آسیا مرکزی ابعاد فربهتری نسبت به ابعاد امنیتی دارد
رئیس مرکز مطالعات استراتژیک وزارت خارجه افغانستان گفت: میان ما و آسیای مرکزی همانند آنچه در دوران جنگ سرد دیوار برلین حائلی میان شرق و غرب بود، یک دیوار برلین معرفتی هم وجود داشته است. هم ما و هم ایرانیان شناخت چندانی از آسیای مرکزی نداشتیم.
به گزارش شما نیوز ، فرامرز تمنا در همایش بینالمللی افقهای همکاری آسیا مرکزی که در محل تالار فارابی دانشکده علوم اداری و اقتصادی دانشگاه فردوسی مشهد برگزار شد با اشاره به تلاشهای افغانستان در شناخت آسیای مرکزی عنوان کرد: ما در دهه ۹۰ شناخت عمیق آسیای مرکزی و میانه را آغاز کردیم. خوشحال هستم که هرچند دیر ولی بسیار خوب این مهم انجام شد.
رئیس مرکز مطالعات استراتژیک وزارت خارجه افغانستان مطرح کرد: میخواهم چند تجربه افغانستان درمورد مطالعه آسیا مرکزی با شما در میان بگذارم و آرزومند هستم که این تجارب دریچههای جدیدی را برای موسسات و پژوهشگران و افرادی که به مطالعه در زمینه حوزه آسیای مرکزی دارند، بگشاید.
وی ادامه داد: آینده آمدنی است و چه بهتر که آینده بر اساس مطالعه شکل بگیرد و با تحقیق و پژوهش به سمت آینده برویم. در تصمیمگیریهای مرتبط با وزارت امورخارجه چه بهتر است که ما نسبت به مناطق شناخت داشته باشیم.
تمنا با اشاره به همکاری بیشتر پژوهشگران ایرانی و افغانی در حوزه شناخت آسیا مرکزی تصریح کرد: ایران نیز شناخت آسیا مرکزی را آغاز کرده است. امیدواریم که با تولید آثار متنوع این دیوار برلین معرفتی نیز فرو بپاشد. بقای این دیوار برلین معرفتی به چند دلیل است. نخست نآشنایی به زبان حوزه آسیای مرکزی بوده است. دوم اهمیت درک منطقه است که آنطور که باید و شاید به اهمیت آن توجه نشده است. سومین دلیل آن این است که منطقه حیات خلوت روسها بود و آنکه اجازه فعالیت در این منطقه را به دیگر افراد نمیدادند.
وی افزود: تمام اینها سبب شد که آسیای مرکزی و میانه یک بعد مغفول و مستور در مطالعات باقی بماند. آسیای مرکزی هم خود سبب شناخته شدن شد و هم ما براساس نیازهای ژئوپولتیک، ژئواستراتژیک و ژئو کالچرالی که داشتیم به سمت شناخت این حوزه حرکت کردیم.
رئیس مرکز مطالعات استراتژیک وزارت خارجه افغانستان با اشاره به تجربههای افغانستان در زمینه شناخت آسیای مرکزی خاطرنشان کرد: چند مسئله در افغانستان برای ما تجربه تلخی بوده است، نخست آن که تصور ما بر این بوده که حتما فردی که به مطالعه منطقه یا کشور گماشته میشود حتما رگ و ریشهای از آن ملیت داشته باشد. به همین دلیل روی اتباع آسیای میانه افغانستان سرمایهگذاری انجام شد. بعدها متوجه شدیم که شناخت درک معناست. نباید حتما قزاق باشیم تا قزاقستان را بشناسیم.
وی ادامه داد: دوم آن که تا دیگران را نشناسیم، خودمان را نخواهیم شناخت. آقای سریعالقلم در کتاب عقلانیت و توسعهیافتگی ایران بحث غربشناسی را مطرح میکنند که در حقیقت غربشناسی خودشناسی است. با توجه به اینکه خوشبختانه سیاست ایران در حال حاضر بیشتر تمایل به شرق پیدا کرده است و در این گرایش به شرق ما در افغانستان و دوستان در آسیای مرکزی مهمتر شده اند که به نظر من این اتفاق میبایست ۲۰ سال پیش رخ میداد. این شناخت آسیای میانه سبب میشود که ایرانیان خود را بیشتر بشناسند.
وی اضافه کرد: سوم آنکه برای شناخت آسیای میانه ما بسیار بر تجانس تاکید کردیم. تمام اقوام آسیا مرکزی اعم از ترکمن، تاجیک و قزاق در افغانستان هستند و تصور ما بر این شد که چون در افغانستان هستند در نتیجه شناخت آنان آسان است.
فرامرز تمنا بیان کرد: اما اقوام در افغانستان با اقوام آسیای مرکزی بسیار متفاوت هستند. ما وقتی که بسیار بر مشابهتها تاکید کنیم دیگر لزومی بر شناخت نمیبینیم و اگر بر عدم شباهت هم تاکید کنیم این مسئله امکان شناخت را دشوار میسازد.
وی ادامه داد: این سه درسی بود که ما در مطالعه آسیای مرکزی که در افغانستان انجام دادیم آموختیم. بایستی بگویم که این ضعفها جبران شده است و هماکنون افغانستان در زمینه شناخت آسیای مرکزی یکی از قویترین کشورهاست.
رئیس مرکز مطالعات استراتژیک وزارت خارجه افغانستان تصریح کرد: ما خشنود هستیم که مراوداتی بین ایران و افغانستان در زمینه مطالعات آسیای مرکزی انجام گرفته تا قرائت ایرانی و افغانی بتواند این شناخت را قویتر کند.
تمنا با اشاره به اهمیت آسیای مرکزی مطرح کرد: مسئله اساسی در آسیای مرکزی وجود دارد، اینکه آسیای مرکزی بیش از حد امنیتی شود، این امنیتی شدن سبب میشود که ما ابعاد اقتصادی و فرهنگی آن را درک نکنیم. از نظر ما آسیای مرکزی ابعاد فربهتری نسبت به ابعاد امنیتی دارد و باید به آن توجه شود. انرژی در آسیا مرکزی بسیار حائز اهمیت است و به نوعی یک خلیج فارس دوم از آن ساخته شدهاست.