قتل | قتل پدر زن
داماد شیشهای پدر زنش را کشت| قاتل قصاص میشود؟
مردی که 5 سال پیش در یک درگیری پدر زنش را به قتل رسانده و به قصاص محکوم شده بود با نقض حکم از سوی دیوان عالی کشور بار دیگر در دادگاه کیفری یک استان تهران محاکمه شد.
به گزارش شمانیوز، جرم قتل عمد، به معنای گرفتن جان دیگری، از روی عمد و با سوء نیت است و مرتکب را با حکم مجازات این جرم قتل که قصاص و در مواردی دیه و حبس است، روبرو می کند. تنها در صورتی که قاتل عمدی، به هر دلیلی، نظیر رضایت اولیای دم یا نداشتن شاکی، قصاص نشود، مجازات حبس سه تا ده سال، در خصوص او، اعمال خواهد شد.
همزمان با کشف جسد مرد 59 سالهای در بیابانهای امینآباد و اعلام ماجرا به پلیس تحقیقات آغاز و مشخص شد وی با ضربات جسم سخت به سرش جان باخته است. از این رو فرضیه قتل پررنگ شد. در ادامه با شناسایی هویت مقتول و خانواده وی کارآگاهان دریافتند،مقتول آخرین بار با دامادش قرار ملاقات داشته است. از آنجا که دختر مقتول و همسرش با یکدیگر اختلاف شدید داشتند و دختر جوانبا حالت قهر خانهاش را ترک کرده و به خانه پدرش رفته بود، مرد جوان در تماس با پدرزنش از او خواسته بود تا با هم قرار ملاقات بگذارند و مشکل را حل کنند.
بدین ترتیب مأموران برای تحقیق به سراغ داماد مقتول رفتند اما پی بردند که او از زمان قتل ناپدید شده است. در نهایت چند روز بعد مردجوان با رصد شبانهروزی مأموران بازداشت شد.
وی در همان بازجوییهای اولیه اتهام قتل پدرزنش را پذیرفت اما مدعی شد بهخاطر مصرف شیشه مرتکب چنین جنایتی شده است.
با تکمیل تحقیقات پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
نخستین جلسه دادگاه
در جلسه دادگاه همه فرزندان مقتول غیر از همسر متهم برای وی درخواست قصاص کردند.
سپس متهم به جایگاه رفت و گفت: من رابطه خوبی با پدرزنم داشتم. به همین خاطر هر وقت با همسرم به اختلاف میخوردیم با او تماسمیگرفتم و او مشکلمان را حل میکرد. روز حادثه هم مثل همیشه با پدرزنم تماس گرفتم و از وی خواستم تا در جایی قرار بگذاریم ودرباره مشکل پیش آمده صحبت کنیم. پیش از آنکه به سر قرار بروم مشروب خوردم و شیشه مصرف کردم.
وقتی پدرزنم را دیدم همان موقع خواهرزنم به من زنگ زد و خواست تا تلفنم را به پدرش بدهم. بعد از آن که صحبتشان تمام شد وقتیمیخواست گوشیام را پس بدهد، من که دچار توهم شده بودم، فکر کردم میخواهد من را با سنگ بزند. به همین خاطر با سر ضربهای بهبینیاش کوبیدم و با یک چوب ضربهای هم به پایش زدم که روی زمین افتاد. خیلی زود پشیمان شدم و او را به سختی بلند کردم تا به بیمارستان برسانم، اما از آنجایی که زمین گل و لای بود چندباری به زمین خوردیم و او سرش به سنگهای روی زمین خورد. باور کنید منقصدم کشتن او نبود. حالا هم از خانوادهاش میخواهم من را ببخشند و حلالم کنند. در پایان جلسه قضات برای صدور رأی وارد شورشدند و با توجه به مدارک موجود در پرونده، متهم را به قصاص محکوم کردند که با اعتراض متهم، پرونده به دیوان عالی کشور رفت وقضات دیوان به خاطر ابهاماتی که در تحقیقات وجود داشت، حکم را نقض کردند و پرونده را برای رسیدگی به شعبه 10 دادگاه کیفرییک استان تهران(همعرض) فرستادند.
دومین جلسه دادگاه
در این جلسه نیز اولیای دم بر درخواستشان مبنی بر قصاص تأکید کردند.
پس از آن متهم به جایگاه رفت و با تکرار اظهاراتش گفت: من پدرزنم را خیلی دوست داشتم و قصدم کشتن او نبود. آن روز فقط ضربهایبه پای او زدم و کبودی و شکستگیهای سرش به خاطر برخورد با سنگهایی بود که در مسیر راهمان قرار داشت. من حال طبیعی نداشتمو وقتی پدرزنم را بغل کرده بودم مدام به زمین میخوردم. وقتی هم دیدم دیگر نفس نمیکشد از ترس فرار کردم. در پایان جلسه قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.