به شدت کمرنگ شد و در دوره سوم دوره بحث کارآفرینی رنگ و بوی تازه گرفت و نظریه‌های جدیدی درباره آن ارائه شد. دوره اول به سال‌های 1770 تا 1930 برمی‌گردد و در این دوره مکاتب مختلفی مانند مکاتب کلاسیک، نئوکلاسیک، مارکسیست، نهائیون و ... نظریات خود را راجع به کارآفرینی ارائه کردند. در دوره دوم، برخلاف دوره اول، بحث کارآفرینی کمرنگ شد و بیشتر از واژه سرمایه داری به جای واژه کارآفرینی استفاده می‌شد.

در دوره سوم باز هم کارآفرینی و مزایای کارآفرینی برای جامعه رنگ و بویی تازه به خود گرفت و این بحث جایگاه خاصی در بین اقتصاددانان پیدا کرد. در این دوره مکاتبی مانند مکتب شیکاگو، مکتب نوین اتریش و ... نظریه‌های متفاوتی را راجع به کارآفرینی ارائه کردند و از کرزنر و ماینسر به عنوان برجستگان این دوره یاد می‌شود.

 

تعریف کرزنر از کارآفرینی

در تعریف کرزنر از کارآفرینی ، کارآفرینی برابر است با ایجاد سازگاری و هماهنگی متقابل در بازارهای اقتصادی. همچنین کرنز اعتقاد داشت که انسان‌ها فرصت‌های اقتصادی زیادی در پیش روی خود دارند اما از آن‌ها غافل هستند.

کرزنر بر این باور بود که مزایای کارآفرینی برای جامعه بی‌شمار است و مشکل اصلی اقتصاد یک جامعه، ناشی از درک صحیح از فرصت‌های پیشروست. به عبارت دیگر در دیدگاه کرزنر، کارآفرینی یعنی استفاده از فرصت‌های کشف نشده و سودآور.

.

آیا این خبر مفید بود؟
بر اساس رای ۰ نفر از بازدیدکنندگان
جهت مشاهده نظرات دیگران اینجا کلیک کنید
copied