آیا بی نظمی اتاق میتواند تاثیرات روانی داشته باشد؟
سازماندهی و نظم در دنیای امروزه یکی از مهمترین صفات انسان است. از نویسندهی کتابهای روان شناسی بگیرید تا سمینارها، همهی انسانها به دنبال راهی هستند که بتوانند از طریق آن، تمام ابعاد زندگی شان را سر و سامان بدهند
در برخی از موارد، مشکلات و اختلالات روانی میتوانند بر روی چینش اتاق شما تاثیرگذار باشند. به طور مثال افرادی که به اختلال وسواس فکری دچار هستند، در نظم افراط شدیدی دارند و هیچ چیز نباید حتی یک سانت از جای خودش تکان بخورد. در بخش دیگر ماجرا، برخی از افراد دوست دارند از تمام وسایلی که به چشمشان میخورد نگهداری کنند. از این رو، خانهی این افراد شدیداً شلوغ است و از شیر مرغ تا جان آدمیزاد در آن پیدا میشود. آیا در رویاهایتان تصویر خانهای را میبینید که اتاق هایش دکوراسیون منظمی دارند؟ یا این که شما هم ترجیح میدهید که اتاق شلوغتان پر از سوغاتی، یادبود و آثار هنری و کتابها باشد؟ برای برخی از مردم، چنین اتاقهایی به شدت نامناسب است. چرا که این اتاق مظهری از اختلال در جهان است و میتواند به آنها انرژی منفی بدهد. اما برخی از مردم دوست دارند که اتاق یا محل زندگی شان را با وسایل خود پر کنند تا بتوانند به نهایت خلاقیت شان برسند. سازماندهی و نظم در دنیای امروزه یکی از مهمترین صفات انسان است. از نویسندهی کتابهای روانشناسی بگیرید تا سمینارها، همهی انسانها به دنبال راهی هستند که بتوانند از طریق آن، تمام ابعاد
زندگی شان را سر و سامان بدهند. بی نظمی اصولا به عنوان یک صفت بد شناخته میشود و نشانهای از تنبلی است. اما مرتب و منظم بودن نشانی از موفق بودن است و به عنوان یک صفت ایده آل شناخته میشود. اما آیا کسانی که به طور ذاتی به این بی نظمی علاقه دارند، دلیلی به جز تنبلی دارند؟ آیا علم روانشناسی جنبهی جدیدی از این نوع افراد را شناسایی کرده است؟ اگر شما هم مشتاق دیدن پاسخ این سوالات هستید، در ادامه با ما همراه باشید. سلامت روانی بی نظم بودن در چینش خانه و اتاق میتواند به خاطر دلایل زیادی اتفاق بیفتد. مثلا ممکن است بدین دلیل باشد که سرتان بیش از حد مشغول است و زمان کافی برای تمیزکاری و مرتب کردن وسایلتان را ندارید. ممکن است نشانهای از این باشد که وسایل بسیاری زیادی را در خانه نگه میدارید. یا ممکن است به خاطر بچههای کوچکی باشد که درون خانه خراب کاری میکنند، اما دست گلشان را جمع نمیکنند. اما اگر اتاق شما به طور طبیعی و ذاتا بی نظم است، پس شاید ریشهای روانی پشت تمام این ماجراها باشد، این طور نیست؟ در برخی از موارد، مشکلات و اختلالات روانی میتوانند بر روی چینش اتاق شما تاثیرگذار باشند. به طور
مثال افرادی که به اختلال وسواس فکری دچار هستند، در نظم افراط شدیدی دارند و هیچ چیز نباید حتی یک سانت از جای خودش تکان بخورد. اگر هریک از وسایل این افراد از جای خود خارج شود، میتوان گفت که فرد مورد نظر ما تحت استرس و اضطراب شدیدی است. در بخش دیگر ماجرا، برخی از افراد دوست دارند از تمام وسایلی که به چشمشان میخورد نگهداری کنند. از این رو، خانهی این افراد شدیداً شلوغ است و از شیر مرغ تا جان آدمیزاد در آن پیدا میشود.
اگر شرایط ذکر شده در سطر قبل را فراموش کنیم، پس دلیل روانیِ پشت این بی نظمی میتواند تحت تاثیر چندین عامل مهم باشد: • آیا بی نظمی شما عادتی است که به تازگی ایجاد شده؟ • آیا این بی نظمی واقعاً شما را آزار میدهد؟ • یا ممکن است بی نظمی نشان از چیز عمیق تری در زندگی تان داشته باشد آیا بی نظمی شما برحسب عادت است؟ برخی از افراد مرتب و منظم بودن را در اولویت هایشان قرار نمیدهند، و به همین دلیل چینش اتاق هایشان نامنظم است. به همین سادگی. در برخی از موارد هم، بی نظمی فقط راهی برای ابراز علاقه است. اگر خانهی شما به طور طبیعی نامنظم است و از اول هم همین بوده، پس شاید این نوع چینش در شخصیت شما نیز نهادینه شده و به همین دلیل است که علاقهای به تغییرِ آن ندارید. اگر شما به خاطر بی نظمی ناامید، عصبانی یا آشفته باشید، پس ممکن است مشکل خاصی برایتان پیش آمده باشد و شما حتی متوجه آن نشده باشید. برخی مواقع بی نظمی واقعاً سبب ناامیدی انسان میشود، اما باید بدانیم که از کجا شروع کنیم و چگونه مشکلاتمان را حل و فصل کنیم. این کار با یاد گرفتن تکنیکهای جدید سازماندهی یا شریک شدن خانه با یک فرد دیگر قابل انجام است. آیا بی نظمی اتاق یا خانهی شما پدیدهی غیرعادی و تازهای است؟ اگر شما به طور معمول فردی مرتب و منظم هستید، و ناگهان دیگر به مسائل نظم و این جور چیزها در خانه اهمیت نمیدهید، پس شاید مشکلی جدی در زندگی شما پیش آمده است. برای مثال، بی نظمی میتواند نشانی از افسردگی باشد. افراد افسرده اصولاً انگیزهی کافی برای انجام وظایف خانه داری را ندارند. افسردگی همچنین میتواند همه چیز را برای انسان سختتر کند. چگونه؟! الان به شما توضیح میدهم. بدین صورت که تمرکز، انرژی و انگیزهی لازم برای انجام کار را از انسان میگیرد. پس افراد افسرده با این که به وسیلهی دیدن بی نظمی اذیت میشوند و یا قصد تمیز کردن خانه را دارند، اما انرژی، انگیزه و تمرکز لازم برای انجام آن را ندارند. اگر بی نظمیِ مشکوک شما نشانی از افسردگی است، اصلاً وحشت نکنید. شما میتوانید در این باره با دکتر یا مشاور روانی تان صحبت کنید و از او طلب مشورت کنید. یک مشاور، روانشناس یا پزشک میتواند به خوبی شما را به عمق مشکلاتتان ببرد و وضعیت شما را ارزیابی کند و برایتان نسخهای مناسب بپیچد. شخصیت چه چیزی میتواند وجه تمایز بین افراد مرتب و افراد بی نظم باشد؟ آیا افراد منظم به طور مادرزادی با این گرایش به نظم و ترتیب به دنیا آمده اند؟ ممکن است برخی از افراد معتقد باشند که یک اتاق بی نظم و آشفته نشانی از ذهن آشفته و بی نظم است. اما کسانی که به بی نظمی عادت دارند، لزوماً ذهن بی نظمی ندارند. شاید میز آنها شبیه به یک کپهی زباله باشد، اما وقتی به یک خودکار یا منگنه نیاز دارند، مکان دقیق آن را میدانند. همان طور که زیگموند فروید به اطرافیانش میگفت: میز و اتاق مرا تمیز نکنید. من میتوانم هر چیزی را در این بی نظمی شناسایی کنم. در حقیقت، برخی از مردم قابلیت رشد و پیشرفت در محیطهای بی نظم را دارند. اگر داشتن یک اتاق مرتب و منظم سبب افزایش و بهبود عملکرد شما میشود، پس شاید شما تیپ شخصیتی الف را دارا هستید. تیپ شخصیتی الف شامل افرادی کمال گرا است که دوست دارند هرچیزی در جای دقیق خودش باشد. اما اگر شما اهمیتی به مکان وسایل نمیدهید و نظم جزو اولویتهای شما نیست، پس شاید شما هم جزو تیپ شخصیتی ب باشید. این افراد ذهن و روح آرامتر و ریلکس تری نسبت به تیپ الف دارند. آنها به جای این که بر روی کمال گرایی تمرکز داشته باشند، بیشتر به ایده، تجربه و خلاقیت توجه میکنند. فواید بی نظمی اما تحقیقات اخیر دانشمندان نشان داده که بی نظمی جنبههای مثبتی هم دارد. محققین متوجه شده اند که اگرچه کار کردن در یک اتاق منظم سبب ایجاد انگیزه و افزایش میزان بخشندگی و مهربانی شما میشود، اما کار کردن در یک محیط آشفته میتواند خلاقیت شما را افزایش دهد. افزایش بخشندگی در یک آزمایش جالب، از دو گروه از افراد خواسته شد تا پرسشنامهای را در حین نشستن در یک اتاق پر کنند. گروه اول در یک اتاق تمیز و گروه دوم در یک اتاق آشفته مشغول به کار شدند. سپس از دو گروه درخواست شد تا اگر بخواهند میتوانند مقداری پول به موسسات خیریه اهدا کنند و همچنین یک میان وعده به آنها پیشنهاد شد: یک دانه سیب و یک شکلات. افرادی که در اتاق مرتب مشغول به پر کردن پرسشنامه شدند، گرایش بیشتری برای اهدای پول به موسسهی خیریه داشتند و همچنین علاقهی بیشتری به سیب پیدا کردند! افزایش خلاقیت محققین باور دارند که کار کردن در یک فضای مرتب و منظم میتواند عرف جامعه را برای ما تداعی کند و از این رو، ما فقط در حدی ظاهر میشویم که از ما انتظار میرود. اما در سمتِ دیگر ماجرا، کار کردن در یک فضای آشفته و بی نظم میتواند انسان را از این قید و بندها آزاد کند، تا انتظارت مخصوصِ خودش را بسازد. در یک آزمایش دیگر، دوباره از شرکت کنندگان درخواست شد که در اتاق آشفته و اتاق مرتب بنشینند و کاربرد جدیدی برای توپ پینگ پونگ پیدا کنند. شرکت کنندگانی که در اتاقهای آشفته قرار گرفتند خلاقیت بسیار زیادی از خودشان نشان دادند و توانستند کارکردهای بیشتری را نسبت به گروه دیگر پیدا کنند. چنین یافتههای علمیای میتواند بر روی فضای کاری شرکتهای بزرگ تاثیرگذار باشد. مثلا مدیران این گونه شرکتها میتوانند به کارمندانشان، اجازهی شخصی سازی دفترشان را بدهند، اگرچه شاید این امر به بی نظمی دفتر منجر شود. واضح است که با توجه به نتایج آزمایش ها، صرفاً همهی افراد با قرار گرفتن در محیطهای نامنظم با افزایش خلاقیت مواجه نمیشوند. ممکن است برخی از افراد با قرار گرفتن در محیطهای منظم خلاقیت خود ر افزایش دهند. چنین موقعیتهایی به نوع عملکرد و شخصیت فرد بستگی دارد. برای مثال اگر کسی که کار کردن در یک فضای منظم را دوست دارد، با اعمال زور به فضای نامنظمی انتقال دهیم، آن وقت با کاهش کیفیت عملکرد وی رو به رو خواهیم شد. اما در برخی موارد میتوان از این نتایج بهره برد. مثلاً اگر کارمندان شرکتی نیازمند قوهی تصمیم گیری خود هستند، پس فضای کلی اداره باید منظم باشد. اگر شرکتی خلاقیت را از کارمندانش طلب کند چه؟ فکر میکنم همه ما جواب را بدانیم. پس در حالی که همهی مردم فکر میکنند نظم یک صفت بسیار عالی و مفید است، محققین به کشف لایههای زیرین و مثبت نامنظم بودن دست پیدا کرده اند. در ادامه چند مورد از فواید بی نظمی را با یکدیگر بررسی میکنیم. افزایش علاقه و میل برای امتحان چیزهای جدید یکی از تحقیقات اخیر دانشمندان نشان داد افرادی که در اتاقهای نامنظمی قرار دارند، قابلیت و ظرفیت بیشتری برای حل معما دارند. برای مثال، آلبرت انیشتین ریاضیدان معروف که به ذهن برجسته اش مشهور است، میگوید: «اگر یک میز آشفته نشان از یک ذهن آشفته دارد، پس نظر شما راجع به یک ذهن خالی چیست؟!» فضای کاری او همیشه آشفته بود. در یک آزمایش دیگر، شرکت کنندگان به صورت تصادفی در اتاقهای آشفته و منظم نشانده میشدند. به آنها منوهایی شامل اسموتیهای مختلف داده میشد و دانشمندان به آنها گفتند که شما در یک آزمایش انتخاب اسموتی قرار دارید و باید یکی از این اسموتیها را انتخاب کنید: سلامتی، خوشی، یا پر ویتامین. نیمی از اسموتیهای این منو با نام کلاسیک برجسته شده و نیم دیگر آن نام مدرن را در صدر خودش داشت. نتیجه این شد که افراد قرار گرفته در اتاقهای نامنظم علاقهی بیشتری به انتخاب موارد تازه داشتند و برعکس این موضوع برای گروه دیگر نیز صادق است. نتیجهی این آزمایش مشخص میکند که افراد نامنظم گرایش بیشتری به مدرنیته دارند. مضررات بی نظمی در حالی که بی نظمی ممکن است فوایدی داشته باشد، اما نمیتواند مضرات خود را هم پنهان کند. مثلا یک اتاق نامنظم میتواند احتال گم شدن وسایل را چندین برابر کند. از این بدتر، گم شدن اسناد و مدارک مهمی است که در لحظات حساس به آنها نیاز داریم. اما مضررات دیگری نیز هستند که از چشم ما دور مانده اند. کاهش گرایش به کمک به موسسات خیریه آزمایشهای متعدد نشان داد که ۸۲ درصد از افرادی که در اتاقهای منظم قرار گرفته بودند، مبلغی را برای اهدا به موسسه خیریه اهدا کردند. اما این عدد برای افرادِ حاضر در اتاقهای آشفته تنها به ۴۷ درصد میرسد. کاهش گرایش به رعایت قانون همچنین آزمایشات پیشین ثابت کرده اند کسانی که در مکانهای آشفته زندگی میکنند، گرایش کمتری به رعایت قانون دارند. این بدین معنی نیست که تمام افراد منظم، فرشتههای وحی هستند. خیر. این فقط بدین معنی است که وقتی یک فرد در یک فضای بدون نظم زندگی کند، گرایش او به بی نظمی بیشتر میشود. گرایش کمتر به انتخابهای سالم با توجه به آزمایشاتی که در این مقاله ذکر کردیم، خاطرتان هست که افرد قرار گرفته در اتاقهای منظم، انتخابهای سالم بهتری داشتند. مثلاً به جای شکلات، سیب را انتخاب کردند. پس اگر شما هم به دنبال نقطهی شروعی در جهت بهبود سلامتی تان هستید، میتوانید از تمیز کردن اتاقتان شروع کنید. سخن آخر هر کدام از این خصوصیتهای انسانی میتوانند تحت تاثیر شرایط مختلفی شکل بگیرند، رشد کنند یا سرکوب شوند. در این مقاله آموختیم که هر یک از این خصوصیات، مضرات و فواید خودش را دارد. پس به جای انتخاب بین این دو، با تحقیقات بیشتر متوجه شوید که کدامیک از آنها میتوانند خلاقیت و عملکرد شما را بهبود ببخشد. موفق باشید.
منبع: بهداشت نیوز