تفکر لیبرالی مدیران شهری و مشکلات مردم تهران
مشکلاتی که اخیرا در امور شهری تهران دیده میشود حاصل تفکری لیبرالی است که فقط برای عدهای خاص و سرمایهدار حقوق و امکانات شهروندی قائل بوده و اعتقادی به خدمت رسانی و کمک به حل مشکلات مردم ندارد.
تهران نیز که قریب به ۲۰۰ سال است نام پایتخت را بر دوش خود یدک میکشد در دوره ها و اعصار مختلف شاهد تحولات گوناگونی بوده است. اما چند وقتی است که حال تهران خوب نیست ؛ سایه انداختن تفکر مدیریت لیبرالی بر اندام شهر نشاط و پویایی سابق را از شهر و مردمانش گرفته؛ تفکری که در بدو ورودش به سیستم شهرداری اذعان داشت که شهردار باید از پشت میز ریاست امور را مدیریت کند و اینکه ساعت کار طولانی داشته باشد یا در پی هر حادثه ای بلافاصله در محل حادثه حاضر شود "شوآف" بوده و اشتباه است. از تفکری که به همین صراحت به جای اینکه خود را خدمتگزار مردم بداند مدیر و رئیس آن ها می داند چه انتظاری میتوان داشت؟
چند وقتی است که اوج دغدغه اعضای شورای شهر برگزاری جلساتی حول تغییر نام خیابان ها و بزرگراه هاست؛ که خیابانهای فلان محله با همان اعداد قبلی خوانده شود یا به نام افراد جدید نامگذاری شود !!!؟ این در حالی است که خبری از توسعه زیرساختهای شهری یا اقداماتی مبنی بر حل مشکل نشست زمین در مناطق مختلف تهران به گوش نمی رسد.
سال گذشته خبر افتتاح خط ۶ متروی تهران و وعده افتتاح خط ۷ مهر مترو تا چند ماه آینده آن اعلام شد. این در حالی است که ۹۰ درصد این پروژهها در دوره مسئولیت شهردار اسبق تکمیل شده و به بهره برداری رسیده بود. اما به بهانه های گوناگون از جمله ناامن بودن این خطوط روند کار متوقف شد تا افتتاح مجدد آنها در دوره جدید ابزاری برای خودنمایی و سر و صدای این مدیران خسته باشد، که نه روحیه خدمت به خلق دارند و نه حتی ثبات در منصب مدیریت! پس از یک دوره ۱۲ ساله مدیریت تنها یک شخص در شهرداری، از سال ۹۶ تاکنون، یعنی فقط ظرف مدت دو سال شاهد روی کار آمدن ۳ شهردار بوده ایم. شهردارانی که در طی این مدت عملکرد ویژه ای از خود نشان نداده اند.
در ابتدای کار، نجفی، شهرداری که حالا مردم نامش را بجای اخبار خدمت و توسعه در ستون اخبار و حوادث جنایی روزنامه و خبرگزاریها دیده اند و می شناسند، در دوران ریاستش صرفاً به تخریب چهره شهردار پیشین پرداخت و در زمان بارش سنگین برف نیز در تهران حضور نداشت، پس از هفت ماه بدون هیچ عملکرد مثبت قابل توجهی به بهانه بیماری استعفا داد؛ که همین موضوع نیز جای تامل دارد.
پس از وی افشانی سمت شهرداری را در اختیار گرفت،که او نیز در نهایت پس از ۶ ماه به دلیل اجرای قانون منع بکارگیری بازنشستگان برکنار شد. در دوران زعامت وی نیز تهران شاهد فعالیت چشمگیری نبود. رونمایی از تمبر ویژه "روز تهران" ، افتتاح ۴ پروژه عمرانی (که دو مورد آن صرفا ترمیم بنای عمرانی سال های قبل بود) و نصب بنرهایی در حاشیه نمایشگاه زنان و تولید ملی با عنوان تغییر چهره شهر توسط زنان که آشکارا نشان دهنده نگاه زینتی به زنان و توهین به پوشش مشکی چادر بود، واکنشهای زیادی را به همراه داشت.
و در نهایت شهردار فعلی تهران حناچی که در بدو انتصابش صراحتاً عجز و ناتوانی مدیران داخلی جهت مدیریت شهرسازی را عنوان و بر لزوم تکیه بر مدیران غربی تاکید کرد. گویا آقایان تکیه بر توان و مدیریت داخلی و حجم توسعه و پیشرفت شهر در طی سالهای گذشته را نمی بینند، در حقیقت نمی خواهند که ببینند!
اما آقای شهردار و شورای شهر که راه حل مشکلات تهران را در گران کردن هزینههای زندگی می دیدند، اقدام به ارائه و تصویب طرحهای جالبی نظیر محدودیت تردد وسایل نقلیه از تونل ها منوط به پرداخت هزینه و تغییر طرح ترافیک زوج و فرد کردند که در آن هر وسیله نقلیه فقط ۲۰ روز در هر فصل اجازه تردد رایگان از محدوده طرح زوج و فرد را دارا خواهد بود؛ آن هم در شرایطی که مردم با فشارهای اقتصادی گوناگونی دست و پنجه نرم می کنند. غیر از افتتاح خط ۶ مترو که آن هم دستاورد شهرداری اسبق تهران بود ،پروژه دیگری با محوریت خدمترسانی جز در صحبت و حرف، از آغاز ریاست شهردار جدید تاکنون به چشم نمیخورد. این در حالیست که با وجود همراه و هم طیف بودن دولت و شهرداری بر خلاف سنوات گذشته، انتظار بیشتری در خدمت رسانی و توسعه شهرسازی می رود، که متاسفانه شاهد عملکردی عکس آن هستیم.
همه اینها حاصل تفکری لیبرالی است که فقط برای عدهای خاص و سرمایهدار حقوق و امکانات شهروندی قائل بوده و اعتقادی به خدمت رسانی و کمک به حل مشکلات مردم نداشته و صرفا افراد را بر اساس منافع شخصی و حزبی طبقهبندی میکنند.
امید است در طی مدت زمان باقیمانده شاهد ایجاد ثبات نسبی در شهرداری و از سرگیری خدمترسانی و توسعه و پیشرفت خدمات عمرانی و زیرساخت های شهری در تهران باشیم.