زوج افغانی:
زن جویای کار را کشتیم و مثله کردیم
شبکه مردمی اطلاع رسانی(شمانیوز):زوج افغانی که دو سال قبل یک زن جویای کار را به خانه کشانده و بعد از قتل او جسدش را مثله کرده بودند، دیروز محاکمه شدند.
به گزارش خبرنگار شبکه مردمی اطلاع رسانی(شمانیوز)، به نقل از جوان آنلاین ، نماینده دادستان تهران به هیئت قضات شعبه ۷۴ دادگاه کیفری استان تهران گفت: هیجدهم دی ماه سال ۸۹ مأموران پلیس قرچک از کشف جسد مثله شده زن جوانی اطراف شهر با خبر شدند. بررسیهای اولیه مأموران نشان داد زن جوان در محل دیگری به قتل رسیده و بعد از مثله شدن اطراف شهر رها شده است. مأموران در اولین گام با مراجعه به بانک اطلاعات افراد ناپدید شده متوجه شدند مرد میانسالی مأموران را از ناپدید شدن ناگهانی دخترش با خبر کرده است. از آنجا که احتمال میرفت جسد کشف شده متعلق به زن جوان باشد مرد میانسال مورد تحقیق قرار گرفت. این مرد به مأموران گفت دخترم دیروز وقتی به خانه آمد یک آگهی کار در کارگاه تولیدی در دست داشت. او با شمارهای که روی آگهی نوشته بود، تماس گرفت و ساعتی بعد از خانه خارج شد و دیگر از او خبری نداریم و گوشی تلفن همراهش نیز خاموش است. مرد میانسال بعد از حضور در پزشکی قانونی موفق شد دختر خودش را شناسایی کند. نماینده دادستان تهران ادامه داد بعد از شناسایی جسد، مأموران پلیس با ردیابی شماره تماس آمنه به مرد افغانی به نام علی ۲۵ساله مظنون شده و او را بازداشت کردند. متهم در بازجوییها به قتل آمنه با همدستی همسرش به نام مریم اقرار کرد. علی گفت همسرم آمنه را به خانه کشاند و من با چاقو دو ضربه به او زدم. بعد طلاهایش را سرقت کردیم و سپس جسد او قطعه قطعه کرده و از خانه بیرون بردیم. نماینده دادستان تهران متهمان را گناهکار دانست و برای علی به اتهام مباشرت در قتل، جنایت بر میت، مخفی کردن جسد و برای مریم به اتهام معاونت در قتل، آدم ربایی، جنایت بر میت و مخفی کردن جسد درخواست مجازات قانونی کرد. پس از اینکه اولیای دم از دادگاه درخواست مجازات کردند، قاضی عبدالهی علی را به جایگاه دعوت کرد. علی گفت: من اتهام خودم را قبول ندارم. همسرم مرتکب قتل شده و او باید مجازات شود. متهم گفت: من هیچ اوراق شناسایی ندارم و بدون هویت زندگی میکنم. یک سال قبل از حادثه با مریم آشنا شدم و با او ازدواج کردم اما هیچ مدرکی برای ازدواج نداریم. همسرم در زندان زایمان کرده و حالا صاحب یک فرزند شدهایم. متهم ادامه داد: من راننده وانت پیکان هستم و با ماشینم کار میکردم. همسرم نیز در خانه کارگاهی برای تولید کمربند مردانه درست کرده بود و زنان جویای کار را برای کار به خانه میآورد و در قبال کار به آنها پول میداد. روز حادثه یک آگهی استخدام کارگر را در اطراف خانهمان پخش کرد تا اینکه زنی با شماره همسرم تماس گرفت تا برای کار به کارگاه بیاید. من در خانه بودم که همسرم به دنبال آن زن رفت و یک ساعت بعد با هم به خانه آمدند. آنها مشغول حرف زدن بودند که ناگهان همسرم به آن زن حمله کرد و با لیوان به سرش کوبید اما من به آمنه ضربهای نزدم. قاضی عبداللهی سپس اعترافهای متهم را برایش خواند. «همسرم برای آمنه چای ریخت، ناگهان من به آمنه حمله کردم و دهانش را گرفتم و او بیهوش شد. بعد طلاهای آمنه را برداشتم. چند ساعت بعد آمنه را به حمام کشاندیم. همسرم به من گفت با چاقو به او ضربه بزن. من هم دو ضربه به پشت آمنه زدم و بعد با چادرش او را خفه کردم. فردای آن روز مریم جسد را با چاقو و ساطور قطعه قطعه کرد و داخل نایلون گذاشت و از خانه بیرون بردیم. بعد هم با هم طلاها را به قیمت ۷۰ هزار تومان فروختیم». متهم برابر اظهارات قاضی سکوت کرد. سپس وکیل متهم در جایگاه ایستاد و گفت: من در تمامی مراحل بازجوییها همراه متهم بودهام. او همواره قبول کرده بود که با چاقو به آمنه ضربه زده است اما نمیدانم چرا حرفهای خودش را قبول ندارد. با ادعایی که حالا میکند من نمیتوانم از دروغهای او دفاع کنم. متهم بعد از شنیدن اظهارات وکیل خود، گفت من قبول دارم که به آمنه ضربه زدم. قاضی عبداللهی سپس مریم را به جایگاه دعوت کرد. او گفت: من اتهامهای خودم را قبول دارم. قاضی از متهم خواست درباره اتهام سرقت و رابطه نامشروع که در پرونده دیگری داشته است، توضیح دهد اما مریم سکوت کرد. او در توضیح حادثه گفت: من با علی ازدواج کردهام و در زندان بچهام به دنیا آمد اما هیچ مدرکی برای اثبات ازدواج با علی ندارم و بچه نیز هیچ مدرک هویتی ندارد. متهم ادامه داد: شوهرم با وانت کار میکرد و من در خانه کارگاهی برای تولید کمربند مردانه راه انداخته بودم. چند روز قبل از حادثه آگهی منتشر کردم تا زنی را به عنوان کارگر استخدام کنم. روز حادثه آمنه تماس گرفت و گفت میخواهد به کارگاه بیاید و کار کند. نزدیکی خانهمان با او قرار گذاشتم. بعد هم به دنبالش رفتم و او را به خانه آوردم. وقتی وارد خانه شدم ناگهان شوهرم به او حمله کرد و دست و پایش را با طناب بست. آمنه وحشت زده التماس میکرد طلاهایش را برداریم و رهایش کنیم. شوهرم از من خواست با لیوان برسرش بکوبم. من هم با لیوان به سرش کوبیدم. همان لحظه گوشی تلفن همراه آمنه زنگ خورد. شوهرم گوشی او را گرفت و خاموش کرد. بعد هم به زور چای مسموم را به او خوراندیم که بیهوش شد. شوهرم طلاهای آمنه را برداشت. بعد او را به داخل حمام کشاندیم و شوهرم با چاقو چند ضربه به پشت او زد. بعد هم با چادرش او را خفه کرد و سپس حمام را شست. صبح روز بعد با هم جسد را با چاقو و ساطور قطعه قطعه کردیم و در سه نایلون گذاشتیم و اطراف شهر رها کردیم. بعد هم طلاها را ۷۰هزار تومان فروختیم و به خانه رفتیم تا اینکه مأموران ما را گرفتار کردند. قاضی از متهم سؤال کرد آیا با همین شیوه زنان دیگر را هم به قتل رساندهاید؟ متهم جواب داد خیر. این اولین زنی بود که به قتل رساندیم. قاضی سؤال کرد با چه انگیزهای آمنه را به قتل رساندید؟ متهم جواب داد شوهرم وقتی زنجیر طلای او را دید، وسوسه شد و حادثه اتفاق افتاد.