اپیدمی "جشن طلاق"
زنها خود را موظف میدانستند تا ابد به پای شوهر هرچه که بود بسوزند و بچههایشان را آواره نکنند.حالا اما وضع عوض شده طلاق در ایران آنقدر زیاد شده که هرچند وقت یکبار، از مسئولان گرفته تا روانشناسان و جامعهشناسان درباره آن هشدار دهند.
به گزارش شمانیوز: تا همین چند وقت پیش، طلاق همیشه قبح بود. کسی مشتاقش نبود. زنها خود را موظف میدانستند به پای شوهر هرچه که بود بسوزند و بچههایشان را آواره نکنند. حالا اما وضع عوض شده طلاق در ایران آنقدر زیاد شده که هرچند وقت یکبار، از مسئولان گرفته تا روانشناسان و جامعهشناسان درباره آن هشدار دهند.
طلاق در ایران آنقدر زیاد شده که روانشناسان و جامعهشناسان درباره آن هشدار میدهند
قبح طلاق شکست
جدا شدن همسران با توافق و رضایت قلبی در جوامع غربی هرگز ننگ و عار نبود. همیشه در میان غربیها طلاق خیلی راحت اتفاق میافتاد و کسی از آن ناراحت نمیشد. کمکم این پدیده به کشور ما هم رسید. سن ازدواج ناگهان افت کرد و بچهها در سن کم تن به ازدواج با عشقهای زودگذر دادند. همه بعد از مدتی ناچار بودند برای نجات جان خود و خانوادهها تن به طلاق بدهند.
از طرف دیگر مردها وقتی میخواستند ثابت کنند با نسل گذشته فرق دارند و روشنفکرتر از پدرانشان هستند حق طلاق را به همسران دادند. بعضی از زنها با دیدن حق طلاق به هر بهانهای در دادگاه نشستند و گفتند طلاق میخواهم.
اگر پای صحبت آنها بنشینید گاهی آنقدر دلایل خندهداری میآورند که آدم یاد بازیهای بچگیاش میافتد. ازدواج تبدیل به یک بازی شد. طلاق مرحله آخر این بازی بود. اینجا بود که قبح طلاق شکست. دیگر کسی ناراحت نبود بگوید دختر یا پسر طلاق گرفته دارد. شاید برای همین عادی شدن تعداد طلاقها در ایران است که چند وقتی است یک جشن به جشنهای دیگر اضافه شده؛ جشنی که برای تمام شدن یک زندگی و بیشتر در مناطق شمالی تهران برگزار میشود؛ «جشن طلاق»
یک جشن به جشنهای دیگر اضافه شده، جشن طلاق
یک بار همراه هم با کلی ذوق و هیجان به مغازههای کارت فروشی میروند و با سلیقه مشترک کارت برای جشن عروسی سفارش میدهند. یکبار هرکدام به تنهایی راهی این مغازهها میشوند و کارت دعوتی را برای آشنایانشان سفارش میدهند برای آمدن به جشنی که اسم متفاوتی دارد: جشن رهایی یا جشن طلاق. روی بعضی از این کارتها نوشته شده: «به جشن رهایی ما بیایید» یا «در شروع زندگی، با ما سهیم بودید، در پایانش هم باشید».
در این مراسم کیکهایی را تهیه میکنند که عروس و داماد روی کیک هستند ولی پشتشان به هم است. یا چکشی را گل میزنند و در آخر مراسم روی حلقهها میکوبند و آنها را از بین میبرند چون وجود داشتن بعضی از سمبلها بعد از طلاق، خودش نشانهای از ایجاد فشار روانی و غم و افسردگی است. مثل اینکه کسی میمیرد و نزدیکان او عکسها و وسایلش را در معرض دید خود قرار دهند و این فشار روانی زیادی به آنها وارد میکند. باید قبول کرد که جشن طلاق ریشهاش غمانگیز است اما ظاهرش فانتزی است برای برخورد با یک موضوع غمانگیز.
جشن طلاق ریشهاش غمانگیز است
در ایران فعلاً برگزاری جشن طلاق بین تیپهای جوان و تحصیلکرده و کسانی که شرایط مالی و اجتماعی بالایی دارند، رواج بیشتری دارد. جشن طلاق در کشورهای اروپایی و آمریکایی مراسمی است که برای اعلام پایان یافتن یک ازدواج برپا میشود و بیانکننده مجرد شدن دوباره برگزارکننده مراسم است.
این مراسم به شیوههای گوناگون برگزار میشود، یک یا هر دو طرف میتوانند در مراسم حضور داشته باشند. در این مراسم کیک طلاق، تابوت حلقه ازدواج، و حلقههای طلاق بریده، یا شکسته شده وجود دارد. اما برگزاری این جشن فقط محدود به کشورهای غربی نیست.مثلاً در ژاپن هم زن با پوشیدن لباس ویژه جشن طلاق به همراه همسرش با شکستن حلقه ازدواج خود، به پیوند زناشویی خاتمه میدهد.
مد شدن این جشن تا حدودی به تصمیمگیریهای غلط در زمان ازدواج، چشم بستن روی واقعیتها هنگام ازدواج و شوخی تلقی کردن تشکیل یک زندگی است. برخی از جوانان فکر میکنند خب ازدواج هم یکجور دوستی است و میتوان امتحانش کرد و اگر نشد از هم جدا میشویم.
در این مراسم کیک طلاق، تابوت حلقه ازدواج، و حلقههای طلاق بریده، یا شکسته شده وجود دارد
شاید تصور غلطی که از جدایی در غرب برایشان جاافتاده این ماجرا را جا انداخته است. آنها فکر میکنند در اروپا و آمریکا مردم سر هر موضوع نادرستی که در زندگی پیش میآید و یا حضور همسر دلشان را میزند از هم جدا میشوند. در صورتی که آمار غربی نشان میدهد هیچکس بدون دلیل و از روی سرخوشی از همسرش جدا نمیشود.
«معصومه آباد»، عضو شورای شهر تهران و «فاطمه دانشور»، رئیس کمیته اجتماعی شورای شهر تهران یکی از اولین مسئولانی بودند که در نطقشان در جلسه علنی شورای شهر تهران از برگزاری جشنهای طلاق در تهران خبر دادند و البته به آن انتقاد کردند.
دانشور دراینباره گفت: «باید با برنامهریزی به سمتی حرکت کنیم که قشر تحصیلکرده جامعه را به سمت بچهدار شدن سوق دهیم و این در حالی است که دیگر مثل سابق ماشین عروس در تهران نمیبینیم. هماکنون شاهد کارتهای جشن طلاق در تهران هستیم.» البته باید اضافه کنیم که بعضی وقتها در این شرایط بچهدار شدن هم تأثیری در نگهداشتن زندگی ندارد.
روی بعضی از این کارتها نوشته شده: «به جشن رهایی ما بیایید»
علت چیست؟
یک آسیبشناس اجتماعی میگوید:"برگزاری جشن طلاق و انتشار سلفیهای مربوط به آن، انگیزه ازدواج را در جوانان کاهش داده و آنها را به ایجاد روابط دوستانه کشانده است. طلاق به عنوان یکی از منفورترین حلالهای شرعی است که بر اثر رخنه فرهنگ ضد ارزش غرب در کشور، قبح آن ریخته و به نوعی آزادی از قیدوبند خانواده تبدیلشده است.
برگزاری جشن و شادی برای ازدواج به نوعی اعلام رسمی یک قرارداد جدید و قبول مسئولیتهای بزرگتر است، اما در حال حاضر برپایی جشنهای طلاق، نشاندهنده تضاد در بطن ارزشهای خانوادگی است که از الگوهای وارداتی غرب نشأت میگیرد و ساختار پایبندی به خانواده را دچار تزلزل میکند. "
برپایی جشنهای طلاق، نشاندهنده تضاد در بطن ارزشهای خانوادگی است
اگر در دادگاهها بگردید این جملات را زیاد میشنوید. مردی که میگوید همسرش صبح تا شب درگیر ورزش و مهمانی است و اصلاً نمیداند که زندگی چطور پیش میرود. مردی که معتقد است زنش او را به چشم دستگاه اسکناس چاپ کنی میبیند که باید پول چاپ کند و برای ولخرجی خانم بیاورد. اما زنهایی هم هستند که میگویند «زن گرفتهای نه کلفت. من اگر میخواستم سر از مخارج زندگی دربیاورم که دیگر شوهر نمیکردم و در خانه پدری میماندم.»
زنانی هستند که حتی حوصله نگهداری از فرزند را ندارند و ترجیح میدهند بچه پیش پدرش بماند.البته از حق نگذریم مادرانی هم هستند که به هر مصیبتی تن میدهند تا بچه را که طبق قانون حضانتش با پدر است از او بگیرند.اینکه موفق شوند یا نه اصلاً مشخص نیست.و تماماً به اخلاق و نظر مرد بستگی دارد.
«ناهید دهقان» مشاور خانواده و ازدواج میگوید: «در بین مراجعینم کسانی بودهاند که بدون اینکه سالن بگیرند و کارت دعوت پخش کنند زمانی که برای جدا شدن از هم به توافق رسیدهاند، تمام دوستان مشترک و بستگان را دعوت کردهاند و گفتهاند ما از هم جداشدهایم، میخواهیم همه بدانند و همانطور که در شروع و شادی همراه ما بودید، در پایان زندگی هم همراه ما باشید. این اتفاق به ویژه درباره زوجهایی که بچه دارند، بیشتر میافتد.
چون آنها بعد از جدایی با هم ارتباطشان حفظ میشود و برخوردهایی با هم دارند. برای همین هم در حضور بچههایشان، جشن جدایی برگزار میکنند تا آنها هم بدانند که قرار نیست بین پدر و مادرشان از این به بعد دشمنی وجود داشته باشد. جشن طلاق ، ریشه در رمانهایی دارد که در بعضی کشورهای غربی نوشتهشده؛ مثلاً در سال ۱۹۸۸ بود که اولین رمان دراینباره نوشته شد و بعدها موضوع دیگری هم در این زمینه پیش آمد به نام «ازدواج با خودم». در این جشنها فردی که نتوانسته ازدواج کند یا شخص مورد نظرش را برای ازدواج پیدا نکرده یا اساساً قصد ازدواج کردن ندارد، جشنی را با عنوان «ازدواج با خودم» برگزار میکند و زندگی تکنفرهاش را ادامه میدهد.
واقعیت این است که یکی از مهمترین مسائلی که فشارهای روانی ایجاد میکند، طلاق است. نمیتوانیم بگوییم طلاق از دیدگاه روانشناسی چیزی است که حس خوبی را ایجاد میکند بلکه ریشه خیلی از مسائل روانی، طلاق است. اما به هر حال در چند سال گذشته تفکر راحتتری نسبت به طلاق در جامعه ما شکل گرفته و بچهها هم میتوانند راحتتر با طلاق کنار بیایند.
از دیدگاه ما روانشناسان، برگزاری جشن طلاق یک مکانیسم دفاعی است و بهعنوان یک موضوع خوشحالکننده مطرح نیست. طلاق یک اتفاق ناخوشایند در زندگی آدمهاست اما بعضی از آنها از مکانیسمهایی برای روبهرو شدن با این موضوع استفاده میکنند؛ یکی از این مکانیسمها روکش کشیدن روی این غم است و اینکه به این موضوع به شکل زیبایی نگاه کنیم. این افراد از کسانی که در شروع زندگی آنها بودهاند میخواهند در پایان آنهم در کنار آنها باشند.»
یکی از مهمترین مسائلی که فشارهای روانی ایجاد میکند، طلاق است
دلایل جدایی
اعتیاد به مواد مخدر، دخالت اطرافیان، کتککاری، تنفر و بیعلاقگی، سوءظن، درآمد ناکافی، اختلالات روانی، خشونت روانی و ازدواجهای تحمیلی به ترتیب، مهمترین علتهای طلاق در ایران هستند.آمار طلاق در ایران هر سال بالاتر میرود. ۱۶۳٬۷۶۵ مورد طلاق در سال ۹۴ تبدیل به ۱۶۵٬۹۸۱ مورد طلاق در ۱۱ ماه ابتدایی سال ۹۵ شد.
آمارهای سال ۹۵ هنوز بهصورت جمعبندی شده اعلام نشده است اما بر اساس آمارهای منتشرشده از سوی ثبتاحوال تا پایان بهمنماه ۱۶۵٬۹۸۱ مورد طلاق به وقوع پیوسته است این رقم نسبت به میزان کل طلاق در سال ۹۴ یعنی ۱۶۳٬۷۶۵ مورد، درصد ناچیزی افزایش را نشان میدهد، اما باز هم روند روبه کاهش نداشته است. از طرف دیگر سن طلاق در سال ۹۴ مربوط به ترکیب سنی مردان ۳۰ تا ۳۴ و زنان ۲۵ تا ۲۹ ساله بود. نکته جالب، وجود طلاق در سنین بالا بهویژه مردان ۷۵ سال به بالا است که رقم ۱۶۳۰ مورد را به خود اختصاص داده بود.