پیام های عاشقانه زنم به مرد غریبه آتشم زد و ..!
من زندگی، آبرو و تمام دار و ندارم را باختم. نه اینکه فکر کنید وضع مالیام خراب است. همهچیز دارم اما حالا میفهمم اینها بیارزشترین داراییهای دنیا هستند.
به گزارش شما نیوز ، ۲۰ سال قبل ازدواج کردم و جوانی یکلاقبا بودم. همسرم زنی خوب، قانع و عاشق بود.من هم عاشق او و خانه و زندگی سادهمان بودم. با تولد اولین فرزندمان از احساس خوشبختی سرشار شدیم. تولد دومین و سومین فرزندمان هم زندگی ما را قشنگتر کرد. در این سالها شغلم را تغییر دادم و کار و بارم رونق گرفت. وضع مالیام روزبهروز تغییر کرد اما چه فایده که حرص و طمع به جانم افتاده بود. دیگر هیچ چیزی اندازه پول برایم ارزش نداشت. از همسر و فرزندانم غافل بودم. یادم نمیرود یک شب همسرم صدایم زد. میگفت: «اگر احساسم را نسبت به خودت از بین ببری، هردویمان بازنده خواهیم شد. زنی که احساسش بمیرد دیگر زن نیست.»
از کوره در رفتم و کتکش زدم اما چهار سال بعد تازه فهمیدم چه گفته است. شریک زندگیام از طریق تلفن همراه با مردی دوست شده بود. دیدن پیامهای عاشقانهشان آتشم زد. دعوایمان بالاگرفت و از هم جدا شدیم. او با همان مرد هوسباز ازدواج کرد و من هم زن دیگری گرفتم. او به دست شوهرش معتاد شد. من هم از غم بلایی که سرم آمده بود معتاد شدم. رفته بودم مواد بخرم که پلیس دستگیرم کرد. این ماشین و خانه و لباس شیک به دردم نمیخورد. گاهی دلم برای همسر قبلیام اندازه یک دنیا تنگ میشود. من احساس و عاطفه را در زندگیام از بین بردم و همسرم با خیانتش هستیمان را سوزاند و خاکستر کرد. کاش همان موقع برای حل مشکلاتمان از یک مشاور کمک میگرفتیم.
چند وقت قبل خیلی اتفاقی همدیگر را در خیابان دیدیم. با گریه از کنارم رد شد. من هم به داخل ماشینم رفتم و یک دل سیر گریه کردم. گریه کردم برای چیزهای قشنگی که از دست دادهام و دیگر به هیچ قیمتی نمیتوانم به دست بیاورم. گریه کردم به خاطر اینکه همسر دومم اصلا از من حرفشنوی ندارد و فقط به خاطر پول با من ازدواج کرده است.