غربت معدن در ایران!
رضا دستجردی؛ عضو هیات مدیره شرکت تهیه و تولید مواد معدنی ایران و عضو هیات علمی دانشگاه
کشور ایران ۵ درصد منابع زیرزمینی جهان و یک درصد جمعیت جهان و یک درصد مساحت دنیا را دارا می باشد.
کشور ایران پنجمین کشور جهان از لحاظ تنوع مواد معدنی به شمار می آید، ضمن آنکه معدن باعث اشتغال پایدار متوازن و افراد بومی میشود و همچنین متوسط ضریب اشتغال غیرمستقیم بخش معدن در جهان، ۷ نفر است و نسبت به بخش های کشاورزی، آموزش، گردشگری و بانکداری بیشترین اشتغال غیرمستقیم را ایجاد میکند .
علاوه بر آن سهم ایران از اشتغال مستقیم و غیرمستقیم جهانی نیز حدود ۲/ ۵ درصد است (۲۰۰ میلیون نفر)
با این همه جالب است که تاکنون توجه لازم به این مقوله در کشور ما به عمل نیامده است! ، در مقابل شاهد مقاومت های معناداری از طرف مردم و نخبگان برای بهره برداری از این ثروت سرشار بوده ایم! ، این در حالیست که بر اساس استاندارد جهانی کشور ما تنها از ۲۰ درصد ظرفیت خود بهره برداری کرده است!
از طرفی قدمت بهره برداری از معدن و معدنکاری همزمان با ظهور انسان در روی این کره خاکی تخمین زده شده است و کشفیات حکایت از آن دارد که انسان به این تکنولوژی و اهمیت آن در رفع نیازهای خود و ساخت ادوات پی برده و شکل گیری و استحکام اولیه جوامع و جمعیت های بشری مرهون تسلط بشر بر این حرفه بوده است!
اما علل و عوامل این فاصله زیاد علیرغم آن قدمت و این همه منافع سرشار و در آمیزی زندگی با معدن و صنایع معدنی در عصر حاضر چیست؟! چرا هنوز ما شاهد وضعیت غیر قابل درک کنونی در این حوزه هستیم؟!
قطعا مرارت ها و مخاطرات معدن کاری از عوامل بازدارنده برای جلب همکاری عده ای در این حوزه بوده است اما عامل اصلی این غربت را شاید بتوان در نیات و سیاست های سیاستمداران و رهبران فرامرزی بررسی کرد. نیاز مبرم جهان امروز خصوصا کشورهای صنعتی به مواد خام و اولیه از یک طرف و ذخایر عظیم ایران از طرف دیگر از جمله دلایلیست که باعث دور نگه داشتن عموم از واقعیات جذاب و ارزشمند این عرصه شده است ، تا سرمایه های طبیعی کشور ما بی سر و صدا به صورت خام به خارج صادر شود و از قبل آن عده ای معدود به نان و نوایی رسیده و سود اندکی حاصل از خام فروشی امکان مدیریت و صیانت از محیط زیست و تامین منافع مردم ساکن حواشی معادن و ایجاد زیرساخت های لازمه را نیز برای دولت و فعالین ممکن و میسر نسازد. متاسفانه مصرف انرژی ارزان، تخریب محیط زیست و نارضایتی عمومی در راستای تامین منافع خارجی ماحصل واقعیت های امروز فعالیت های معدنی ما شده است.
این غفلت تا آنجا گسترش یافته که ما شاهدیم بسیاری از فرزندان نخبه کشور در انتخاب رشته تحصیلی و انتخاب شغل آینده خود، معدن را در اولویت های آخر قرار داده اند! یا بسیاری از نخبگان ما با استناد به دغدغه های محیط زیستی اساسا ورود به این حوزه حیاتی را مردود و در خلاف منافع ملی برشمرده اند! و در بسیاری از مناطق مقاومت های مردمی سازماندهی شده است!
از این منظر ارکان حاکمیت، از دولت و مجلس و قوه قضاییه لازمست با ورود جدی و موثر و اتخاذ تدابیر مناسب، ایجاد تسهیلات ویژه به علاقه مندان، کشور عزیزمان را برای بهره گیری شایسته از این سرمایه بزرگ خدادادی آماده سازند.
در این ارتباط امروزه متولیان بخش فرهنگ و آموزش در سطح جهان در تدوین آیین نامه ها و سرفصل های آموزشی از سطوح ابتدایی تا مراکز آموزش عالی برای درک و شناخت عمومی از ظرفیت ها و فرصت های مهم ملی با شیواترین و موثرترین شیوه ها در پی ارتقای سطح دانش و معلومات و آگاهی بخشی عمومی برآمده اند. پرواضح است که مقوله آموزش یکی از ارکان اولیه توسعه جوامع به شمار می رود و از همین رهگذر است که عزمی عمومی برای همکاری های جدی و مشارکت بالا و مورد نیاز ایجاد می شود. بررسی ساختار و نظامات آموزشی ممالک توسعه یافته بیانگر آنست که آگاهی بخشی از سطوح پیش دبستانی مورد توجه برنامه ریزان این کشورها بوده است.
جان اف کندی رییس جمهور فقید ایالات متحده در تاکید بر این مقوله، آموزش جامع و پیوسته را نیاز حتمی جامعه امریکا برای استمرار سروری و برتری آن بر جهان معرفی کرده و بر این باورست که در زمینه آموزش هر چه هزینه کنیم اشتباه نکرده ایم!
خوشبختانه در حوزه معدن فرصت های بیشماری از عمومی سازی فضاهای جذاب و پرهیجان معدنی برای توریست ها ، تهیه و تولید سنگ های قیمتی ، ایجاد مراکز زمین درمانی در اعماق زمین تا تهیه و استحصال فلزات ارزشمندی چون آهن و مس و آلومینیوم وجود دارد که خوراک صنایع بزرگ امروزی به شمار می روند و به تنهایی می تواند تامین کننده شغل و کار و درامد جمعیت جوان ما شود. در این میان و در کنار آگاهی بخشی و فرهنگ سازی، ایجاد زیرساخت ها ، بهره گیری از فنآوری های به روز ، تمهیدات محیط زیستی، جلب رضایت و مشارکت موثر مردم نواحی مناطق معدن خیز از جمله ضروریات ممکن و عملی به شمار می رود.