چهره های حاضر در تشییع جنازه نصرت کریمی
نصرت کریمی صبح شنبه ۱۶ آذرماه با حضور همکاران قدیمیاش در خانه سینما برای تشییع به سمت آرامگاه ابدی بدرقه شد و در این مراسم برخلاف چند مراسم تشییع قبلی در خانه سینما جمع زیادی از سینماگران از جمله بهمن فرمان آرا، مرضیه برومند، داریوش فرهنگ و آیدین آغداشلو حضور داشتند.
به گزارش خبرنگارشمانیوز و به نقل از ایسنا: این مراسم با اجرای مهرداد اسکویی (مستندساز) و آوردن پیکر نصرت کریمی به حیاط خانه سینما شماره 2 در حالی برپا شد که اسکویی خطاب به پدر همسرش گفت: استاد نصرت کریمی به خانه خودت، خانه سینما خوش آمدی.
خسرو سینایی (کارگردان سینما) و از دوستان قدیمی نصرت کریمی در این مراسم بیان کرد: امروز اینجا گردهم آمدیم به یاد آقای نصرت کریمی و او استاد زندگی کردن بود و میدانست هنر بهترین راه برای زندگی است. اگر فیلم نمی ساخت مجسمه و صورتک میساخت. اگر این کار را نمیکرد تدریس میکرد یا کتاب مینوشت و چگونه بودن را به دیگران می آموخت. او استاد زیبا زندگی کردن بود. هنرمند و استادی خردمندی هم بود.
کارگردان «عروس آتش» با اشاره به جملهای از یک استاد تاریخ درباره نسل کشیها در تاریخ اظهار کرد: در نسل کشیهای بزرگ تاریخ، یا مردم را کشتهاند یا آن ها را متواری کردهاند. اما هدف اصلی، نخبگان هستند که در نهایت به انزوا کشیده شدهاند.
نصرت کریمی هم از آن نوابغ بود که جوانه های خلاق روحش، سالها از ما دریغ شد.
در ادامه مرضیه برومند از شاگردان نصرت کریمی گفت: بعد از خبر درگذشت ایشان ویدیوهای زیادی پخش شد که یکی از این ویدیوها برای من خیلی جالب بود. استادم نصرت کریمی به نوهاش میگفت اگر روزی دیدی من خوابیدهام و ملحفهای روی من است بدان که من فقط آنجا نیستم و من الان که به خاطراتم فکر میکنم میبینم که چقدر سرشار از نصرت کریمی هستم. به سالهای ۱۴-۱۵ سالگیام برگشتم که چقدر جذب عروسک طناز و نکته سنج آقای شادی او بودم. چقدر بخت بلندی داشتم که بعد شاگرد ایشان، در دانشگاه شدم و بعدها تئاتر کار کردیم و چقدر در آثار عروسکی من حضور دارد مخصوصا که طنز را از ایشان یاد گرفتم.
این کارگردان افزود: اثر آقای کریمی در تک تک آثار عروسکی ما هست. یادم می آید «زی زی گولو» را به ایشان نشان دادم که گفتم رنگش چه باشد؟ گفتند همانطور صورتی خوب است یا برای درآمدن عروسک مخمل راهنمایی کرد که صورت گربه چطور باشد.
مرضیه برومند در پایان گفت: آقای کریمی شما آنجا نیستید اما در قلب و ذهن ما هستید.
هنرمند دیگری که در این مراسم بدرقه نصرت کریمی صحبت کرد، آیدین آغداشلو (هنرمند نقاش) بود که در سخنانی گفت: الان مسئله فقط مرگ یک هنرمند مشهور نیست بلکه تنها ماندن ما و روز به روز تنهاتر شدن ماست و باید این هشدار را جدی بگیریم، مایی که فعلا ماندهایم مسئله مان باید این باشد که در حال از دست دادن خاطره و حافظهمان هستیم. تک تک کسانی که میشناسیم اگر در انزوا بوده باشند و آثارشان در دست نباشد به این معنی است که ما حافظه تاریخی خود و این تکیه گاه را از دست میدهیم. این اتفاق در لحظه هم رخ نمیدهد بلکه آرام آرام از دست میرود.
سپس داریوش فرهنگ (کارگردان و بازیگر) درباره این هنرمند قدیمی سینما و تئاتر گفت: نصرت کریمی چه کرد که با این همه جفا رفت که ۴۰ سال از هنر دور باشد؟!
او به خاطراتی از خودش و مخالفتی که با شروع کار در عرصه هنر داشت اشاره کرد و گفت: مادرم راضی به کارم نبود و میگفت میخواهی مطرب شوی. ولی من خواستم فیلمی از نصرت کریمی را ببیند و وقتی فیلم درشکه چی او را دید گفت اگر کارت این است که دیگر مشکلی ندارد.
این بازیگر تاکید کرد: نصرت کریمی اگر۴۰ سال از اصل خویش دور بود اما اصل دیگری را اضافه کرد و هرگز نگذاشت فرسودگی او را کهنه کند.
در ادامه رویا تیموریان بازیگر سینما و تئاتر با اشاره به جملهای از نمایش «معرکه در معرکه» داود میرباقری که میگفت، "خدا را شکر امروز هم گذشت و کسی ما را نکشت" و نیز خاطرات خوشی که از نصرت کریمی داشته پیام تسلیت علیرضا مجلل و سعید شریفیان از استکهلم را به خانواده کریمی رساند.
در بخش بعدی مهرداد اسکویی با اشاره به سابقه تئاتری نصرت کریمی از اردشیر صالح پور دعوت کرد که به عنوان رییس یونیمای ایران پیام این موسسه را قرائت کند.
بعد از این پیام، محسن امیریوسفی رییس کانون کارگردانان سینمای ایران گفت: امروز ما با دو عزا روبرو هستیم؛ یکی عزای از دست هنرمندی که بزرگ بود و یکی هم هنرمندی که ۴۰ سال نتوانست و نگذاشتند کار کند؛کارگردانی که ترکیبی از چاپلین و فلینی بود با طعم ایرانی.
همچنین رویا تیموریان با اشاره به جملهای از نمایش «معرکه در معرکه» داود میرباقری که میگفت، خدا را شکر امروز هم گذشت و کسی ما را نکشت و نیز خاطرات خوشی که از نصرت کریمی داشته پیام تسلیت علیرضا مجلل و سعید شریفیان از استکهام را به خانواده کریمی رساند.
در بخش بعدی اسکویی با اشاره به سابقه تئاتری نصرت کریمی از اردشیر صالح پور دعوت کرد که به عنوان رییس یونیمای ایران پیام این موسسه را قرائت کند.
بعد از این پیام، محسن امیریوسفی رییس کانون کارگردانان سینمای ایران گفت: امروز ما با دو عزا روبرو هستیم؛ یکی عزای از دست هنرمندی که بزرگ بود و یکی هم هنرمندی که سالها نتوانست و نگذاشتند کار کند؛کارگردانی که ترکیبی از «چاپلین» و «فلینی» بود با طعم ایرانی.
او افزود: آقای کریمی اعتقاد داشت که سینما ترکیبی از پیام و طنز و سرگرمی است و انتهای اولین فیلمش «درشکهچی» به جای پایان نوشته بود؛ «خوش باشید» که حالا من هم به شما میگویم خوش باشید.
امیر سحرخیز هم به نمایندگی از انیمیشنیها از دیگر حاضران در این مراسم بود که صحبت کوتاهی درباره این هنرمند داشت و گفت: متاسفم شاگردی مستقیم نصرت کریمی را نکردهام.
سپس مهرداد اسکویی که جایی از خودش به عنوان داماد سرخانه یاد کرد گفت: بابا نصرت! همیشه میگفتی مهرداد، اگر پروین (همسر نصرت کریمی) نبود ۱۰-۱۵ سال قبل رفته بودم و حالا ما ممنونیم پروین خانم که نقاش و انیماتور بودی اما همه اینها را گذاشتی کنار و برای مراقبت از نصرت کریمی، ماندانا و مازیار و بابک وقت صرف کردی.
در ادامه ماندانا کریمی متنی را درباره پدرش خواند و گفت: این عمر پربار و شریف میسر نمیشد اگر مادر نقاش و انیماتورم کنارش نبود و پدرم همانطور که مهرداد گفت زودتر رفته بود. ما مدیون مادرم هستیم و امروز همراهش هستیم تا غصه نخورد.
سپس مازیار کریمی فرزند دیگر نصرت کریمی جملات کوتاهی در وصف پدرش گفت.
در ادامه بابک کریمی سینماگر و فرزند نصرت کریمی هم گفت: نصرت کریمی همیشه پدر ما بود با وجود جایگاهی که در هنر داشت. او خیلی به ما درس داد بدون اینکه ما را نصیحت کند.
کریمی افزود: هر بار با مانعی روبرو شد آن مانع انگیزهای بود برایش که راه جدیدی پیدا کند. یک بار آقای جوانمرد میگفت، ماهیت او مثل آب است و نصرت کریمی واقعا همین طور بود. خیلی ها برایش متاسف شدند ولی او هیچ گاه برای خودش تاسف نخورد و سعی میکرد هنرمند ناب تری شود.
در ادامه مهراد اسکویی اشاره کرد که عباس جوانمرد، بهرام بیضایی و رخشان بنی اعتماد که نتوانستند به ما برسند، پیام تسلیت فرستادند و صحبتی از عباس جوانمرد را نقل کرد که گفته بود، حساب بانکی مشترکش را با نصرت کریمی دو امضایی کرده بود به دلیل اینکه، این دو اینقدر با هم نزدیک و صمیمی بودند.
این مستندساز در خاطرهای دیگر از نصرت کریمی گفت: بابا نصرت همیشه میگفت از این کشور نرو، سختی هست ولی اینجا خانه ماست. اگر دلت گرفت برو بازار تهران، برو شهرهای دیگر. شما قصه گوهای این مردم هستید و اینجا خاک ما و خانه ماست.
در بخشی دیگر دکتر اعرابی رییس مرکز «پناه» هم با بیان اینکه نصرت کریمی در روزگار سخت نبوغش را نشان داد، گفت: از آرزوهای ایشان این بود که از صورتک هایش یک موزه درست شود، چون هر کدام از آنها یک پیام داشتند. بخشی از این ها نزد ماست که حاضریم آن را به موزه بدهیم.
آخرین سخنران مراسم بدرقهی نصرت کریمی، منوچهر شاهسواری مدیر عامل خانه سینما بود که اظهار کرد: سینما، فرهنگ و هنر محل گفتوگو است و نصرت کریمی امروز با عشق و علاقه تشییع میشود، چون زندگی برایش مهمترین عنصر بود. هنرمندان رویا دوست هستند و هیچ کس نمیتواند هنرمند را از شنیده شدن و دیده شدن آثارش منع و محدود کند.
اسکویی در پایان از مردی (علی دهباشی) یاد کرد که نصرت کریمی او را به عنوان پسرش میشناخت. وی از علی دهباشی قدردانی کرد و از برنامه یادبودی خبر داد که دهباشی در بنیاد افشار برای جمعه آینده تدارک دیده است.
سیروس الوند،پوری بنایی،رضا درمیشیان، سیفالله صمدیان، مازیار میری، مجید برزگر، لاله اسکندری،سعید پورصمیمی، اکبر رحمتی،حبیب اسماعیلی،مرتضی رزاق کریمی،لیلا زارع، مسعود فروتن و... از جمله هنرمندان حاضر در این برنامه بودند.
نماز میت پایان بخش این مراسم بود و پیکر این هنرمند به سمت قطعه هنرمندان بهشت زهرا (س) بدرقه شد.
نصرت کریمی هنرمند قدیمی سینما و تئاتر 12 آذر ماه در منزلاش در سن 95 سالگی به علت کهولت سن درگذشت.
نصرتالله کریمی در اول دی ماه 1303 در تهران متولد شد. وقتی تحصیلات ابتدایی را میگذراند، با اجرای تئاتر “روحوضی” آشنا و به تئاتر علاقمند میشود.
وی با دیدن فیلمهای چارلی چاپلین به شدت تحت تاثیر او بود، همچنین در سال 1323 تحت تاثیر عبدالحسین نوشین و زیر نظر او به یادگیری تئاتر پرداخت.
کریمی در سال 1320 در تئاترهای تهران، هنر، فرهنگ، فردوسی و سعدی به عنوان گریمور، بازیگر و کارگردان فعالیتهایی را آغاز کرده بود و تا سال 1331 به کارش ادامه داد.
وی به طور همزمان در تمام این دوران به تدریس گریم نیز پرداخت. کریمی لیسانس کارگردانی سینمای خود را در سال 1938 و فوق لیسانس خود را در رشتهی فیلمسازی انیمیشن عروسکی از دانشکدهی پراگ میگیرد.
بعدها وی از سینمای نئورئالیسم ایتالیا، چهار فیلم میسازد. گفتنی است این هنرمند علاوه بر بازیگری، کارگردانی، طراحی عروسک، عروسک سازی، عروسک گردانی گریم و انیمیشن به مجسمه سازی نیز بسیار علاقهمند بود و حدود پانصد مجسمه ساخت.
از جمله کتابهایی که نصرت کریمی در حوزهی مختلف نگاشته است: کتاب “درون و برون“ و کتاب “16 نمایشنامهی تلویزیونی“ است. او همچنین طی سالهای 44 - 59 به تدریس کارگردانی فیلمهای انیمیشن، بیان، بازیگری، گریم و تئاتر عروسکی در دانشکدهی هنرهای دراماتیک و در سالهای 48 - 52 به تدریس مبانی گریم در دانشکده هنرهای زیبا، در سال 52 تدریس درام نویسی در دانشکده روزنامهنگاران کیهان میپردازد، همچنین در کلاسهای خصوصی به آموزش شناخت و روتوش چهره، مجسمه سازی و فن بیان میپردازد. همچنین از جمله فعالیتهای کریمی طی سال 44 تا 80 ، طراحی و ساخت آگهیهای تلویزیونی با شیوه عروسکی از جمله آلودگی هوا، فلج اطفال ، صرفه جویی آب ، بوده است.
آنطور که در بیوگرافی مشروحتری از نصرت کریمی آمده است؛ وی فارغالتحصیل هنرستان هنرپیشگی تهران و فارغالتحصیل دانشکدهی سینمایی پراگ در رشتهی کارگردانی سینما و تلویزیون است. فعالیت هنری را از سال 1321 در تئاترهای فردوسی، سعدی و جامعه باربد، به عنوان گریمور، بازیگر و گاهی کارگردان شروع کرد. تعدادی از آن نمایشها عبارتند از: تارتوف، دختر شکلاتفروش، خسیس و گناهکاران بیگناه. در پانزدهم بهمن 1331 برای تکمیل تحصیلات عازم اروپا شد. یکسال در ایتالیا به مطالعه تئاتر و سینما پرداخت و فعالیت سینمایی را نیز در ایتالیا و با کارآموزی در فیلم ”ایستگاه مرکزی” ساخته ویتوریودسیکا شروع کرد.
سپس عازم چکسلواکی شد و دوره پنج سالهی دانشکدهی سینمای پراگ را در رشتهی کارگردانی سینما و تلویزیون به پایان برد. سپس یک دورهی تخصصی فیلمهای عروسکی را گذراند در سال 1343 به ایران بازگشت و در وزارت فرهنگ و هنر استخدام و متصدی کارگاه نقاشی متحرک شد و در مان دوران حدود ده فیلم کارتونی / عروسکی کوتاه مدت ساخت فعالیت در سینمای حرفهای ایران را از سال 1344 با فیلم ”افق روشن” به عنوان مشاور کارگردان و نویسنده آغاز کرد.
برخی فیلمهایی که نصرتالله کریمی در آنها عموما به عنوان نویسنده، کارگردان و بازیگر حضور داشته است عبارتند از: درشکه چی 1350، خانه خراب 1354 ، میهمان ناخوانده ( کارگردان 1364/69 ).
کریمی در ساخت چند مجموعه تلویزیونی نیز نقش فعالیت داشته است: دایی جان ناپلئون، آقای شاکی، تولد سگ شهر ما، هوشی و موشی، پیوند و خسرو میرزای دوم.