رابطه پنهانی زن متاهل با سوپری محل خون به پاکرد + جزئیات
مرد مغازه دار که با زن جوان رابطه دوستی برقرار کرده بود مورد حمله شبانه قرار گرفت و تا یک قدمی پرتگاه مرگ رفت .وی پس از بهبودی از پدر زن مورد علاقه اش به اتهام ضرب و جرح شکایت کرد اما در جلسه دادگاه پدر زن جرمش را منکر شد.
رسیدگی به این پرونده از سال ۹۴ به دنبال وقوع درگیری خونین در یکی از خیابانهای جنوب تهران آغاز شد. در این درگیری مرد ۳۵ ساله ای به نام تورج که صاحب یک سوپرمارکت بود به شدت آسیب دید و به بیمارستان منتقل شد . وی که تحت عمل جراحی قرار گرفته و معجزهآسا زنده مانده بود در بازجویی های اولیه اعلام کرد ضارب را نمی شناسد .اما پس از ترخیص از بیمارستان مرد میانسالی به نام علی را به عنوان ضارب معرفی کرد.
وی گفت : مدتی است با زن جوانی به نام مریم آشنا شدهام. ما به یکدیگر علاقه مند بودیم و مریم که همسر دارد ، میخواهد از همسرش جدا شود . اما وقتی پدر او به رابطه دوستانه ما پی برد مرا به شدت کتک زد. چند روز بعد چون رابطه ام را با مریم تمام نکرده بودم پدر او بار دیگر به سراغم آمد و مرا به قصد کشت زد. من معجره آسا زنده ماندم و به همین خاطر از علی شاکی هستم.
در دادگاه
در ابتدای جلسه تورج گفت: من و علی در نزدیکی یکدیگر مغازه داریم و با هم آشنا هستیم .چند سال قبل وقتی برای اولین بار دختر علی را دیدم به او علاقه مند شدم . مدتی بعد به او شماره تلفن را دادم .اما فهمیدم همسر دارد .اومیگفت به همسرش علاقه ای ندارد .
وی ادامه داد :ما پس از مدتی به یکدیگر علاقه مند شده بودیم و میخواستیم با هم ازدواج کنیم .اما چون علی به رابطه دوستی ما پی برده بود یک بار سراغم آمد و مرا به شدت کتک زد.او از من خواست تا رابطه ام را با دخترش تمام کنم. اما چند روز بعد وقتی در مغازه ام بودم یکباره از پشت سر به من حمله کرد و مرا با ضربات متعدد چاقو زد.او می خواست مرا بکشد اما ناکام ماند.من برای او اشد مجازات می خواهم .
وی ادامه داد :بعد از این ماجرا و بعد از بازداشت علی ،دخترش با من تماس گرفت و گفت پدرش ضربه های مرگبار را به من زده است. او از من خواست تا اعلام گذشت کنم .من فایل صورتی این گفت و گو را ضبط کرده ام.
ماجرای درگیری خونین در سوپرمارکت
به دنبال اظهارات این مرد قضات دادگاه از وی خواستند تا فایل صوتی را به آنها ارائه دهد .اما در آن فایل صوتی دختر جوان نگفته بود پدرش ، تورج را زده است .
در این میان قضات دادگاه با مریم تلفنی تماس گرفتند.
زن جوان گفت :قبول دارم با تورج رابطه دوستانه داشتم. اما پدرم او را نزده است و من هرگز از تورج نخواسته بودم تا به پدرم رضایت دهد.
با پایان صحبت های زن جوان،قاضی دادگاه به شاکی گفت: تو در شکایت اولیه گفته بودی مردی که ریش پروفسوری داشت تو را زده و در بازجویی های بعدی مشخصات دیگری را از ضارب ارائه دادی و پس از مدتی پدر مریم را به عنوان متهم معرفی کردی. چرا از همان ابتدا واقعیت را نگفتی؟
تورج پاسخ داد: من زمانی که به بیمارستان منتقل شدم پدرم بالای سرم بود .او نمی دانست با یک زن جوان در رابطه بوده ام و من از ترس آبرویم سکوت کردم. اما وقتی خانواده ام در جریان قرار گرفتند ،واقعیت را به پلیس گفتم و علی را به عنوان ضارب معرفی کردم.
سپس مرد میانسال در جایگاه متهم ایستاد و گفت : من اتهامم را قبول ندارم. اولین باری که متوجه رابطه پنهانی دخترم با تورج شدم به سراغ او رفتم و گفتم دخترم شوهر دارد و بهتر است دست از سرش بردارد.من حتی یک سیلی به صورتش زدم و تخممرغ هایی را که در مغازه داشت شکستم. من به او گفتم تکنسین فنی هستم و 20 سال است که به خانه مردم رفت و آمد دارم. اما به ناموس مردم نگاه نمی کنم.
وی ادامه داد: باور کنید من اگر قصد کشتن تورج را داشتم بار اول به رویش چاقو می کشیدم. من اتهامم را قبول ندارم و نمیدانم چه کسی تورج را با چاقو زده است .
در پایان جلسه قضات وارد شور شدند تا رای صادر کنند.
منبع: رکنا