بازخوانی دیدار دانشجویان با رهبر انقلاب در رمضان ۸۲ و ۸۳
مصلحت اندیشی دانشجویان، آرمانگرایی را از ریشه قطع خواهد کرد
شمانیوز: رهبر انقلاب با بیان اینکه توقعشان از جنبش دانشجویی اینست که مجموعهاى متعهّد نسبت به آرمانها باشند، میفرمایند: « یکى از این آرمانها مسأله علم است؛ دومى عدالتخواهى است و آرمان سوم، آزاداندیشى و آزادیخواهی است.»
در ادامه بازخوانی بیانات مقام معظم رهبری در دیدارهای رمضانه با دانشجویان، به بررسی سخنان ایشان در دیدار سالهای 82 و 83 میپردازیم.
گزیده بیانات رهبری در دیدار رمضانه دانشجویان(سال1382)
ایشان در ابتدا مسئله «جدی بودن» در امور را مطرح می کنند و می فرمایند: «ما از جوانان عزیزمان - چه دختران و چه پسران - توقّع داریم که در مورد مسائل اساسى کشور، جدّى باشند و جدّى برخورد کنند. پیشنهاد مىکنم روى این مسأله «جدّى بودن» فکر کنید، بعد خواهید دید خیلى از کارهایى که در گوشه و کنار انجام مىگیرد، ناشى از جدّى نبودن است.»
ایشان همچنین درباره جنبش نرم افزاری و نهضت تولید علم که آن را خارج شدن علم از حالت تقلیدى و ترجمهاى تعریف میکنند، میفرمایند: «بنده وقتى جنبش نرمافزارى یا تولید علم را - که معنایش خارج شدن علم از حالت تقلیدى و ترجمهاى است - مطرح کردم، مسأله به این صورت زنده نبود. الان هرجا که به محیطهاى دانشجویى و دانشگاهى مىروم، مىبینم استاد، دانشجو، محقّق و پژوهشگر از جنبش نرمافزارى حرف مىزند این خوب است. وقتى در یک مجموعه باور بهوجود آمد، این باور پشتوانه حرکتِ ماندگار و پایدار خواهد بود. ما این را مىخواهیم. من مىگویم در این قضیه شما باید جدّى باشید؛ نباید مسائل کشور و آینده را به بازیچه گرفت.»
مهمترین بحث رهبری در دیدار دانشجویی سال 82 معطوف می شود به اینکه ایشان بدنه جنبش دانشجویی را معتقد و متدین میدانند اما با بیان اینکه توقعشان از جنبش دانشجویی اینست که مجموعهاى متعهّد و داراى احساس مسؤولیت نسبت به آرمانهاى دانشجویى باشند، میفرمایند: « یکى از این آرمانها مسأله علم است؛ دومى عدالتخواهى است و آرمان سوم، آزاداندیشى و آزادیخواهى است.»
ایشان با تاکید بر مسئله آزادیخواهی به تعریف آن میپردازند و میفرمایند: «آزادیخواهى نباید فقط منحصر در معناى محدود سیاسى تلقّى و معنا شود. در آزادیهاى سیاسى، آزادیهاى اجتماعى از بخشهاى مهم آزادیهاى بشرى است.آن شعار آزادیخواهى که معنا و مآل و خلاصهاش این باشد که آمریکا حکومت دستنشانده خودش را بر این کشور مسلّط کند، آن شعار آزادیخواهى نیست؛ ولو صد بزک و رنگ و روغن آزادیخواهى هم به آن بزنند؛ این شعار، دروغین و شعار اسارت و خیانت است. آزاداندیشى نیز یعنى آزادانه فکر کردن؛ آزادانه تصمیم گرفتن؛ ترجمهاى، تقلیدى و بر اثر تلقین دنبال بلندگوهاى تبلیغاتى غرب حرکت نکردن. لذا شامل علم، معرفت، مشى سیاسى، شعارها و واژهها و خواستههاى متعارف سیاسى و اجتماعى هم مىشود.»
رهبر انقلاب در پاسخ به سوال یکی از دانشجویان مبنی بر اینکه چرا دانشجویان باید مصلحت اندیش نباشند ولی دستگاههای اجرایی همیشه با رعایت مصلحتهایی باید عمل کنند؛ میفرمایند: « من این نکته را بگویم که مصلحتاندیشى بد، منفى و ضدّارزش نیست. مصلحتاندیشى یعنى دنبال مسألهاى که مصلحت است، رفتن. اینکه موضوع بدى نیست. کار اداره کشور کار سختى است و البته مصلحت، هیچ اشکالى هم ندارد؛ ما به آنها ایراد نمىگیریم. البته حواسمان هم جمع است که آنها همیشه غرق در مصلحت نشوند و بنده با توجه به مسئولیتم به این موضوع توجّه مىکنم.»
ایشان همچنین فرمودند: «اگر شما جوانان نگاه به قلّههاى آرمانى را کنار بگذارید، برآیندِ غلطى بهوجود خواهد آمد. برآیندِ آرمانگرایى شما و چالش مسئولان با مصلحتها، برآیند معتدل و مطلوبى خواهد شد؛ اما اگر شما هم دنبال مصلحتگرایى رفتید و گرایش مصلحتاندیشانه - یعنى صددرصد با واقعیتها کنار آمدن - وارد محیط فکرى و روحى دانشجو و جوان شد، آنوقت همه چیز بههم مىریزد و بعضى آرمانها از ریشه قطع و گم خواهد شد. دانشجویان نباید آرمانگرایى را رها کنند.»
در انتها نیز رهبر انقلاب با ذکر این نکته که ظرفیت علمى و تحصیلى کشور در بیست سال اخیر ده برابر شده درحالی که متوسّطِ رشد آن در دنیا در چهل سال اخیر شش برابر بوده است، خطاب به دانشجویان بیان میدارند که « این مسئله گواه آن است که حرکت ما حرکت خوبی بوده منتها دشمنان مىخواهند این حرکت و این کاروان را بمباران و نابود کنند؛ حواستان جمع باشد، نگذارید. ضمناً بدانید همه این آرمانها قابل دسترسى است؛ به شرط اینکه شما در میدان باشید که الحمدللَّه هستید.»
گزیده بیانات رهبری در دیدار رمضانه دانشجویان(سال1383)
در این دیدار که یک سال قبل از انتخابات نهم ریاست جمهوری برگزار میشود، مقام معظم رهبری به تبیین گفتمان عدالت میپردازند و میفرمایند: «گفتمان عدالت، یک گفتمان اساسى است و - همانطور هم که چند روز پیش در جلسهاى مطرح کردم - همه چیز ماست. منهاى آن، جمهورى اسلامى هیچ حرفى براى گفتن نخواهد داشت؛ باید آن را داشته باشیم. این گفتمان را باید همهگیر کنید؛ بهگونهاى که هر جریانى، هر شخصى، هر حزبى و هر جناحى سر کار بیاید، خودش را ناگزیر ببیند که تسلیم این گفتمان شود؛ یعنى براى عدالت تلاش کند و مجبور شود پرچم عدالت را بر دست بگیرد؛ این را شما باید نگه دارید و حفظ کنید؛ این مهم است.»
رهبری در ادامه میفرمایند:«هرچه مىتوانید، شعار اصلى عدالت و آنچه را مربوط به عدالت است، تقویت و همگانى و در ذهنها تعمیق کنید و روى پشتوانه و فلسفه فکرى آن کار کنید اینها لازم است.»
ایشان همچنین با اشاره به اینکه کارآمدی و کارآیی نظام دو چیز متفاوت است، بیان میدارند: «مدعى دستگاههاى مختلف از لحاظ کارآمدى، خودِ بنده هستم. من دائماً نسبت به کارآمدى، از اینها سؤال و مطالبه مىکنم؛ اما بنده اعتقادم این است که نظام اسلامى از همه دولتهایى که در دوران استعمار و دوران نزدیک به استعمار در کشور ما وجود داشته، قوىتر عمل کرده است.»
رهبری در ادامه میفرمایند: «کمکارى وجود دارد، اما ناکارآمدى وجود ندارد؛ بین اینها باید تفکیک قائل شد. ناکارآمدى وجود ندارد؛ نظام اسلامى کارایى دارد. یک نشانهى کارایىِ نظام، وجود شماست. جوان دانشجوى مؤمن و معتقد به نظام مىتواند حرف و انگیزه خودش را قوى در فضاى جامعه مطرح کند. حرف شما فردا در تمام فضاى جامعه منتشر مىشود؛ این نکته خیلى مهمى است؛ این خودش کارآمدىِ این نظام است. کارآمدى نظام غیر از کارآمدى این دستگاه یا آن دستگاه است؛ نظام، نظام کارآمدى است. البته کارآمدى نظام، مجموعه عملکرد مثبت و منفىاى است که دستگاههاى نظام دارند؛ اما این برآیند مثبت است.»
ایشان همچنین با بیان اهمیت علم و علی الخصوص بومی سازی آن تصریح کردند: «وقتى در جامعهاى علم محترم شمرده مىشود که استعداد و سرچشمه درونى عناصر انسانى کشور جوشان شود و علم بومى گردد. سرمایهگذارى براى علم، باید با این هدف باشد؛ والّا اینکه دیگران فرآوردههاى علمى داشته باشند و فرمولها و کلماتى را به ما بیاموزند و ما بدون اینکه هیچ عمقى از آن بهدست بیاوریم، آن کلمات را یاد بگیریم، به پیشرفت هیچ کشورى کمک نمىکند؛ نه ما و نه هیچ کشور دیگرى. در گذشته سرچشمهى علم در این کشور خشک شده بود.»
رهبری در ادامه به شرح راههای مختلف اجرای این سیاست پرداختند و فرمودند: «یکى این بود که درمقابل هیمنه پیشرفت دانش غربى، این تصور در کشور ما غلیظ شد و مورد تأکید قرار گرفت که ایرانى قادر نیست، ایرانى نمىتواند، ایرانى استعداد لازم را براى پیشرفت علمى و صنعتى ندارد. امروز این حرف به گوش شما بیگانه و ناآشناست؛ اما بدانید که در یک دوره طولانى، این فکر در کشور تولید و ترویج شد؛ گفتند ایرانى به درد ادبیات مىخورد - ادبیات بزم و گل و بلبل و اینطور چیزها - آن هم ادبیات به معناى شعر؛ والّا تحقیقات ادبى را هم باز باید اروپایىها و مستشرقین اروپایى مىآمدند مىکردند. ایرانى به درد کارهاى جدى و اساسى نمىخورد.»
«نتیجه فقر علمى، فقر صنعتى شد. نتیجه فقر صنعتى، خرج کردن همهى سرمایهها براى رسیدن به سطح زندگى معمولىِ متعارف دنیایى شد؛ یعنى وارد کردن، صنعت مونتاژ، دایم دنبال دیگران دویدن، نفت و همهى سرمایههاى داخلى را تقدیم کردن. »
ایشان همچنین با بیان رابطه تنگاتنگ علم و صنعت،می فرمایند: «وقتى صنعت نباشد، بسیارى از ثروتهاى جامعه کشف نمىشود. وقتى صنعت نباشد، همه موجودى براى بهدست آوردن صنعت روز خرج مىشود؛ دنبالهروى از بیگانه و گرفتنِ ناگزیرِ فرهنگ بیگانه و تبعیت ناگزیر از سیاستهاى بیگانه هم به دنبالش پدید مىآید. همهى اینها ناشى از بىعلمى است. بنابراین علم باید در کشور ترویج شود. یکى از کارهاى مهم انقلاب همین بود؛ علم را در داخل کشور ترویج کرد.»
رهبر انقلاب در پایان میفرمایند: « علم و عالم همانقدر که مىتوانند مفید باشند، مىتوانند مضر هم باشند؛ چو دزدى با چراغ آید گزیدهتر برد کالا. اگر کسى که علم در وجود او هست، تقوا و پرهیزگارى و امانت و صداقت در او نباشد، مىتواند موجود مضرى باشد؛ مىتواند علیه کشور و مصالح کشور، علم خودش را مورد استفاده قرار دهد. بنابراین در کنار علم، فرهنگ و تزکیه و اخلاق و معنویت هم لازم است.»