گفتگو با یاسمینا باهر، عروس داریوش ارجمند
یاسمینا باهر که این روزها علاوه بر درخشش در بازیگری، در زندگی شخصی نیز تغییرات زیادی داشته است و ازدواج با امیریل ارجمند یکسال است که زندگی او را وارد فاز جدیدی کرده است.
بسیار كمحرف است و باید بهزور از او حرف بكشیم. . . خیلی سخت به سوالی پاسخ مفصل میدهد و همین موضوع باعث میشود كه بیشتر به شخصیت آرام او پیببریم. یاسمینا باهر كه این روزها علاوه بر درخشش در بازیگری، در زندگی شخصی نیز تغییرات زیادی داشته است و ازدواج با امیریل ارجمند یكسال است كه زندگی او را وارد فاز جدیدی كرده ، حالا به چهره شاختهشدهای تبدیل شده كه قطعا باید بعد از این منتظر اتفاقات بزرگتری در كار حرفهای او باشیم. مصائب یك هنرمند خانهدار این روزها به جز بازیگری به كار خانهداری مشغول هستم (باخنده) واقعا خانهداری كار سختی است. هیچوقت فكر نمیكردم تا این حد سخت باشد. وقتی خانه مادرم بودم همیشه خانه تمیز و غذا آماده بود و. . . با خودم میگفتم كاری ندارد كه همه مادرها و خانمها این كار را میكنند ولی وقتی وارد زندگی خودم شدم با سختی خانهداری و مدیریت خانه مواجه شدم. امیریل از در كه وارد میشود، لباس یك سمت، كیف یك سمت و حسابی ریخت و پاش میكند ولی به محض اینكه خستگیاش درمیرود شروع میكند به كمك کردن در كارهای خانه.
تاثیرات بازیگری روی زندگی بازیگری كاری است كه زمان دقیقی ندارد. رفتن سر كار با شماست ولی بازگشت شما با خداست و این مشخص نبودن زمان باعث میشود كه این كار سختتر شود و همین موضوع روی زندگی شخصی هنرمندان هم تاثیر میگذارد و كار آنها را در خانه سختتر میكند. سلیقه مردم و پیشرفت نمیشود در بازیگری چیزی را پیشبینی كرد و نمیتوانم بگویم چه چیزی را برای آینده شغلیام متصور هستم. نزدیك به 8سال است كه فعالیتم را در این عرصه با كارهای كوچك شروع كردهام، كار تئاتر هم انجام میدهم. كاری بوده كه با خودم میگفتم بعد از این كار، دیگر مرا میشناسند ولی این اتفاق نیفتاده؛ به همین خاطر از الان به بعد را هم نمیتوانم پیشبینی كنم. ممكن است در آینده كاری را بازی كنم كه باعث پیشرفت آنی من بشود ولی ممكن هم هست كاری را بازی كنم كه بازخورد خوبی نداشته باشد و از علاقه مردم كم شود. كار بازیگری طوری است كه سلیقه مردم و دوست داشتن مردم در آن خیلی دخیل است. مردم باید یك بازیگر را دوست داشته باشند تا آن بازیگر بتواند ادامه دهد. سرنوشت و قسمت من در طول این سالها كه كار بازیگری كردهام، گاهی اوقات دلم شكسته و گاهی اوقات ناامید شدهام؛ در آن لحظه گاهی اوقات با خودم میگفتم دیگر سراغ بازیگری نمیروم ولی انگار همه اتفاقات، سرنوشت و قسمت من بوده است كه باید رخ میداده تا من امروز به اینجا برسم ولی مردم این سختیها را نمیبینند و با خودشان میگویند یك سریال بازی كرد و شناخته شد. تجربه شخصیتهای متفاوت از دوران مدرسه كه كار تئاتر انجام میدادم چیزی كه مرا جذب كرد این بود كه در كنار زندگی روزمرهام میتوانم یك زندگی و یك شخصیت متفاوت را هم تجربه كنم. بازیگری این خاصیت و ویژگی را دارد كه وقتی شما یك شخصیت متفاوت را بازی میكنید، یك دنیای دیگر و یك دریچه نو مقابلتان باز میشود. این دنیای پر از تجربه برایم خیلی جذاب بود. در مورد اینكه همچنان در این عرصه حضور دارم باید بگویم كه اصلا درآمدش برایم ملاك نبود و هیچ وقت به كسب درآمد از این راه فكر نكردم. شهرت همراه با محبوبیت را دوست دارم ولی ملاك من برای ادامه این مسیر شهرت نبود. در كل نفس خود بازیگری را دوست دارم. گاها پیش میآمد كه چند ماه سر تمرین یك كار تئاتر میرفتیم ولی بعد از این همه تمرین، نمیتوانستیم اجرا برویم. این مرا ناراحت نمیكرد بلكه آن چند ماهی كه سر تمرین بودم باعث خوشحالی من میشد. پیشنهاد نقشهای مشابه بعد از پخش سریال آقا و خانم سنگی برای خیلی از كارها با من تماس گرفتند و فیلمنامههای متعددی را خواندم ولی متاسفانه دیدم كه همان نقشی را برای من در نظر گرفتهاند كه در همین سریال آن را بازی كردهام؛ هرچند برخی كارها خوب هم بودند اما من تصمیم گرفتم اگر قرار است كه دوباره در كاری حضور داشته باشم حتما در یك نقش متفاوت ظاهر شوم. اینكه این نقش مورد قبول مردم یا همكاران واقع شده و من هم مدام در همین نقش بازی كنم، دیگر بازیگری نیست. صبرم زیاد است، عملا بیش از 8سال است كه صبر كردم تا این نقش از آن من شد.
معرفی به نام علی مسعودی اولین كاری كه من بازی كردم یك كار رسانهای به اسم « كادوی دربهدر » به كارگردانی یوسف تیموری بود. نویسنده آن كار آقای علی مسعودی بودند كه همانجا با ایشان آشنا شدم. این موضوع گذشت تا اینكه نزدیك 5 سال بعد آقای مسعودی با من تماس گرفتند و برای یك سریال شش قسمتی كه باز هم ایشان نویسنده كار بودند، با هم كار كردیم. سر آقا و خانم سنگی هم باز آقای مسعودی معرف من بودند. بیش از 10بار تست دادم! روابط دوستانه در عرصه هنر خیلی تاثیرگذار است ولی تا جاییكه یكسری نقشها را صرفا به خاطر دوستی به یك بازیگر ندهند. ابتدای آقا و خانم سنگی كه برای تست نزد آقای احمدلو رفته بودم ایشان اصلا راضی نبودند كه من آن نقش را بازی كنم. فكر كنم بیش از 10 بار رفتم و تست دادم؛ تا اینكه به آن ایدهآلی كه آقای احمدلو مدنظرشان بود رسیدم. منظورم این است حضور من در این سریال صرفا به خاطر این نبود كه آقای مسعودی و آقای رحیمی مرا معرفی كرده باشند. نصیحت بزرگ داریوش ارجمند از همان روز اول كه سر كلاسهای بازیگری آقای داریوش ارجمند حاضر شدم، ایشان به همه بچههای كلاس گفتند كه نمیتوانند هیچكداممان را برای كار به جایی معرفی كنند، بلكه خودمان باید زحمت بكشیم و راهی را كه ایشان و همه بازیگرهای دیگر طی كردهاند، باید طی كنیم. هیچوقت هم این كار را برای من نكردند. مهمترین درسی كه از ایشان یاد گرفتهام این بود كه همیشه به ما میگفتند اگر از این كلاسها رفتید بیرون و نتوانستید بازیگر خوبی شوید مطمئن باشید كه در زندگیتان آدمهای موفقی میشوید. ایشان فقط به ما درس بازیگری نمیدادند بلكه درس زندگی میدادند و همه تجربیاتشان را پدرانه در اختیار ما میگذاشتند. قضاوت عجولانه درباره من از زمانیكه عضو خانواده ارجمند شدهام نگاهها نسبت به من تغییر كرده است. متاسفانه خیلی زود قضاوت میكنند كه من فقط به خاطر شهرت و معروف شدن با امیریل ازدواج كردهام و دراین سریال هم قطعا آقای ارجمند معرف من بودند كه توانستم در آن بازی كنم. این قضاوتها را میشنوم و متاسفانه نمیتوانم این 8سالی را كه پشت سر گذاشتهام برای تكتك آنها توضیح بدهم. اگر این دوستان یك جستوجوی كوچك در اینترنت داشته باشند، متوجه میشوند كه خیلی وقت است كه مشغول كار بازیگری هستم ولی متاسفانه خیلی عجولانه و بدون اطلاع قضاوت میكنند. قاضی اصلی خداست همیشه قضاوت كردن برای من سخت بوده است چون همیشه این تفكر را داشتهام كه قاضی اصلی خداوند است و هیچ آدمی حق قضاوت دیگری را ندارد. از نظر من ماه همیشه پشت ابر نمیماند، اگر كسی دروغ میگوید یا كار بدی انجام میدهد قطعا روزی مشخص میشود و لازم نیست كه من پیشداوری در مورد آن شخص داشته باشم و برعكس.
فاصله از فضای كاری بیشترین موضوعی كه خستگی یك كار طولانی را از من به درمیكند و مرا آرام میكند، تماشای فیلم و سریال است. چون با تماشای فیلم یا سریال وارد یك دنیای دیگر میشوم و میتوانم از آن فضای طولانی كه درگیرش بودهام، فاصله بگیرم. بزرگترین سرگرمی من هم همان فیلم دیدن است ولی در كنارش یكی از سرگرمیهایم درس خواندن است. پیادهروی هم گاهی اوقات یكی از سرگرمیهایم است! مشغول تحصیل در رشته مترجمی زبان انگلیسی هستم و خیلی به ترجمه علاقه دارم و دوست دارم روزی برسد كه بتوانم نمایشنامهها را ترجمه كنم. ماجراجوییهای یاسمینا خیلی ماجراجو هستم و دوست دارم همه چیز را كشف كنم. این مساله ماجراجویی و كشف كردن حتی به وسایل برقی خانه هم میرسد كه گاهی آنها را باز میكنم كه ببینم چه خبر است!!؟ همیشه سعی میكنم وقتی غذا درست میكنم چیز جدیدی به آن اضافه كنم تا ببینم نتیجه چه میشود و دستور پخت را تغییر میدهم.