یاداشت وارده
شرق زدگی و بنجلیسم شرقی
به قلم فرزین پورنادری
آنچه امروز ما را نگران می کند دیگر توپ، تانک یا موشک، تهدید یا تحریم غرب نیست. امروز ما باید نگران جنگی باشیم که از مشرق زمین آغاز شده است. «این مای چندطرفه در این همه دوران ها پیش از آنکه مشرق زمین نظر فکند به غرب نظر داشته است» این جمله ی جلال بود. جلال اگر زنده بود می دید که حتی وقتی ما چشممان را از غرب برداشتیم آنقدر چشمانمان خیره به شرق شد که گرمای سوزان کالاهایشان جان تولید ما را به آتش کشید. راحت می توان گفت که ما اکنون در قلب شانگهای، توکیو یا سئول زندگی می کنیم. کافیست به اطرافمان نگاه کنیم، پُر است از برَندهای شرقی، در هر زمینه و در هر حرفه و صنعتی حتی تا قلب فرهنگ با مارک های متفاوت آنچنان بر پیکره ی فروشگاه های ما عرض اندام می کنند که جای بسی تأسف و تأثر دارد. غیرقابل انکار نیست که بسیار از برندهای موجود در بازار دارای کیفیت بالا و تولید مناسب اند اما همین محصولات توانستند استخوان بندی ضعیف صنایع داخلی را بشکنند. صنایع داخلی که متولیانش راغب نیستند هیچ گام اساسی در جهت ارتقای کمّی و کیفی تولیدات خود داشته باشند، و اگر حمایت های دولتی و موانع قانونی و محدودیت های گمرکی نبوده است، هزاران روز پیشتر از این فاتحه خیلی از تولیدات داخلی خوانده شده بود. راستی چه چیز را ما دیگر وارد نمی کنیم؟! ما امروز وارد کننده محصولات الکترونیک، خودروسازی (مکانیکی)، چوب، فلز، ابزار و یراق و ... هستیم. ما علاوه بر آنکه نتوانستیم در صنایع مادر، موفقیت های بزرگ کسب نمائیم با دست خود در حال له کردن صنایع محدود و کوچک مخصوصاً صنایع با محوریت کارآفرینی و صنایع دستی خود هستیم. ما امروز ساده ترین محصولات که نیاز به فناوری پیشرفته ندارد را هم به دوش شرقی ها گذاشتیم. خانه و کاشانه ها، بازار هندی ها، بازار چینی ها و ... از این نوع فروشگاه ها که روز به روز قارچ وار رشد می کنند و عرصه را برای تولید داخلی تنگ می نمایند و نان سفرهای ایرانی را بر سر سفره های کشورهای تولید کننده شرقی می گذارد. لازم به تکرار هر روز نیست که کشور پرجمعیت و توانا چین با قابلیت داشتن نیروی انسانی کافی و ارزان و تولید انبوه توانسته سهم بسزایی در بازار ایران داشته باشد. این کشور در بسیاری از محصولات که به سرزمینهای باصطلاح در حال توسعه یا جهان سومی صادر می نماید. براساس شناسایی بازار با کیفیت نامناسب عمل می نماید و سطح محصولات ارسالی به این نوع بازارها را تا حداقل کیفیت می رساند. آیا ما لایق این همه محصولات بی کیفیت در سطح کشورمان هستیم؟ آیا ما باید بطری آب کودکانمان را نیز وارد کنیم؟ آیا قادر به تولید آن نیستیم؟! در حالی که نمی دانیم این محصولات به چه کیفیتی و در چه سطح از سلامت و بهداشت ساخته شده اند.باور کنید بسیاری از این محصولات حتی یک بار مصرف هم نیستند و کلاً بی مصرف اند. می توان گفت که قیمت ارزان انگیزه را بالا می برد تا در کشوری که صنایع داخلی در خواب خوش هستند محصولاتی با قیمت زیر هزار تومان یک شگفتی بزرگ باشد. به جرأت می توان گفت که ما تعبیر این واژه غلط هستیم: معتاد به بنجلیسم شرقی یا بهتر بگویم انباری از بنجلهای چینی. نمی خواهم بحث را به حاشیه صادرات و واردات بکشانم. اما نیک اگر بنگریم متوجه خواهیم شد در قابل یک مشت خرت و پرت چه کالاهای گرانبها اساسی مصرفی پرارزش را از دست می دهیم. بهترین زعفران، خرما، خاویار، خشکبار و ...، فرش و گلیم صادر می کنیم و اما جایگزین آن یک بسته کش موی 12 عددی، کیف آرایش، مداد شمعی، روان نویس بی کیفیت و ... بهرحال مسئولین امر نباید بگذارند که تکرار تجربه غرب زدگی و وابستگی به آن این بار چهره غرب زدگی خود را نشان دهد مگر شعار دیروز، امروز و فردایمان غیر از این بود. نه غربی، نه شرقی، جمهوری اسلامی؟! ما در زمینه صنایع و تولیدات خود نیاز به تلاش روزافزون و بی دریغ باید داشته باشیم نه آنکه هر روز از گوشه و کنار این خاک آمار تعطیلی کارگاههای کوچک و بزرگ به گوشمان برسد. تعطیلی این نوع صنایع منجر به افزایش نرخ بیکاری در سطح جامعه خواهد بود و بیکاری منجر به کاهش درآمد و افزایش هزینه خواهد شد و گرانی های این چندساله و تورم روزافزون علاوه بر فشار مالی و مادی باعث افزایش جرائم حقوقی و قضائی خواهد شد. نکته بعدی از واردات بی رویه این کالا تأثیر مستقیم این نوع کالاها بر فرهنگ ماست. آیا ما به این امر واقفیم؟ زندگی در دهکده جهانی شرط داشتن سیاست، اقتصاد، اجتماع و فرهنگ قوی است. یعنی ما باید آنچنان از لحاظ فناوری های نوین و سنتی، تولید کالا و خدمات قدر باشیم که هیچ کشوری نتواند به واسطه ابر بودن خود عرصه را برای ماتنگ نماید. آیا با وضع موجود ما می توانیم؟! مایی که امروز حتی کشور چین صنایع دستی ما را براحتی کپی برداری می کند و نسخه های کپی را بسیار ارزان به خودمان تحویل می دهد و در کنارش محصولات فرهنگی و صنایع دستی خودشان را نیز به ما غالب می کنند. و شاید آرام آرام شکل شرق زده ما شکل بگیرد! صنایعی که به مرور زمان فرهنگ ما را هدف خود قرار می دهند و ما آنچه را که سینه به سینه انتقال داده ایم را از لوح سینه هامان پاک می کنند... به امید آنکه تدبیری نمائیم. من ا... التوفیق فرزین پورنادری