سوپراستار واقعی سینمای ایران کیست؟
شبکه مردمی اطلاع رسانی(شما نیوز):چگونه است ایرج طهماسب و حمید جبلی هرگاه که کنار هم قرار می گیرند این توانایی را دارند که مخاطبان را به وجد آورند اما سوپراستارهای سینمایی ایران که برای یک گفتگوی 500 کلمه ای با رسانه ها مدتها آنها را در تعلیق نگه می دارند هنوز این قدر توانایی ندارند که به واسطه نام خود هم که شده مخاطب به سینما بکشانند ؟
شبکه مردمی اطلاع رسانی(شما نیوز):در حالی که کسادی اوضاع اکران در سال جدید با فروش فوق العاده «کلاه قرمزی و بچه ننه» تا حدودی جبران شده پرسشی که به ذهن بسیاری از مخاطبان می رسد این است که چگونه است ایرج طهماسب و حمید جبلی هرگاه که کنار هم قرار می گیرند این توانایی را دارند که مخاطبان را به وجد آورند اما سوپراستارهای سینمایی ایران که برای یک گفتگوی 500 کلمه ای با رسانه ها مدتها آنها را در تعلیق نگه می دارند هنوز این قدر توانایی ندارند که به واسطه نام خود هم که شده مخاطب به سینما بکشانند مگر جز این است که استار به کسی می گویند که آن قدر توانایی داشته باشد که تنها به واسطه نامش مخاطب را به سینما بیاورد؟
پس چرا آخرین اثر اکران شده یکی از استارهای سینمای ایران یعنی بهرام رادان با عنوان «راه آبی ابریشم» حتی نمی تواند یک سوم هزینه های تولید خود را درآورد؟ یا اثری مثل «نارنجی پوش» که از حضور ستاره ای دیگر به نام حامد بهداد که عاشق در کانون توجه قرار گرفتن است، بهره می برد، به لطف حمایتهای همه جانبه شهرداری به زحمت فروشی بالغ بر یک میلیارد را به دست می آورد؟ از اوضاع فروش آخرین فیلم بزرگترین سوپراستار این مملکت محمدرضا گلزار یعنی «شش نفر زیر باران» هم که همه آگاهی داریم! امین حیایی هم آخرین بار با اثر به شدت ضعیف «قفس طلایی» به سینماها آمد که آن هم شکست تجاری سنگینی خورد.
اوضاع استارهای زن سینمای ایران هم بهتر از این نیست. سرکار خانم نیکی کریمی استار دهه های هفتاد و هشتاد سینمای ما هم که تقریبا بازیگری را کنار گذاشته و به سراغ کارگردانی رفته آن هم ساخت مستند فوتبالی برای شبکه نمایش خانگی! هدیه تهرانی هم که زمانی ابرستاره زن سینمای ایران بود، آخرین بار با «هفت دقیقه تا پاییز» مهمان مخاطبانش بود که آن فیلم هم علیرغم ارزشهای محتوایی، حداقل به لحاظ فروش، اثر موفقی نبود. مهناز افشار هم که مدتها به واسطه شباهتش با یکی از خوانندگان قبل از انقلاب، آثارش از سوی مخاطبان عام رصد می شد آخرین باری که ارتباط رودررو با مخاطب داشت در درام-اجتماعی «سعادت آباد» بود که آن هم فیلمی نبود که بتوان فروش نسبتا معقولش را به وجه ستاره پسندش نسبت داد.
درباره ستاره های دهه های قبل که حرفی برای گفتن باقی نمی ماند؛ از محمدرضا فروتن و فریبرز عرب نیا و ابوالفضل پورعرب گرفته تا جمشید هاشم پور و فرامرز قریبیان مدتهاست که تمام آنها شمایل ستاره وار خود را خواسته یا ناخواسته از دست داده اند. جالب اینجاست که کارگردانان کاربلد ما هم وقتی می خواهند یک اثر درجه یک بسازند به جای رفتن به سراغ چنین ستاره هایی به سراغ چهره های تئاتری می روند و این یعنی آن که ستاره های سینمای ایران فقط روی کاغذ ستاره هستند و در سینما، شمایلی از ستارگی برایشان نمانده.
ستاره های واقعی این روزهای سینمای ایران ایرج طهماسب و حمید جبلی هستند که با کنار هم قرار دادن یک سری عروسک گردان و صداپیشه مستعد و البته بودجه ای متوسط فیلمی می سازند مثل «کلاه قرمزی و بچه ننه» که شوخیهایش نه در دهه شصت که در دوران معاصر می گذرد. فیلمی که این قابلیت را دارد که حتی عبوث ترین مخاطبان سینما را هم به خود جلب کرده و از کودک هفت ساله تا پیرمرد هفتاد ساله را برای لحظاتی هم که شده از فانتزی سینما بهره مند کند