ازدواج نا موفق روناک را به دزدی وا داشت

در اخبار حوادث  ماجرای زندگی روناک را می خوانید که به دلیل عدم موفقیت در زندگی مجبور به دزدی شد.  اخبار حوادث حکایت حکایت روناک دختری که با مردی 30 سال از خودش بزرگت تر ازدواج کرده است. اخبار حوادث  پر از ماجراهای پر فراز و نشیبی است که امروز یکی از آنها را می خوانید.  اخبار حوادث  امروز را از دست ندهید. 

زندگی زناشویی روناک با فاش شدن راز زندگی‌اش به هم خورد و این زن حالا به یک مجرم سابقه‌دار تبدیل شده است.

روناک از زندگی‌اش می‌گوید:

*متهم به سرقت هستی. چرا این کار را می‌کردی؟

اول به خاطر گذران زندگی اما بعد برایم عادی شد.

*چرا کار نمی‌کردی؟

من خیلی سختی کشیده بودم و خسته شدم. پولی هم نداشتم و چاره کار فقط دزدی بود.

*از زندگی‌ات بگو.

وقتی 12 ساله بودم پدرم من را شوهر داد. او مرا به یک افغانستانی داد و بعد هم شوهرم ولم کرد و از ایران رفت. در آن زمان 20 ساله بودم و دو بچه داشتم. شوهرم بچه‌ها را هم با خودش برد. به خانه پدرم رفتم اما او من را قبول نمی‌کرد. بالاخره در خانه او ماندم تا اینکه یک روز پدرم آمد و گفت من را شوهر داده است. من را به مردی داده بودکه 30 سال از خودم بزرگ‌تر بود، من هم چاره نداشتم قبول کردم. اما زندگی ما آخر و عاقبت نداشت.

*چرا زندگی شما سرانجام خوبی نداشت؟

من زن دوم شوهرم بودم. زن اولش فهمید و دعوا راه انداخت و بچه‌هایش را با خودش برد. شوهرم هم نتوانست دوری بچه‌هایش راتحمل کند و من را طلاق داد. کمی هم پول داد و گفت برو برای خودت زندگی کن. آن پول کفاف زندگی‌ام را نمی‌داد.

*سرقت را از کجا شروع کردی؟

از آرایشگاه زنانه. به عنوان نظافتچی آنجا کار می‌کردم بعد کم‌کم کیف مشتریان را خالی می‌کردم. همان موقع‌ها چون نمی‌توانستم اجاره‌خانه بدهم از آنجا اخراج شدم و کم‌کم سرقت‌های دیگر را شروع کردم، مترو و اتوبوس و...

*سابقه داری؟

بله چندین سابقه دارم.

*این بار چرا دستگیر شدی؟

به خاطر سرقت از یک استخر زنانه. چند کمد را باز کردم و سرقت کردم که بازداشت شدم.

*نمی‌خواهی این کار را کنار بگذاری؟

سخت است چون حالا دیگر برایم عادت شده است.