قهر ستاره ها با تلویزیون
نقطه شروع این گزارش می تواند حرف های چند سال پیش «باران کوثری» در برنامه رضا رشیدپور باشد. حدود 10 سال پیش رشیدپور برنامه «شب شیشه ای» را برای شبکه تهران تولید می کرد.
ماهنامه تبار - احسان رحیم زاده: نقطه شروع این گزارش می تواند حرف های چند سال پیش «باران کوثری» در برنامه رضا رشیدپور باشد. حدود 10 سال پیش رشیدپور برنامه «شب شیشه ای» را برای شبکه تهران تولید می کرد. یکی از خبرسازترین قسمت های این برنامه مربوط به شب باران کوثری بود که روی آنتن زنده گفت: «اگر قرار باشد سریال بازی کنم، فقط در سریال های آقای لطیفی بازی می کنم.» اگر یادتان باشد پدر باران، جهانگیر کوثری، تماس گرفت و حرف های دخترش را اصلاح کرد. او توضیح داد که دخترم در سریال های دیگران هم باز می کند، اما باران هم چنان بر حرفش پافشاری کرد و گفت: «نه! همان که گفتم! من فقط پیشنهادهای سریالی یک نفر را می پذیرم!» باران کوثری در اوج جوانی جلوی تلویزیون ایستاد و به پیشنهادهای احتمالی دیگر کارگردان ها «نه» گفت. او زمانی پرچم مخالفتش را بالا برد که تازه سیمرغ گرفته بود و به معنای واقعی کلمه یک «ستاره» محسوب می شد. در آن لحظه در ذهن مخاطبان جدی تلویزیون و سینما یک سوال شکل گرفت: چرا ستاره های ما به رسانه تلویزیون این قدر بی اعتماد هستند؟ آنها ذوق و اشتیاقی برای حضور در سریال های تلویزیونی ندارند و غالبا سینما و شبکه نمایش
خانگی را به تلویزیون ترجیح می دهند.
نکته تاسف برانگیز این است که مدیران تلویزیون هم تلاشی برای نگه داشتن ستاره ها در تلویزیون ندارند. برخلاف تهیه کنندگان سینما که با آغوش باز به استقبال بازیگران ستاره می روند برای سریال سازان و مدیران سیما میزان محبوبیت بازیگر مورد نظر خیلی فرقی نمی کند. دیوار بی اعتمادی که بین ستاره ها و تلویزیون کشیده شده هر روز قطورتر می شود. تلویزیون هیچ برنامه مشخصی برای بهره برداری از محبوبیت و جذابیت ستاره ها ندارد. غیبت پررنگ ستاره های زن در تلویزیون اگر بخواهیم میزان حضور ستاره ها در سریال های تلویزیون را بررسی کنیم، بدون شک کفه حضور مردان نسبت به زنان سنگین تر خواهد شد. با یک مرور گذرا می توان فهمید که بازیگران شاخص زن بیشتر فعالیت شان را روی سینما متمرکز کرده و به تلویزیون بی توجه بوده اند. بازیگران زن می پذیرند که ضوابط و قوانین تلویزیون را درباره حجاب رعایت کنند، ولی گاه پیشینه ای که آنها در سینما دارند موجب می شود همکاری بین ستاره های زن و تلویزیون شکل نگیرد. برای مثال یک بازیگر زن در سینما با محافل فرهنگی با پوششی ظاهر شده که مورد پسند مدیران سیما نیست یا حرفی علیه تلویزیون زده که به خاطر این حرف در لیست
سیاه قرار گرفته است. مهناز افشار؛ یک سریال و دیگر هیچ مهناز افشار بازیگری را با مجموعه تلویزیونی گمشده در سال 1377 آغاز کرد. هم اکنون 17 سال از آن زمان می گذرد و مهناز افشار هیچ پروژه تلویزیونی دیگری نداشته است. معنای دیگر این جمله این است که تلویزیون یک ستاره خوب را کشف کرده و آن را مفت و مجانی تحویل سینما داده است. مصطفی زمانی هم سرنوشتی مشابه مهناز افشار پیدا کرد.
او با سریال «یوسف پیامبر» کشف شد و سپس راهش را به سمت سینما کج کرد. در طول این سال ها هیچ گاه صحبتی از حضور مهناز افشار در سریال ها نشده است. او پیشنهادی دریافت نکرده و خودش هم برای همکاری پا پیش نگذاشته است. حضور چند دقیقه ای او در برنامه سینمایی «هفت» بسیار مورد توجه قرار گرفت، ولی هیچ یک از مدیران سیما از خودش نپرسید که چرا از پتانسیل این بازیگر پرطرفدار تلویزیون استفاده ای نشده است. قهر الناز شاکردوست و ترانه علیدوستی با تلویزیون برخلاف مهناز افشار که حضور نصفه و نیمه ای در یک سریال تلویزیونی داشته، الناز شاکردوست تاکنون در هیچ سریالی بازی نکرده است. این بازیگر پولساز دو بار در پروژه های شبکه نمایش خانگی (قلب یخی و رالی ایرانی) حضور یافته و نشان داده که بدش نمی آید از مسیری یگر در قاب تلویزیون دیده شود، ولی معلوم نیست که چرا دور تلویزیون را خط قرمز کشیده است.
ترانه علیدوستی هم حکایتی مشابه الناز شاکردوست دارد. او هم در سریال شبکه نمایش خانگی بازی کرده ولی به پیشنهادهای تلویزیونی نه گفته است. سریال «شهرزاد» که هم اکنون در شبکه نمایش خانگی گل کرده بخش زیادی از موفقیتش را مدیون نقش آفرینی ترانه علیدوستی است، ولی این بازیگر هیچ گاه طرف تلویزیون و رسانه ملی نرفته است. از آن طرف فیلم های سینمایی این بازیگر هم خیلی از تلویزیون پخش نشده است. تلویزیون از بین همه فیلم هایش فقط «کنعان» و «شهر زیبا» را یکی، دوبار پخش کرد که تازه در جریان پخش همین فیلم ها هم کلی دلخوری پیش آمد. اگر یادتان باشد تلویزیون عنوان «ترانه علیدوستی» را از تیزرهای فیلم «کنعان» حذف کرد که این ماجرا واکنش ترانه علیدوستی را در پی داشت. دلایلی برای بازی نکردن در تلویزیون علیدوستی در چند مصاحبه اش حرف های تند و تیزی علیه تلویزیون بیان کرده است. برای مثال گفته است: «من برای بازی نکردن در آثار تلویزیونی چند دلیل حرفه ای داشته و دارم که فکر نمی کنم این دلایل شخصی برای مسئولان صدا و سیما جالب باشد و در گفت و گوهایی که داشته ایم به تلویزیون توهین نکرده ام و فقط از آن انتقاد کرده ام.»
او در جایی دیگر تاکید کرده است: «من در تلویزیون بازی نمی کنم. 12 سال هم هست که بازی نمی کنم چون معتقدم یک خیانت فرهنگی است. قبلا هم گفته ام انتخاب کرده ام، حتی سریال های سطح بالاتر ما در نهایت دستخوش جهت گیری بی موردی در پخش می شوند. من کسانی را که در تلویزیون کار می کنند قضاوت شویم.» لیلا حاتمی هم فقط دو سریال «پریدخت» و «کیف انگلیسی» را در کارنامه تلویزیونی اش دارد. او در سینما با کارگردان هایی چون داریوش مهرجویی، مسعود کیمیایی و اصغر فرهادی کار کرده که هیچ کدام شان نظر مثبتی نسبت به همکاری با تلویزیون ندارند. سردرگمی مجریان در مرز ماندن و رفتن تلویزیون نه تنها با بازیگران محبوب سینما همکاری خوبی ندارد؛ بلکه با مجریان خودش هم نامهربانانه برخورد می کند. فهرست مجریان ممنوع التصویر شده هر روز طویل تر می شود. بسیاری از این مجریان با یک ارفاق یا اغماض می توانستند دوباره به آنتن برگردند؛ اما مدیران تلویزیون ریسک نکردند و این افراد را کنار گذاشتند. خیلی وقت ها مجریان به خاطر اشتباهات دیگران ممنوع التصویر شده اند و خودشان تقصیری نداشته اند. خیلی وقت ها هم مسایل حاشیه ای خارج از فضای آنتن رخ داده و محرومیت
مجری را در پی داشته است. برای مثال شهیدی فرد به خاطر حرف های مهمان برنامه «پارک ملت» کنار گذاشته شد. احسان علیخانی به خاطر حرف هایی که درباره گرانی و محله احمدی نژاد زد چند ماهی از آنتن دور ماند. آزاده نامداری هم احتمالا به خاطر مسایل خانوادگی اش اطراف جام جم آفتابی نمی شود.
علی ضیا حاشیه هایش را به گونه ای مدیریت کرد که بتواند برگردد، اما معاون سیما کاسه داغ تر از آش شد و راهش را سد کرد. اتهام ضیا فقط و فقط توهین به پرویز مظلومی بود؛ اما معاون سیما چند اتهام دیگر مثل حضور در مهمانی مختلط به او چسباند و پرونده اش را سنگین تر کرد. معاون سیما می توانست پس از بخشش و گذشت سرمربی استقلال بسترهای لازم را برای برگرداندن ضیا ایجاد کند، اما نه تنها این کار را نکرد، بلکه دستوری داد که پرونده ضیا را پیچیده تر از قبل کرد. وقتی جذب مخاطب در اولویت نیست ستاره هایی چون امین حیایی، حمید فرخ نژاد، جمشید هاشمپور، فرامرز قریبیان، مصطفی زمانی، محمدرضا فروتن و... رابطه خوبی با سیما ندارند. این بازیگران را کمتر در سریال های تلویزیونی می بینیم. بعضی از بازیگران مثل محمدرضا گلزار، بهرام رادان و پیمان معادی هم تا حالا در هیچ سریالی بازی نکرده اند. این بازیگران با حضورشان می توانند کلی مخاطب با پای جعبه جادو بنشانند، اما نمی آیند. شاید به این خاطر که در سریال ما انتقال پیام و پند و اندرز بیشتر از جلب مخاطب اهمیت دارد.
شخصیت های فیلمنامه های تلویزیونی آن قدر متنوع نیستند که بازیگران را ترغیب به امضای قرارداد کنند. از آن طرف تهیه کننده تلویزیونی هم چندان دغدغه مخاطب ندارد و چون در هر صورت پولش را از تلویزیون می گیرد. بازیگران ستاره گیشه های سینما را داغ می کنند و به همین خاطر تهیه کنندگان برای جذب شان سر و دست می شکنند، اما در تلویزیون چنین معادله ای برقرار نیست. مورد ویژه رامبد جوان او می تواند مورد ویژه ستاره های تلویزیون باشد. رامبد جوان سال 73 تا 75 با بازی در مجموعه هایی مثل «نوروز 74»، «همسران» و به خصوص «خانه سبز» تبدیل به یکی از ستاره های تلویزیونی شد. اواخر دهه 70 با بازی در سریال های «کت جادویی» و «هتل» به اوج شهرت و محبوبیت رسید و با فیلم سینمایی «پشت دیوار شب» و «کمکم کن» وارد سینما شد. در همان سال ها تصمیم گرفت کارگردانی را تجربه کند و سریال «گمگشته» را برای ماه رمضان آماده کرد و سال بعد «نشانی» که یک سریال مناسبتی برای عید نوروز بود را ساخت.
از اوایل دهه 80 حضورش در تلویزیون کمرنگ شد و بیشتر به سینما آورد، هر چند که در تمام این سال ها تلاش کرد تا حضور پررنگی در هر دو رسانه داشته باشد، برای مدیوم سینما چند فیلم سینمایی ساخت که اغلب آنها به خصوص «ورود آقایان ممنوع» بسیار مورد توجه مردم و منتقدان قرار گرفت، هرچند حضورش به عنوان بازیگر در چند فیلم سینمایی نیز موفق بود اما به دلیل فیزیک و بیان خاصش و البته تبحری که در امر بازیگری داشت، ستاره تلویزیون باقی ماند. او در ماه های گذشته به واسطه اجرایش در برنامه «خندوانه» تبدیل به مجری محبوب تلویزیون شده است و برنامه اش هم یکی از محبوب ترین و پرمخاطب ترین برنامه ها شده است. رامبد جوان در سینما فیلمساز بهتر و در تلویزیون بازیگر محبوب تری است. با این حال در روزهای اوجش در تلویزیون تصمیم گرفت فیلم سینمایی «نگار» را بسازد.