چرا تیم ایران در المپیک نتیجه نگرفت؟
المپیک ریو 2016 به پایان رسید و کاروان ایران نتوانست انتظارات هواداران ورزش را برآورده کند.
کسب تنها 8 مدال در رقابت های المپیک ریو 2016 برای ما که قبل از اعزام رقمی بالاتر از این را در نظر گرفته بودیم به نوعی یک شوک محسوب می شد اما در این گزارش قصد داریم برخی ابهامات و اتفاقات ریو را که از چشم دوربین ها دور مانده بررسی کنیم.
*ویرانه های تکواندو پس از سونامی نابودگر تکواندو ایران اولین رشته ای است که شاید روی 2 طلای آن حساب کرده بودیم و این حداقل انتظار ما برای تکواندو بود. فرزان عاشور زاده تکواندو کار جوان کشورمان امید اول تکواندو بود و شاید لقب سونامی برای سال های گذشته وی بسیار مناسب بود اما در ریو با هنر کادر فنی فرزان تبدیل به یک نسیم برای حریف مراکشی بود نه سونامی...
مهدی خدابخشی دیگر تکواند کار ایران معروف به نابودگر در رقابت های ریو هر چند با هنر فردی خود خوب شروع کرد اما پایان دراماتیک و باخت به میلاد بیگی نشان داد اگر چه اختلاف میلاد و مهدی بسیار اندک است پشت میلاد بیگی یک سرمربی کار بلد بود و این طرف ماجرا به لطف برخی ها یک سرمربی در حد باشگاه های ایران... میلاد بیگی زیر پرچم جمهوری آذربایجان با سر مربیگری مهماندوست توانست درس خوبی به خدابخشی که نه به فدراسیونی بدهد که وی را از ایران راند.
مهماندوست تنها کسی بود که در مهد تکواندو دنیا یعنی کره جنوبی ایران را قهرمان تکواندو جهان کرد و بعد از اینکه رئیس فدراسیون تکواندو که اتفاقا سال هاست در این سمت پا برجاست،مهماندوست را از تیم ملی برکنار کرد تا ترک وطن کند و هدایت تیم جمهوری آذربایجان را بر عهده بگیرد.
مبارزات خشک و بدون تاکتیک ایران در رقابت های ریو نشان داد در بحث فنی و تکنیک های روز دنیا ما سال ها عقب بودیم و اگر تا به حال فکر می کردیم جدایی مهماندوست ارتباطی با رفتار رئیس فدراسیون ندارد اما با مصاحبه ای که پولادگر رئیس فدراسیون تکواندو در مورد میلاد بیگی و رضا مهماندوست انجام داد مطمئن شدیم که این تصمیم شخصی بود و ضربه اش را استعداد هایی خوردند که شاید در المپیک دیگر شانس حضور نداشته باشند.
بخشی از مصاحبه پولادگر درباره مهماندوست و بیگی: « من متاسفم که در رسانههای ما از چند ماه قبل فضای سنگینی برای این رقابت به وجود آوردند و متاسفم برای کسانی که با پول مردم رشد کرده و به کشورهای دیگر میروند و در رویداد بزرگ جلوی چشم مردمان ایران روبهروی یک هموطن میایستند. پول چقدر ارزش دارد؟ ما حاضریم جان خود را بدهیم تا مردممان شاد شوند. آیا پول اینقدر ارزش داشت که باعث ناراحتی مردم ایران شوند و کسی مزدوری کند؟ من اینها را هموطنان خودم نمیدانم.»
یوسف کرمی قهرمان سابق تکواندوی ایران نیز بعد از عملکرد فاجعه بار تکواندو در المپیک از تصمیم مهماندوست و بیگی برای رفتن به آذربایجان دفاع و از پولادگر به دلیل حرفهای ناپسندش درباره آنها انتقاد کرد. به عقیده او میلاد بیگی اگر در ایران می ماند همیشه پشت خدابخشی به عنوان نفر دوم باقی می ماند و هیچگاه به او فرصت حضور در المپیک داده نمی شد . در حالی که او در المپیک با اقتدار توانست نابوگر را نابود کند.
مهماندوست هم بنا به صحبت های کرمی در شبکه ورزش از تیم ملی با بی مهری کنار گذاشته شد و حق داشت برای ادامه دادن شغل خودش ، در حالی که به او فرصت کار در ایران داده نمی شود ، به کشور های دیگر برود و درآمد داشته باشد.
سجاد مردانی سومین تکواندوکار مرد کشورمان بود که او هم با عملکردی ضعیف از مسابقات حذف شد. نکته جالب این است که او در وزنی بود که یکی دیگر از شاگردهای مهماندوست به نام عیسیُف از آذربایجان قهرمان شد و این نتیجه طعنه دیگری بود که مهماندوست به رئیس فدراسیون تکواندوی کشورمان زد.
تنها نکته امیدوار کننده تکواندوی کاران ایران در ریو مدال برنز کیمیا علیزاده بود که توانست برای نخستین بار بانوان المپیکی ایران را صاحب مدال کند و این طلسم را بشکند.
*المپیک تدارکاتی برای تافته های جدابافته
اما برخلاف تکواندو که همه انتظار مدال آوری از ورزشکارانش داشتند ، کسی از والیبالیست ها این انتظار را نداشت. با این حال اتفاقی که در مورد والیبالیست ها آزار دهنده بود ، غرور بیش از اندازه بچه های والیبال باعث شد که در مراسم افتتاحیه شرکت نکنند.
این موضوع حاشیه های زیادی را به همراه داشت و حتی باعث شد تا خبرنگاران ایرانی حاضر در ریو والیبالیست ها را بایکوت خبری کنند. اما جدا از اتفاقات مراسم افتتاحیه در طول رقابت ها انتقادات زیادی به نحوه بازی تیم والیبال ایران وارد شد و گفته می شد که انگار المپیک برای بچه ها والیبال ایران بازیهای تدارکاتی است که در آن تلاش خاصی نکردند و استرس و ناراحتی از باخت در چهره و سبک بازیشان دیده نمی شد.
والیبال ایران در المپیک از تیم هایی شکست خورد که رقبانش را در رقابت های قبلی شکست داده بود. از جمله تیم آرژانتین که ما در لیگ جهانی آنها را در کشور خودشان نیز شکست داده بودیم اما در المپیک به راحتی و با نتیجه سه بر صفر تن به شکست دادیم.
*بنایی که فرو ریخت
یکی از رشته هایی که ما بسیار روی مدالهایش در المپیک حساب کرده بودیم ، کشتی فرنگی بود. اما تیمی که در المپیک لندن سه مدال طلا از چهار مدال طلای کاروان ما را به دست آورده بود ، در ریو فقط فقط دو مدال برنز به دست آورد.
شوک کشتی فرنگی ما با باخت عجیب حمید سوریان در مسابقه اولش آغاز شد و با حذف و ضربه فنی شدن سوریان ، شوک های دیگر هم به بنا و تیمش وارد شد و یکی پس از دیگری حذف شدند.
بزرگترین انتقادی که کارشناسان کشتی به تیم بنا کردند ، ضعف بدنی مشهود همه تیم 6 نفره ما بود که هادی عامل نیز آن را اصلی ترین دلیل شکست های تیم بنا دانست. بچه های فرنگی کار ما همه در زمان دوم از لحاظ بدنی کم می آوردند و توان کشتی گرفتن نداشتند. این موضوع بیش از همه در کشتی سوریان مشهود بود و با این که در هر دو کشتی خود از حریفانش پیش افتاد اما در نهایت در زمان دوم مسابقه بدنش به اصطلاح خالی کرد و بازی را باخت.
اما به جز ضعف بدنی انتقادات بیشتری نیز بر محمد بنا وارد است. بنا در دوره گذشته در لندن شگفتی ساز شد و همه از او به عنوان نابغه مربیگری و آقای خاص کشتی نام بردند اما او در این دوره که او کادر مجرب مربیگری دوره قبل یعنی جمشید خیرآبادی و ناصر نوربخش را در اختیار نداشت تازه متوجه نقش این دو نیز در المپیک لندن شدیم. خیرآبادی مثل مهماندوست به آذربایجان رفت و بنا از نوربخش نیز در دوره دوم مربیگری اش استفاده نکرد. این باعث شد تا تمام بار آماده سازی فرنگی کاران روی دوش بنا باشد و نتیجه اش این ضعف بدنی مشهودی شد که دیدیم.
اما انتقاد دیگر که به آقای خاص کشتی ایران وارد شد این بود که او فقط به تیمی که در لندن برده بود اعتماد داشت و می خواست بدون توجه به میزان آمادگی و سن و سالشان همان تیم را به ریو ببرد. این اصرار بنا باعث شد تا او چشمش را روی استعدادهایی مانند زیدوند و علیاری ببندد. زیدوند در جام لهستان قهرمان جهان را برده بود و قهرمان شد اما بنا حتی بین او و امید نوروزی که در مسابقات اخیر آماده نشان نداده بود مسابقه انتخابی هم نگذاشت و قهرمان لندن را به ریو برد. بنا همین کار را هم با مهدی علیاری کرد. علیاری هم مثل زیدوند در لهستان مدال طلا را تصاحب کرد. اتفاقا او همین حریف کوبایی را که قاسم رضایی را برده بود شکست داد و قهرمان شد. ابتدا قرار بود بین او و قاسم رضایی انتخابی برگزار شود اما با مصدوم شدن رضایی این مسابقه کنسل شد و بنا هم با نادیده گرفتن علیاری ، رضایی را به ریو برد. تنها وزنی که بنا در آن کشتی انتخابی گذاشت وزن چهارم بود که حسین نوری ، حبیب اله اخلاقی را شکست داد اما نتیجه همین انتخابی هم نادیده گرفته شد و با این که اخلاقی در لندن هم به مقامی دست نیافته بود ، بنا باز هم او را به ریو برد تا شاهد شکستی دیگر باشد.
محمد بنا محبوبیتی زیادی نزد مردم دارد و دیدن اشکهای او بسیار دردناک است اما شاید مقصر اصلی ناکامی تیم ملی کشتی فرنگی کسی جز خودش نباشد.
*ناکامی های احسانی
اما تک ستاره های رشته های دیگر مثل احسان روزبهانی و احسان حدادی در بوکس و پرتاب دیسک نیز از آنها انتظار مدال می رفت اما ناکام بودند. حاشیه های بوکس پس از حذف روزبهانی در بازی اول و خداحافظی با المپیک تازه شروع شد. اختلافات رئیس فدراسیون با روزبهانی که نشان داد وضعیت بوکس ما از مدتها پیش مشکل داشت.
احسان حدادی نیز مصدومیت را دلیل نتایج ضعیفش عنوان کرد و کسی که در لندن به مدال برنز رسیده بود در این دوره حتی به فینال هم نرسید.
*نقش وزارت در ناکامی ها
در نهایت اگر این رشته ها و ورزشکاران مورد بررسی در ریو عملکرد بهتری داشتند رتبه ایران نیز در جدول بسیار بهتر می شد. وزیر ورزش حد ایران را در المپیک چهار مدال می داند و حالا که هشت مدال گرفتیم ، از نظر وی عملکرد موفقی داشتیم اما افکار عمومی از نتیجه به دست آمده راضی نیست و بسیاری از مردم و حتی نماینده های مجلس نیز معتقدند به دلیل اینکه ما در لندن 12 مدال گرفتیم ، در این دوره نباید پس رفت می کردیم.
در این ناکامی ها نباید فقط ورزشکاران یا مربیان را مقصر دانست. وزارت ورزش و کمیته ملی المپیک هم در این ناکامی ها به اندازه ورزشکاران سهیم اند. ناظران وزارت که قبل از المپیک از تمرینات المپیکی ها بازدید می کردند معلوم نیست که چرا متوجه این مشکلات یا ضعف های ورزشکاران نشدند و یا نخواستند که بشوند. حتی در جریان بازیهای المپیک نیز و مراسم افتتاحیه نیز مسئولان کمیته ملی المپیک واکنش خاصی برابر غیبت والیبالیست ها نشان ندادند و حتی گفته می شود که از بایکوت خبری آنها ناراحت نشدند.
*ملک های شخصی فدراسیون ها
المپیک 2016 ریو با تمام شادی ها و ناکامی ها به پایان رسید اما کاش وزرات ورزش حالا که فرصت هست درباره فدراسیون های ناکام فکری اساسی کند . بعضی از این فدراسیون ها انگار به صورت ملک شخصی روسا درآمده و شاید کمتر کسی یادش بیاید که چه کسی پیش از این افراد ریاست این فدراسیون ها را بر عهده داشته است. روسای فدراسیون هایی که با وجود ناکامی پیاپی همچنان بر مسند خود باقی هستند و در هر انتخاباتی که برگزار می شود از یک ماه قبل نتیجه آن مشخص است و دوباره همان افراد در سمت خود ابقا می شوند.
در یک سال باقی مانده از دوران وزارت گودرزی ، اگر وزیر این فدراسیون ها را از ملک شخصی این افراد دربیاورد تا خون تازه ای بر پیکره این رشته ها جاری شود ، خدمت بزرگی به ورزش کشور کرده است.