پشت پرده حوادث ماهشهر:روایتی تازه از یک شهر، اعتراض و نیزار!
بندر ماهشهر اگر چه یکی از کلیدیترین بنادر ایران است، اما برای عموم مردم ایران و البته ایرانیان خارج نشین، تا پیش از اعتراضاتی که پس از افزایش قیمت بنزین در آنجا صورت گرفت، نامی ناشناخته بود؛ فقط اعتراضات بود که نام این شهر را برای ایرانیان در داخل و خارج از کشور، بر سر زبانها انداخت.
به گزارش خبرنگار شمانیوز و به نقل از تابناک: سید مسلم بهشتی نژاد؛ بندر ماهشهر اگر چه یکی از کلیدیترین بنادر ایران است، اما برای عموم مردم ایران و البته ایرانیان خارج نشین، تا پیش از اعتراضاتی که پس از افزایش قیمت بنزین در آنجا صورت گرفت، نامی ناشناخته بود؛ فقط اعتراضات بود که نام این شهر را برای ایرانیان در داخل و خارج از کشور، بر سر زبانها انداخت.
روایت رسمی که کم و بیش تا کنون از اتفاقات رخ داده در اعتراضات ماهشهر منتشر شده بدین گونه است: «در ماهشهر عدهای با سلاح نیمه سنگین به مدت سه روز یکی از جادههای اصلی این شهر را بسته بودند و به سوی وسایل نقلیهای که قصد عبور داشتند شلیک میکردند، نیروهای امنیتی اولتیماتومی سه روزه به این افراد دادند که مسیر را باز کنند که پس از سه روز آنان جاده را باز نکردند. به همین خاطر نیروهای امنیتی ناچار به درگیری برای باز کردن جاده شدند که در این میان تعدادی از هر دو طرف کشته شد و در نهایت جاده بازگشایی شد».
موضوع این گزارش البته تکرار حواشی آن اتفاق نیست. بلکه پرداختن به جریانات پشت آن اتفاق است. یک ماه پس از اعتراضات آبان، حامد هادیان از خبرنگاران و فعالان شبکههای اجتماعی، به میان مردم ماهشهر رفته و پای سخن آنان نشسته که مشخص کند در ماهشهر چه اتفاقی افتاده است و پشت این اعتراضات چه بوده است. در لابلای حرف مردمی که او با آنان صحبت میکند میتوان یک کلید واژه مشترک را یافت؛ فقر، بیکاری و تبعیض. آنان میگویند که در شهری که آن همه ثروت خدادادی در آن نهفته است، بسیاری از جوانان بیکارند و نمیتوانند هزینه زندگی خود را تامین کنند.
یکی از مصاحبه شوندگان با لهجه شیرین، اما پر از اندوه جنوبی به خبرنگار میگوید؛ ما پول مفت از کسی نمیخواهیم، میخواهیم کار کنیم و در برابر کار نان زندگی مان را در آوریم؛ آیا این توقع زیادی است؟ دیگری میگوید که دهها تن را از شهر دیگری اینجا میآورند و به کار مشغول میکنند، اما جوانان ماهشهری کار ندارند! آن دیگری البته حرف مهم تری میزند و میگوید که مردم فقر و سختی را حتی تحمل میکنند، اما تبعیض را نمیتوانند تحمل کنند.
شاید مهمترین مساله، حتی بیشتر از فقر و بیکاری هم همین مساله تبعیض و احساس تبعیض باشد.تبعیض یا احساس تبعیض، پدیدهای ناشناختهای نیست که لازم باشد از امروز فرد یا دستگاهی مامور شود تا تحقیقات گستردهای را برای شناخت آن انجام دهد، تبعیض به سادگی موقعیتی است که افراد در برابر نقشها و موقعیتهای برابر از مزایای اجتماعی نابرابر برخوردار میشوند و برخی بر دیگران و بدونِ برتری داشتن، برتری داده میشوند. همچنین حالتی که ویژگیها و معیارهای انتسابی مبنای توزیع قدرت یا ثروت قرار گیرد؛ تبعیض نامیده میشود. در شرایط تبعیض، فرصت تحرک اجتماعی یکسان برای افراد وجود ندارد و افراد در آموزش یا انتخاب شغل شرایط نابرابری دارند. از عواملی که به رشد تبعیض در جامعه کمک میکند؛ تبعیض، انتساب گرایی است و ضدّ شایستهسالاری وگونهای ستمکاری است.
مردم دائم در حال مقایسه اند؛ اگر کار نیست چرا فقط برای آنان نیست، اما برای هزاران نفر که از صدها کیلومتر دورتر آمده اند کار هست؟ اگر در آمد نیست چرا برای افرادی که اتوبوسی آمده اند هست؟ اگر مملکت با کمبود مواجه هست پس این همه اختلاس در کجا صورت میگیرد؟ اگر مملکت پول ندارد چرا برای مربیان خارجی این تیم و آن تیم در کسری از ثانیه پول جور میکند؟ اگر مملکت پول ندارد پس این همه ماموریتهای خارجی غیر ضروری کارکنان دولت برای چیست؟ نمایندگان مجلس از کجا تامین مالی میشوند که در هر هیاتی که عازم خارج میشود چندین و چند نماینده هم حضور دارند؟ و هزاران نمونه از این دست که مردم به ویژه در نقاط دور افتادهتر از مراکز سیاسی کشور، اینها را میبینند و با وضعیت خودشان مقایسه میکنند و تبعیض را با گوشت و پوست و استخوان لمس میکنند.
آنان احساس میکنند در شرایط اجتماعی برابر، دیگرانی بر آنها برتری داده شده اند یا افرادی که منتسب به فردی یا نهادی هستند، بدون داشتن برتری، جایگاهی را که از لحاظ شایسته سالاری به آنان تعلق دارد را اشغال کرده اند. کشف این تبعیض در ماهشهر و امثال ماهشهر، کار پیچیدهای نیست؛ کافی است صاحبان قدرت که قدرت خود را از همین مردم گرفته اند، دلسوزانه در میان مردم قدم بزنند، با آنان حرف بزنند، دغدغه هایشان را بشناسند و در پی حل مشکلات آن باشند.
ماهشهر و ماهشهرها پشت پردهای ندارند؛ همه اش همین است؛ کلافه از تبعیض، تبعیضی که برای مردم در آن ظلم دیده میشود. پشت پرده همین است؛ حالا که پرده کنار رفته است و همه مسائل عیان است،نه نطق پرشور دردی از مردم دوا خواهد کرد و نه وعدههای هر ساله! همین یک فقره تبعیض را از میان برداریم!