تحلیل رسایی از حرکت انتخاباتی هاشمی
رفسنجانی برای احیای خودش آمده نه رقابت!
شبکه مردمی اطلاع رسانی(شمانیوز): مدیرمسئول هفتهنامه «۹ دی» با ذکر سه هدف برای حضور رئیس مجمع تشخیص مصلحت در صحنه انتخابات یازدهم، ابراز عقیده کرد که هاشمی رفسنجانی نه برای رقابت که برای احیای خود آمده است.
به گزارش خبرنگار شبکه مردمی اطلاع رسانی(شمانیوز)، حجتالاسلام حمید رسایی نماینده تهران در مجلس شورای اسلامی در یادداشتی تحلیلی به تبیین اهداف هاشمی رفسنجانی از حضور در صحنه انتخابات ریاست جمهوری پرداخت. متن یادداشت مدیرمسئول هفتهنامه «9 دی» که با عنوان «شورای نگهبان در این تحلیل تأمل کند» به رشته تحریر درآمده و نسخهای از آن در اختیار این خبرگزاری قرار گرفته، به شرح ذیل است: پیش از این در آستانه انتخابات مجلس نهم طی یادداشتی ادعا کردم که هاشمی رفسنجانی را باید مرد شطرنجباز سیاست دانست؛ او هرگز در میدان سیاست به بازی در یک صفحه شطرنج تن نمی دهد. هاشمی رفسنجانی مردی است که چند صفحه شطرنج در مقابلش می گشاید تا اگر در یکی مات شد، بازی را در صفحات دیگر ادامه دهد. اکنون با نگاهی به آرایش صحنه انتخابات یازدهم ریاست جمهوری و تعیین صفبندی جریانات مختلف می خواهیم حضور هاشمی را تحلیل کنیم. برای خیلی ها که خوش بینانه به هاشمی و مواضع سالهای اخیرش نگاه می کردند، حضور این چهره سیاسی در عرصه انتخابات غیر قابل باور بود اما آنها که که واقعبینانه، هاشمی و جهتگیریها و مواضع او را رصد می کردند، می دانستند که هاشمی با اهدافی خواهد آمد. اکنون باید دید هاشمی با چه نیتی به میدان آمده است؟ آیا واقعا هاشمی برای حضور در میدان رقابت و وزن کشی پا به عرصه انتخابات گذاشته یا نه، هدف هاشمی از این حضور چیز دیگری است؛ هر چند در ابتدای امر این گونه به نظر می رسد که او برای رقابت در میدان انتخابات و به دست گرفتن سکان ریاست جمهوری به این میدان پا نهاده اما تحلیل دیگری که از بسته انتخاباتی فتنهگران برداشت می شود، حضور رفسنجانی در انتخابات یازدهم، نشانهگرفتن سه هدف با یک تیر است: هاشمی برای احیای خودش آمده نه رقابت. هدف اول) کسب تأیید صلاحیت از شورای نگهبان کیست که نداند هاشمی رفسنجانی اصلیترین عنصر محرک در فتنه سال 88 بوده است؛ کیست که نداند او تنها رأس فتنه سال 88 در داخل کشور بود و رئوس خارجی فتنه نیز از رفتار او و همراهانش در داخل بهره بردند. برای اثبات این مدعا نیاز نیست به خودمان فشار بیاوریم خصوصا که هاشمی خود به نقش محوری اش در فتنه 88 معترف است و برای همین تاکنون از بهکار بردن واژه فتنه در باره کودتای سال 88 اکراه دارد. از نامه بدون سلام والسلام هاشمی چند روز قبل از انتخابات سال 88 به رهبر انقلاب که در آن از دود آتش خشم احزاب و گروههای هوادارش در آینده خبر داده بود تا تحرکات فرزندانش به ویژه مهدی و فائزه در هدایت اجرایی کودتای سال 88 و نقش کلیدی همسرش که فرمان به خیابان ریختن را در شبکههای اجتماعی صادر کرد تا آخرین نماز جمعه وی که با تبلیغ و تشویق رسانهای بیگانه برگزار شد و بسیاری از امور دیگر که در جای خود به آن می پردازیم، همه در نگاه افکار عمومی هاشمی را متهم اول فتنه سال 88 ساخته و تأییدیه شورای نگهبان یعنی برائت نامهای در دستان هاشمی تا نه تنها او بلکه دنباله سیاسی و رسانهایش بگوید که اگر حوادث سال 88 فتنه بود و هاشمی در رأس فتنه بود، پس چرا تایید صلاحیت شد؟ بنابر این یا باید ما بپذیریم که حوادث سال 88 فتنه و کودتا نبوده و یا باید بپذیریم که هاشمی و خانواده هماهنگ با او، نقشی در این فتنه نداشتهاند که هر دو نادرست است. واقعا اگر هاشمی تأیید صلاحیت شود افکار عمومی از خود سؤال نمی کند پس چرا هاشمی از ریاست مجلس خبرگان جا به جا شد؟ پس چرا اجازه ایراد خطبه نیافت؟ و.... هاشمی به دنبال ایجاد این خراش ها در ذهن جامعه است. هدف دوم) استفاده از تریبون صداوسیما هاشمی که از شکست سال 84 و «نه» بزرگ تودههای مردم به خود عصبانی است، در همان ایام اعلام کرد که شکایت به خدا خواهد برد! او بعدها وقتی از خدا هم بابت این گلایه جوابی نشنید، انتقام این شکست را در انتخابات دهم و به واسطه فتنه سال 88 گرفت اما هاشمی در این مسیر آنقدر افراط کرد که جبههای از منافقین و سلطنتطلبان تا رسانههای کشورهای متخاصم را در پشتیبانی از خود دید به ویژه در آخرین نماز جمعهای که وی توانست از یک تریبون عمومی، اعلام موضع کرد. از همانجا بود که وقتی مواضع هاشمی با استقبال دشمن و ناراحتی دوست مواجه شد، تنها تریبون عمومی هاشمی هم - برای عدم بهره برداری دشمن - قطع شد. اکنون او می تواند بیاید و از تریبون باز صداوسیما به بهانه انتخابات بهرهبرداری کند؛ او آمده تا از تریبون صداوسیما خطبه نماز جمعه خود را تکمیل کند؛ او آمده تا از تریبون صداوسیما انتقام 8 سال حمایت از تغییر و تحولات کشور به سمت آرمانها و ارزش ها را بگیرد. هاشمی در مرز 80 سالگی در جایی ایستاده که می داند چیزی برای از دست دادن ندارد؛ چرا که هر چه داشت در قمار فتنه سال 88 باخت و این تنها فرصتی است که او می تواند بیاید و خود را ثابت کند. در حالی که با هر استدلال و دلیلی هاشمی در بهرهمندی از تریبون عمومی ای مثل نماز جمعه محروم شده - که قطعا درست و به جا بوده - باید در استفاده از تریبون صداوسیما نیز محروم بماند. قطعا همانطور که دشمن از خطبههای نماز جمعه هاشمی بهره می برد و نظام اسلامی برای حفظ وی او را از این فرصت محروم و دشمن را ناامید کرد، اکنون نیز باید دشمن را ناامید کرد. هدف سوم) ایجاد انسجام در بدنه رأی برای کاندیدای مطلوب همه می دانند که هاشمی مرد همیشه بازنده انتخاباتها بوده است؛ تاکنون رقابت انتخاباتی ای نبوده الا اینکه آرای هاشمی در آن با کاهش نسبت به آرای قبلی مواجه شده است. بنابر این هاشمی فقط در صورتی تا پایان این ماراتن بازی را ادامه خواهد داد که یقین صد در صد کند رأی خواهد آورد اما اگر اوضاع، طبق روال همیشه مناسب نبود و مردم باز هم به دنبال «نه» به هاشمی بودند، آن وقت چه اقدامی مناسب است؟ از طرفی همه می دانند که هاشمی تمایل داشت تا جبهه فتنه و اصلاحات بر گزینه مورد نظرش، یعنی حسن روحانی اجماع کند. این اتفاق حتی با طرح راهکار 2+1 از سوی هاشمی در جبهه اصلاحات و فتنه نیز تحقق نیافت. بنابراین هاشمی تنها راه را ورود خود می دید تا با این حضور هم برخی گزینههای مدعی را به انصراف ترغیب کند و هم بعد از رسیدن به دو هدف قبل، در لحظات پایانی این رقابت به جای تن دادن به وزن کشی، از پشت تریبون صداوسیما همه آرای متمایل به خود را در سبد گزینه مورد نظر یعنی روحانی متمایل سازد. روحانی اما روز گذشته با اظهارات خود در جمع دانشجویان بر تحقق این احتمال افزود؛ او رسما اعلام کرد که تا روز انتخابات در صحنه باقی خواهد ماند و 24 خرداد یا او در صحنه انتخابات ایفای نقش خواهد کرد یا هاشمی. البته شاید گفته شود که با توجه به عمر 80 ساله هاشمی، روحانی در انتظار حادثه طبیعی دیگریست که تقدیر الهی برایش رقم می زند! روحانی حتی برای اینکه مورد قبول افراطیون این جریان قرار بگیرد و این مرحله را در دقیقه 90 با کمترین هزینه طی کند، اتخاذ مواضع افراطی را آغاز کرده و رسما اعلام می کند که آمریکا کدخدای دنیاست و باید با کدخدا ساخت! بنابراین هاشمی خود را به وزن کشی نخواهد سپرد؛ به ویژه که تأکید می کنم وی همواره مرد کاهش رأی در انتخاباتها بوده است. او اولین بار که بعد از جنگ خود را در میدان اجرایی کشور با رأی مردم آزمود با 94 درصد اقبال عمومی مواجه شد و بار دوم (دومین دولت سازندگی) این میزان به 63 درصد رسید و بار سوم (انتخابات دولت نهم سال 84) این میزان محبوبیت با 60 درصد افت مواجه شد و هاشمی رفسنجانی تنها توانست 36 درصد آرا را کسب کند! با این حساب هاشمی برای رقابت انتخاباتی به میدان نیامده بلکه برای تکمیل خطبه نیمهتمام نماز جمعه سال 88 به میدان آمده، خطبهای که دشمن را امیدوار ساخت! تکلمه: این تحلیل در صورت انصراف روحانی تا قبل از شروع تبلیغات انتخاباتی و یا ردصلاحیت هاشمی یا ردصلاحیت روحانی قابل خدشه خواهد بود والا در آن تردید نکنید.