به بهانه سالروز تولد قیصر امینپور
شبکه مردمی اطلاع رسانی(شمانیوز): چرا همه چیز به دو قسمت شمالی و جنوبی تقسیم میشود؟ چرا رنگ آسمان در شمال شهر آبی و در جنوب شهر خاکستری است؟ چرا پرندگان جنوب شهری با بالهای وصلهدار پرواز میکنند؟ چرا بهار در جنوب شهر زرد است؟ چرا برف در جنوب شهر سیاه است؟
به گزارش خبرنگار شبکه مردمی اطلاع رسانی(شمانیوز)، قیصر امینپور دوم بهمن ماه هزار و سیصد و سی و هشت در گتوند -شهری بین دزفول و شوشتر- به دنیا آمد. او یکی از شاعران به نام معاصر است که مفاهیم بلند انقلابی و مذهبی و اجتماعی را میتوان در شعرهایَش جستجو کرد اما وقتی شعرهای این شاعر انقلاب را بیشتر بررسی میکنی، آنگاه متوجه میشود که او شاعر درد و عشق و ... نیز هست.
قیصر علاوه بر شاعری به نثر نیز علاقه وافری داشت؛ «نثر شاعرانه» این هنرمند نثری از سر تفنن و سرگرمی نیست، نثری است که به معنی واقعی انسان را به مصدر زیبای «اندیشیدن» دعوت میکند.
سالها پیش در نقدی راجع به نثر قیصر میخواندم که او اهل صغرا و کبرا چیدن است ولی به زعم من این نکته اشتباه است و او اهل صغرا و کبرا چیدن نیست، او اهل هنرمندانه نوشتن است؛ نوشتنی که بر دوش سطرهایش کولهباری از احساس و اندیشه و صنایع ادبی دیده میشود.
یک نویسنده که آرمانخواه و انقلابی است نمیتواند دردها را ببیند و دردوارهیش را در نثرهایش فریاد نکند؟! هر چند که قیصر در شعرهایش درد را به زیبایی تصویر میکند اما این درد که مفهومی اجتماعی را در پی دارد در نثرهای شاعرانهاش، خصوصا در کتاب «بیبال پریدن» قابل مشاهده است؛ امینپور با بیانی طنزآمیز و گاهی اوقات انتقادی در نثرهای شاعرانهاش در مقابل باطل شمشیر میکشد.
مطالعه نثر شاعرانه «خدا در همسایگی ما» ما را با دنیای شاعرانه و اندیشمندانه دکتر قیصر امینپور آشنا میکند؛
«چرا همه نقشههای جغرافیا دو قسمت دارند؟
چرا همه چیز به دو قسمت شمالی و جنوبی تقسیم میشود؟
چرا رنگ آسمان در شمال شهر آبی و در جنوب شهر خاکستری است؟
چرا پرندگان جنوب شهری با بالهای وصلهدار پرواز میکنند؟
چرا بهار در جنوب شهر زرد است؟
چرا برف در جنوب شهر سیاه است؟
چرا مگسهای شمال شهری، زبالههای بهداشتی و بستهبندی شده میخورند؟
چرا پشههای شمال شهری اگر به زبالههای جنوب شهر دست بزنند مسموم میشوند؟
چرا گربههای شمال شهری شیر پاستوریزه میخورند؟
چرا بچههای شمال شهر وقتی که فوتبال بازی میکنند، گلهای تازه و قشنگ و رنگارنگ به یکدیگر میزنند.
چرا دنیای بچههای جنوب شهر سیاه و سفید است؟
چرا دنیای بچههای شمال شهر رنگی است؛ سفرههای رنگین، خوابهای رنگین، لباسهای رنگی، فیلمهای رنگی؟
مگر خون آنها رنگینتر است؟
چرا آنها در شمال شهر به دنیا میآیند؟ در شمال گهواره میخوابند؟ در شمال میز مینشینند؟ شمال غذا را میخورند؟ قطب شمالی میوه را گاز میزنند و قطب جنوبی آن را دور میریزند؟ برای مسافرت به شمال میروند؟
در شمال شهر زندگی میکنند؟ و وصیت میکنند که آنها را در شمال قبرستان به خاک بسپارند؟
اگر شمال بهتر است، چرا جهت قبله به سمت جنوب است؟
چرا خدا خانه خود را در جهت جنوب ساخته است؟
من به سمت جنوب نماز میخواندم.
خدا در همسایگی ماست.
خدا در همه جاست! خدا باید در همه جا باشد!
من این نقشهها را قبول ندارم.
چه کسی این نقشهها را برای ما کشیده است؟
وقتی که باران بهاری ببارد، همه نقشههای کاغذی را خراب میکند و همه این نقشهها را نقش بر آب میکنند.»
(بیبال پریدن صص 29و30)
بیوگرافی قیصر امینپور قیصر امینپور (زادهٔ ۲ اردیبهشت ۱۳۳۸ گتوند - مرگ ۸ آبان ۱۳۸۶ تهران) شاعر معاصر ایرانی بود.
زندگی قیصر امینپور در ۲ اردیبهشت ۱۳۳۸ در شهرستان گتوند در استان خوزستان به دنیا آمد. در سال ۵۷ در رشته دامپزشکی دانشگاه تهران پذیرفته شد ولی پس از مدتی از این رشته انصراف داد
قیصر امینپور، در سال ۱۳۶۳ بار دیگر اما در رشته زبان و ادبیات فارسی به دانشگاه رفت و این رشته را تا مقطع دکترا گذراند و در سال ۷۶ از پایاننامه دکترای خود با راهنمایی دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی با عنوان «سنت و نوآوری در شعر معاصر» دفاع کرد. این پایاننامه در سال ۸۳ و از سوی انتشارات علمی و فرهنگی منتشر شد.
او در سال ۱۳۵۸، از جمله شاعرانی بود که در شکلگیری و استمرار فعالیتهای واحد شعر حوزه هنری تا سال ۶۶ تأثیر گذار بود. وی طی این دوران مسئولیت صفحه شعر ِ هفتهنامه سروش را بر عهده داشت و اولین مجموعه شعر خود را در سال ۶۳ منتشر کرد. اولین مجموعه او «در کوچه آفتاب» دفتری از رباعی و دوبیتی بود و به دنبال آن «تنفس صبح» تعدادی از غزلها و شعرهای سپید او را در بر میگرفت. امین پور هیچگاه اشعار فاقد وزن نسرود و در عین حال این نوع شعر را نیز هرگز رد نکرد.
دکتر قیصر امینپور، تدریس در دانشگاه را در سال ۱۳۶۷ و در دانشگاه الزهرا آغاز کرد و سپس در سال ۶۹ در دانشگاه تهران مشغول تدریس شد. وی همچنین در سال ۶۸ موفق به کسب جایزه نیما یوشیج، موسوم به مرغ آمین بلورین شد. دکتر امینپور در سال ۸۲ بهعنوان عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی برگزیده شد.وی در سال ۱۳۸۶ بر اثر بیماری کلیه و قلب دار فانی را وداع گفت.
آثار
از وی در زمینههایی چون شعر کودک و نثر ادبی، آثاری منتشر شدهاست که به آنها اشاره میکنیم:
•طوفان در پرانتز (نثر ادبی، ۱۳۶۵)، •منظومه ظهر روز دهم (شعر نوجوان، ۱۳۶۵)، •مثل چشمه، مثل رود (شعر نوجوان، ۱۳۶۸)، •بیبال پریدن (نثر ادبی، ۱۳۷۰) •مجموعه شعر آینههای ناگهان (۱۳۷۲)، •به قول پرستو (شعر نوجوان، ۱۳۷۵). •گزینه اشعار (۱۳۷۸، مروارید) •مجموعه شعر گلها همـه آفتابگرداناند (۱۳۸۰، مروارید)، •دستور زبان عشق (۱۳۸۶، مروارید) اشاره کرد. «دستور زبان عشق» آخرین دفتر شعر قیصر امین پور بود که تابستان ۱۳۸۶ در تهران منتشر شد و بر اساس گزارشها، در کمتر از یک ماه به چاپ دوم رسید.
مرگ وی پس از تصادفی در سال ۱۳۷۸ همواره از بیماریهای مختلف رنج میبرد و حتی دست کم دو عمل جراحی قلب و پیوند کلیه را پشت سر گذاشته بود و در نهایت حدود ساعت ۳ بامداد سهشنبه ۸ آبان ۱۳۸۶در بیمارستان دی درگذشت. پیکر این شاعر در زادگاهش گتوند و در کنار مزار شهدای گمنام این شهرستان به خاک سپرده شد.
پس از مرگ وی میدان شهرداری منطقه ۲ واقع در محله سعادت آباد به نام قیصر امین پور نامگذاری شد.