مروری بر بدعهدیهای آشکار آمریکا و غرب در منطقه
نگاه به غرب بهعنوان مدل توسعه و پیشرفت حتی بعد از انقلاب همواره در میان بخشی از نخبگان کشور تداوم یافته است به طوری که سیاستها در برخی مقاطع و برهههای حساس با نادیدهگرفتن تجربههای پیشین، عموما مجددا به سمت اجرای نسخههای غربی متمایل شده است.
به گزارش سراج24؛ به نقل از مرکز مقابله با شایعات سایبری سازمان فضای مجازی سراج – سیروس ذوالفقاری: نگاه به غرب بهعنوان مدل توسعه و پیشرفت حتی بعد از انقلاب همواره در میان بخشی از نخبگان کشور تداوم یافته است به طوری که سیاستها در برخی مقاطع و برهههای حساس با نادیدهگرفتن تجربههای پیشین، عموما مجددا به سمت اجرای نسخههای غربی متمایل شده است. آخرین و آشکارترین این نوع نگاه در دو دوره ریاستجمهوری حسن روحانی مشهود است که از ابتدا تمرکز اصلی خود را معطوف به مذاکره با غرب و حل و فصل مسایل فیمابین اعلام کرد و در واقع غیر از نگاه به غرب هیچ گزینهای نداشت. اما ماحصل آن عهدشکنی غرب، خروج آمریکا از برجام و فشار حداکثری بود.
حسن روحانی رییس دولتهای یازدهم و دوازدهم برای هیچ کاری به اندازه مذاکره وقت صرف نکرد و حتی میتوان گفت غیر از مذاکره هیچ کاری در دولت او صورت نگرفت. وی که همزمان با مذاکرات از خزانه خالی سخن به میان آورد؛ حتی زمانی مشکل آب آشامیدنی را هم به مذاکره گره زد تا بدینترتیب به داخلیها بگوید: «چارهای جز مذاکره با غرب به خصوص آمریکا ندارد و تا در برابر خواستههای آنها تمکین نشود، مشکلی در کشور حل نخواهد شد.»
با این وجود، تنها دستاورد وی که همانا برجام یا توافق جامع و نهایی هستهای وین (که در ۲۳ تیر سال 1394 میان ایران، فرانسه، چین، روسیه، انگلیس و ایالاتمتحده به علاوه آلمان بسته شد) بود به گفته ولیالله سیف، رییس وقت بانک مرکزی ایران «تقریباً هیچ» دستاورد اقتصادی برای تهران در بر نداشت.
سیف در مصاحبهای با شبکه خبری بلومبرگ در فروردین 1395 گفت: «ایران سه ماه بعد از اجرایی شدن برجام، علیرغم توافق، توان دستیابی به 100 میلیارد دلار دارایی ضبطشدهاش در خارج از کشور را نداشته و برای پرداخت صورتحسابهایش در مبادلات خارجی به دنبال راهی برای استفاده از دلار است.» وی افزود: « با آنکه قرار است سپردههای ایران در بانکهای خارج از کشور قابل دسترس باشند، بانکهای اروپایی کماکان نگران نقض قوانین آمریکا و مواجه شدن با جریمههای سنگین این کشور هستند. وضعیت با خروج دونالد ترامپ از برجام در ۱۸ اردیبهشت سال 1397، نتیجهای جز خسارت و بازگشت تمامی تحریمها برای ایران دربرنداشت و باعث شد نهایتاً «مایک پمپئو» وزیر سابق وزارت خارجه آمریکا، اوایل اردیبهشت سال 1400 از آنچه که به عنوان بزرگترین بسته تحریمهای ایران در تاریخ عنوان شده، رونمایی کند. این مسئله تا جایی ادامه یافت که آیتالله خامنهای، رهبر معظم انقلاب اسلامی در آخرین دیدار رسمی هیات دولت، پیش از پایان دوره دوم ریاستجمهوری حسن روحانی روز ۱۴ مرداد مکرراً درباره «بیاعتمادی به غرب» هشدار داد و صراحتاً اعلام کرد «هرجا موضوعات را به توافق و مذاکره با غرب و آمریکا موکول کردید، آنجا ماندید و نتوانستید پیش بروید.»
این تنها تجربه تلخ ایران از اعتماد به غرب نبود، پیشتر در زمان دولت اصلاحات نیز نتیجه گفتوگوی تمدنها و مساعدت به نیروهای آمریکایی در شکست طالبان در سال 1380، به قرارگرفتن نام ایران در محور شرارت از سوی جرجبوش رییسجمهور وقت آمریکا ختم شد. تاریخ صدساله ایران و منطقه پر است از تجربیات ناگوار اعتماد مسئولان و مقامات کشورهای مختلف به غرب. تجربه اعتماد مصدق به آمریکاییها و کودتای آمریکایی-انگلیسی 28 مرداد در کنار اعتماد دولت اصلاحات و بعدها اعتدالیون در ایران و اعتماد اشرف غنی در افغانستان، صدام حسین در حمله به کویت، حسنی مبارک در مصر و معمر قذافی در لیبی در بهار عربی تماماً موید خیانت و عهدشکنی کشورهای غربی به نمایندگی آمریکا است.
آیتالله خامنهای، رهبر معظم انقلاب اسلامی در همین رابطه بارها درباره خوشخیالی و اعتماد به غرب به مسئولان تذکر دادهاند: «درست گفتهاند من جرّب المجرّب حلّت به النّدامة. یعنی اگر از تجربهها درس نگرفتیم، قطعاً ضرر خواهیم کرد. باید تجربهها را در مقابل چشم خودمان بگذاریم، ملاحظه کنیم و از این تجربهها درس بگیریم. امروز اگر برخی افراد، دچار فراموشی تاریخی شده و تجربههای صد سال اخیر این کشور در تعامل با غرب را فراموش کردهاند، حداقل تجربهی چند سال اخیر پیش روی ماست. در سالهای اخیر، با این تصور که میتوان با آمریکا نشست و به نتیجهی مطلوب رسید و مشکل کشور یعنی تحریمها را حل کرد، بر سر میز مذاکرات حاضر شدیم. مذاکرات گرچه با نگارش متنی موسوم به «برجام» به انتها رسید، اما نه تنها مشکل تحریمها حل نشد، بلکه تحریمهای جدیدی هم مشمول ایران شد. تجربهی برجام بار دیگر نشان داد که با نسخههای وارداتی، نمیتوان مشکل کشور را حل کرد و بنابراین گره زدن حلّ مسائل کشور به برجام و امثال برجام یا به مسائل خارجی، یک خطای بزرگی است. ما نبایستی مسائل کشور را، مسائل اقتصادی کشور و مسائل گوناگون کشور را گره بزنیم به امری که از اختیار ما خارج است، در بیرون کشور تدبیر میشود و تصمیمگیری میشود... نمیتوانیم ظرفیت کشور را معطّل توافق برجام بگذاریم؛ مدّتی معطّل اجرای برجام، مدّتی معطّل خروج و عدم خروج از برجام؛ آن هم در مقابل دشمنی مثل آمریکا.»
با این حال، هنوز هم مفسرانی سادهاندیش وجود دارند که همچنان راهحل مسائل را در بیرون از مرزها و در دستان غرب و اینبار در گرو احیای برجام میدانند.