نامه انتقادی به آیتالله طبسی:
فعالان رسانهای به ساخت مستند "زلال بیانتها" اعتراض کردند
شبکه مردمی اطلاع رسانی(شمانیوز):برخی از تشکلها، شخصیتهای فرهنگی و اجتماعی، مستندسازان و هنرمندان و فعالان فرهنگی و رسانهای در خصوص روند تولید مستند "زلال بیانتها" خطاب به آیتالله طبسی نامه نوشتند.
به گزارش شبكه مردمي اطلاع رساني(شمانيوز) جمعی از هنرمندان و فعالان فرهنگی و رسانهای خطاب به آیتالله طبسی درخصوص روند تولید مستند "زلال بیانتها" نامه نوشتند.
در ابتدای این نامه پس از اشاره به نقل قولی از رهبر معظم انقلاب اسلامی فرموده در تاریخ دهم اردیبهشت 1380 مبنی بر این که "هیچ شخص یا نهادى نمیتواند با عذر انتساب به اینجانب یا دیگر مسئولان کشور، خود را از حساب کشى معاف بشمارد" خطاب به آیت الله واعظ طبسی؛ تولیت آستان قدس رضوی آمده است:
با تقدیم احترام، مدتی بود که اخباری مبنی بر واگذاری تولید مستندی در اماکن متبرکه رضوی به یکی از بازیگران به گوش میرسید؛ اما از آنجا که استناد به شنیدهها چندان معقول نیست توجه زیادی بدان نشد. تا اینکه در روز شنبه بیست و یکم مرداد مصاحبهای از خانم سحر ریحانی در سایت رسانه قانون منتشر شد که ابهامات جدی و فراوانی را به وجود آورد. بازیگر مذکور دو روز بعد صرفاً بخشی از این مصاحبه را در خصوص مبلغ پروژه تکذیب نمود (و عملاً دیگر بخشها را تأیید کرد). از آنجایی که این مصاحبه حاوی نکات مبهم و سؤال برانگیز متعددی است، بهتر دیده شد تا سؤالات و ابهامات با حضرتعالی در میان گذاشته شود.
الف ـ در چنین پروژههایی هزینهها بستگی مستقیم به کیفیت و کمیت کار و تجهیزات مورد استفاده دارد. بنابراین پرداختن به مبلغ در چنین حالتی مصداق قول به غیر علم است. اما این مهم است که فرآیند انعقاد قرارداد چگونه بوده است.
نامبرده در تکذیبیه مورد اشاره در خصوص قرارداد مدعی شده است که: "پس از استعلامهای متعدد و بر اساس پائینترین رقم پیشنهادی به اینجانب واگذار شد". طبعاً نمیتوان به صرف پایین بودن رقم، تولید اثری هنری را به فردی سپرد. چه مزیت و مؤلفهای باعث ترجیح این خانم بازیگر که حتی کمترین سابقه کارگردانی و یا تهیهکنندگی نداشته، بر دیگر هنرمندان شده است؟ چطور یک بازیگر نه چندان معتبر و مشهور که به اعتراف خودش خیلی ناپخته وارد این حرفه شده است، صرفاً به خاطر اهداء مدال المپیاد ریاضی به آستان قدس تهیهکنندگی پروژه باعظمتی درباره وجوهات و موقوفات رضوی را بر عهده میگیرد؟ وی شخصاً اعتراف کرده است که: "خود من آخرش نفهمیدم این فیلم داستانی بود یا مستند. نفهمیدم چه از آب درآمد."
ب ـ بسیاری از هنرمندان ملی و خراسانی و حتی عوامل صدا و سیما خاطرات تلخی از کار در حیطه اماکن مقدسه دارند. بارها طی تولید پروژههایی که بعضاً به سفارش خود آستان قدس بوده است، ورود و استقرار تجهیزات به بنبست خورده است و گاهی با آنها برخوردهای بسیار زنندهای صورت پذیرفته است. حال چگونه میشود که محوطه ضریح برای این خانم قرق میشود؟ آیا دیگر افراد هم میتوانند به این راحتی در حرم عکاسی و فیلمبرداری کنند (حتی بدون ایجاد محدودیت و یا مسدود نمودن جایی)؟ لازم است چه فرآیندی طی شود تا چنین همکاریهای بینظیری صورت پذیرد؟ اعلام شفاف این فرآیند میتواند دل بسیاری از هنرمندان ارادتمند به ساحت قدسی حضرت امام رضا علیهالسلام را شاد کند. بسیاری از کارگردانان معتبر ملی در حوزه سینما و مستند مایلاند حتی بدون دریافت هزینه برای امام رئوف فیلم بسازند. در چنین شرایطی چه عامل یا عوامل ناشناختهای باعث این سطح از همکاری بیسابقه با یک تازهکار میشود؟
ج ـ یکی از سؤالات بیپاسخ و ابهامات جدی پس از مطالعه مصاحبه خانم ریحانی، نقش آقای مصطفی طبسی در آستان قدس رضوی است. جایگاه ایشان دقیقاً چیست و بر اساس چه مسئولیت و اختیاراتی میتوانند چنین پشتیبانی قوی و بیسابقهای را از تولید این مستند انجام دهند؟ آیا حضور پررنگ ایشان صرفاً به خاطر انتساب به حضرتعالی است و یا اینکه مسئولیت رسمی، تخصص و توانمندی خاصی در این زمینه دارند؟
اصولاً در این بین جایگاه عنوان پرطمطراق "شورای عالی فرهنگی آستان قدس" چیست و این شورا چه نقش مباشرتی و یا نظارتی در این پروژه عظیم هنری داشته است؟
د ـ خانم ریحانی در مصاحبه خود در خصوص پیشنهاد و انجام حمایت شخص تولیت آستان قدس از خودش (در خصوص آرزوی داشتن دفتر تولید و پولدار بودن)، مطالبی را مطرح میسازد که سرشار از ابهام و سؤال و به شدت شگفتانگیز است و سناریوی فیلمهای هندی را به ذهن متبادر میسازد. وی اظهار میدارد که با بودجه عظیم آستان قدس وارد کار تولید شده است. آیا چنین فرصتی به دیگر استعدادهای هنری (از جمله جوانان هنرمند و مستعد خراسانی) داده میشود؟ بر اساس کدام مزیت و یا معیاری این شخص خاص مشمول چنین الطاف کریمانهای شده است؟ علاقهمندان به کار هنری و البته ارادتمند به ساحت قدس رضوی، چگونه و از چه مسیری میتوانند بر سر سفره احسان مسئولان آستان قدس رضوی بنشینند؟ این خانم هنرپیشه چه توانمندی داشته که آستان قدس حاضر شده است برای تجهیز دفتر ایشان بهترین امکانات را خریداری کند؟
سؤال اساسیتر اینکه علیرغم تأکیدات مکرر رهبر معظم انقلاب مبنی بر ضرورت تقویت و حمایت هنرمندان متعهد به اسلام و انقلاب اسلامی، کوتاهی در حمایت از هنرمندان جوان، متعهد و معتقد استان و در مقابل حمایت از شخصی که به اعتراف خودش مذهبی نیست چه مفهوم و معنایی دارد؟ این تعارض با منویات صریح رهبر معظم انقلاب چه توجیهی دارد؟ نسبت آستان قدس با گفتمان فرهنگی و هنری رهبر معظم انقلاب چیست؟
آستان قدس چه برنامه مشخص و مدونی برای فرهنگ و ادب و هنر خراسان به ویژه مشهد به عنوان یکی از مهمترین قطبهای فرهنگی مذهبی دارد و ارتباط اینگونه اقدامات با این برنامه چیست؟ قطبی که هماکنون نیز ظرفیت تبدیل به مرکز فرهنگی، هنری و رسانهای در منطقه را دارد.
هـ ـ آنچه درباره چگونگی شروع کار، فرآیند انجام آن و گسترش پروژه در این مصاحبه آمده است، پر از ابهام و نشاندهنده بیبرنامگی مفرط است. آیا چنین عملکرد پر سؤال و ابهامی که ذکر آن در بندهای قبلی رفت مصداق «مدیریت اسلامی» است، که آستان قدس رضوی داعیهدار آن است؟
و ـ خانم ریحانی در جایی میگوید: "این را هم بگویم که اگر من ساکن مشهد بودم و بزرگتری مانند تولیت آستان بالای سرم بود مطمئن باشید که من الان در "ونکوور" درس میخواندم و حداقل جزو اعضای ناسا بودم"! این سخنان بیربط و البته توهینآمیز، افق دید و سطح نگرش وی را به روشنی مشخص میسازد. این خانم در جایی قیاس به نفس میکند و خطاب به مصاحبهکننده میگوید: "من اصلا آدمی مذهبی نیستم. یکی هستم مثل خود شما. مثل همه دخترهای بیست و هفت هشت ساله تهرانی." چگونه میشود کسی که به اعتراف خودش مذهبی نیست کار مذهبی بسازد؟ در حوزه فرهنگ، مذهب و باورها و در مرحله بعد فرهنگسازی، تبلیغ و ترویج آنها، "ایمان به پیام مورد نظر" اصل اول است. "از کوزه همان برون تراود که در اوست".
دردناکترین و مهمترین بخش ماجرا همینجاست. وقتی اثری توسط شخص یا اشخاصی تولید شود که دغدغهای درباره آن ندارند، در نگاهی خوشبینانه ما با یک اثر خنثی مواجه خواهیم بود. در نگاهی واقعبینانهتر این احتمال جدی وجود دارد که چنین اثری، کاری اشرافی، روشنفکرمآب و بیدرد باشد و حتی اینکه به صورت آگاهانه و یا ناخودآگاه لایههای پیدا و پنهان اثر درگیر انحرافات مختلفی از قبیل عرفانهای کاذب و نگاه لوکس، تزئینی و سکولار و فردگرایانه به دین شود. طبعاً پس از پخش این مستند میتوان این احتمال را راستیآزمایی کرد.
ز ـ این توقع وجود دارد که آستان قدس رضوی به صورت جدی و رسمی پاسخگویی در برابر پرسشها و مطالبات مردمی را رویه جاری خود قرار دهد. پاسخ به ابهامات موجود درباره تولید این مستند میتواند آغازی بر این حرکت باشد.
ح ـ اگر حضرتعالی در سالیان دراز مدیریت آستان قدس رضوی، همچون پیش از انقلاب دیدار و ارتباط مستمر با جوانان مؤمن و انقلابی را رویه خود قرار میدادید و از آنان و توانمندیهای بینظیرشان آگاه میبودید، شاید اکنون هیچگاه حاضر نمیشدید تولید چنین آثاری را به هر کسی بسپارید.
ط ـ با توجه به اینکه عملکردهای سلیقهای، کارشناسینشده و بعضاً دارای نتیجه معکوس در حوزه فعالیتهای فرهنگی آستان قدس تبدیل به رویه شده، محدود به این مورد خاص نبوده و مسبوق به سابقهای مکرر است، از نهادهای نظارتی همچون سازمان بازرسی کل کشور درخواست داریم تا به حوزه فرهنگی آستان قدس ورود نموده و آن را مورد کنکاش و بررسی جدی قرار دهند.
ی ـ در نهایت منتظر رونمایی از این اثر هنری برای عموم مردم هستیم؛ طبعاً در آن زمان میتوان درباره وجوه فنی و هنری و کیفیت آن قضاوت منطقی داشت.
در پایان ضمن عذرخواهی از تصدیع وقت، از توجه شما سپاسگزاریم.
امضاکنندگان
تشکلها: مجمع مطالبه مردمی مشهد مقدس جنبش عدالتخواه دانشجویی مؤسسه فرهنگی نرمافزاری آرمان نهضت مردمی پوسترهای عاشورا بنیاد فرهنگی اسلام ناب کانون فرهنگی یادگاران امام(ره)
شخصیتهای فرهنگی و اجتماعی: حجتالاسلام اسماعیل صرافیان حجتالاسلام علیرضا جهانشاهی/ طلبه عدالتخواه سیرجانی خلیل موحدی/ فعال فرهنگی علی سهیلی/ فعال فرهنگی علیرضا دلبریان/ فعال فرهنگی، راوی سیره یاران شهید هادی آجیلی/ عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی، حوزه فرهنگ و رسانه مستندسازان: سید سلیم غفوری/ مستندساز محمدمهدی خالقی/ فیلمنامهنویس، مستندساز و برگزیده جشنواره فیلم عمار محمدرضا دهشیری/ مستندساز و برگزیده جشنواره فیلم عمار یاسر عرب/ مستندساز و برگزیده جشنواره فیلم عمار هادی حاجتمند/ فیلمساز مهدی مختاری/ مستندساز و پژوهشگر محسن اسلامزاده/ مستندساز سید محسن اصغرزاده/ مستندساز محمدصالح نوروزنژاد/ مستندساز مهدی عوضزاده/ مستندساز یاسر قدسی/ نویسنده و مستندساز داوود مرادیان/ عکاس و مستندساز هنرمندان و فعالان فرهنگی و رسانهای: محمدحسین بدری/ روزنامهنگار و سردبیر ماهنامه داستان رضا زادهمحمدی/ روزنامهنگار و برگزیده جشنواره مطبوعات محسن مهدیان/ فعال رسانهای مجید عسگری/ مدیر و فعال فرهنگی مهدی ابوالقاسمی/ مدیر دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی مشهد روحالله ایزدخواه/ فعال فرهنگی در حوزه اقتصاد امیر جلیلینژاد/ فعال رسانهای حامد معدولیت/ عکاس، طراح گرافیک، مدیر هنری سید محمدرضا میری/ گرافیست، فیلمساز و فعال فرهنگی امیر سعادتی/ روزنامهنگار و فعال فرهنگی مهدی خوجگی/ فعال فرهنگی مرتضی سعیدیزاده/ فعال فرهنگی احمدمنصوب/ نقاش، گرافیست، عکاس حمید سبحانی/ عکاس و فیلمساز مجید شعرباف/ فعال فرهنگی سعید سلمانی/ فعال فرهنگی و فضای مجازی سید مصطفی خاتمی/ وبلاگنویس و فعال فرهنگی مصطفی معمیوند/ طراح گرافیک فرهنگی و مذهبی، مشاور و مدیر هنری حمیدرضا شکیبانیا/ برنامهنویس و طراح صفحات وب محمد افشار/ طراح گرافیک حسام قوام/ فعال فرهنگی و مدیر موسسه صراط الحق عباس نظری/ گرافیست سید مهدی حسینی/ فعال فرهنگی مصطفی دلبریان/ معمار، عکاس و طراح گرافیگ احسان میناییراد/ فعال فرهنگی حسن سلطانی/ پژوهشگر تاریخ شفاهی سمیه وظیفهخواه خیری/ روزنامه نگار میثم مهدیار/ فعال رسانهای محسن حسام مظاهری/ پژوهشگر و سردبیر دوماهنامه هابیل حسامالدین جدی/ عکاس، گرافیست و فعال فرهنگی علیرضا ضرابی گل خطمی/ گرافیست مهدی عشقی رضوانی/ تولیدکننده رسانههای دیجیتال مریم قربانزاده/ نویسنده زینب باقری/ نویسنده رقیه فاضل/ فعال فرهنگی هادی کافی/ روزنامهنگار ابراهیم ابوذری/ فعال فرهنگی و رسانهای حسین رسولی/ طلبه و فعال رسانهای مهدی احمدی محصل/ مدیر کانون فرهنگی طاها حمید قربانپور/ طراح و گرافیست حامد امامی گردفرامرزی/ گرافیست و فعال فرهنگی علی اللهیاری/ فعال فرهنگی و رسانهای محمد ولیانپور/ فعال فرهنگی و رسانهای مصطفی لشکری/ روزنامهنگار هادی ذالکی/ روزنامهنگار مهدی درویشی/ فعال فرهنگی دیگر هنرمندان و فعالان برای اعلام حمایت از این نامه میتوانند به نشانی sedad.blogfa.com مراجعه کنند.