ضربهای به ذوقزدگیهای وزیر راه و شهرسازی
اتفاق دیشب اما ربطی به فرسودگی ناوگان هوایی نداشت، بلکه پرده از ضعف مهم دیگری در حملونقل هوایی ایران برداشت و آن ضعف زیرساختهای این بخش است.
دیروز با خروج یک فروند هواپیما از باند فرودگاه مهرآباد، این فرودگاه به مدت ۳ ساعت بسته شد و همهی پروازهای ورودی بالاجبار به سمت فرودگاه شهید بهشتی اصفهان هدایت شدند بهطوریکه فرودگاه اصفهان هم دیگر ظرفیت پذیرش هواپیمای جدید را نداشت. در این حادثهی کوچک که خوشبختانه تلفات جانی دربر نداشت، دهها پرواز مختل شد و صدها مسافر با تأخیر زیاد و سرگردانی شب سختی را تجربه کردند.
اتفاق دیشب اما ربطی به فرسودگی ناوگان هوایی نداشت، بلکه پرده از ضعف مهم دیگری در حملونقل هوایی ایران برداشت و آن ضعف زیرساختهای این بخش است.
درحالیکه وزارت راهوشهرسازی در فرصت بعد از برجام تمام توجهش را برای خرید هواپیما از ایرباس و بوئینگ متمرکز کرده است و البته این پروژهی پرسروصدا و پرحاشیه هنوز عملاً بهجایی نرسیده و کارشکنیهای طرف غربی، آینده این قرارداد را مبهم و غبارآلود مینمایاند، حادثهی ساده و کوچک دیشب در فرودگاه مهرآباد و مختل شدن کل ترافیک هوایی کشور برای چندین ساعت، این سؤال را ایجاد کرده است که هواپیماهای فرضی خریداریشده، بر روی کدام زیرساخت قرار است نشستوبرخاست کند؟
فرودگاه مهرآباد با عمری حدوداً ۸۰ ساله، همین حالا همظرفیت کافی و لازم برای مدیریت پروازها را ندارد و ازلحاظ خدمات فرودگاهی و فنآوریهای نوین، سالها از دنیا عقب است. جالب آنکه فرودگاه امام خمینی که قاعدتاً میبایست در نقش فرودگاه پشتیبان در حوادثی مثل دیشب ظاهر میشد، آمادگی پذیرش پروازهای ورودی به مهرآباد را نداشت و هواپیماها مجبور شدند با مسافرانشان ساعتها در فرودگاه اصفهان سرگردان بمانند.
همهی اینها نشان از یکچیز دارد و آن عدم تناسب و توازن در برنامههای توسعهای وزارت راهوشهرسازی برای حملونقل هوایی است. خرید دهها فروند هواپیمای جدید با هزینههای نجومی، آنهم درحالیکه امکانات فرودگاهی و ناوبری ما، جوابگوی تعداد پرواز فعلی هم نیست، خاطره برنامههای توسعه پهلویها را زنده میکند. آن زمان که پولهای بادآوردهی نفتی، شهوت مصرفگرایی و توسعه وارداتی حکومت را شعلهور کرده بود، خریدهای بیضابطه بدون در نظر گرفتن همهی جوانب، اتفاقات حتی خندهداری را موجب میشد. دریکی از این موارد به علت واردات گستردهای که از طریق بندرها صورت میگرفت، کامیون به تعداد کافی برای حمل این کالاها به مرکز وجود نداشت، بعد مدتی صدها کامیون خریداری شد تا این کمبود جبران شود اما بعد مدتی معلوم شد حالا راننده برای این تعداد کامیون در مملکت موجود نیست.
این اتفاق ظاهراً در مورد حملونقل هوایی ما در حال تکرار شدن است. باید دانست که اولاْ بخش هوایی یکی از ۴ نوع حملونقلی است که در کشور ما وجود دارد. ریل، جاده و دریا دیگر انواع حملونقل هستند که توسعه و گسترش هرکدام باید با توجه به شرایط اقتصادی، جغرافیایی، جمعیتی و زیرساختهای موجود صورت بگیرد. در یادداشتهای گذشته از فراموششدن اولویت حملونقل ریلی در دولتهای گذشته و فعلی سخن گفتهایم و حالا در همین بخش هوایی که دولت فعلی اصرار عجیبی بر نوسازی ناوگانش دارد هم شاهد این هستیم که برای زیرساختهای حملونقل هوایی برنامه متناسب و جدی دنبال نمیشود. شاید ذوقزدگی برای خرید هواپیماهای جدید، مسئولان را از زیرساختهای این بخش غافل کرده است.
حادثهی دیشب فرودگاه مهرآباد، زنگ خطری بود برای مسئولان وزارت راهوشهرسازی تا به یادشان آورد برای رونقبخشی به حملونقل هوایی (گرچه اولویت با حملونقل ریلی است) تنها خریدهای کلان کافی نیست، برنامهریزی و کار جدی در همهی بخشها لازم است.