از تندترین چهرههای اردوگاه اصلاحات هم دیگر کاری بر نمیآید
مخملباف، که از ایران گریخته و با سرویس های مختلف جاسوسی و حتی مجاهدین خلق نیز در ارتباط است در نامه ای به اصطلاح سرگشاده خطاب به اصلاح طلبان نوشته است:« یک سفر چند روزه به افغانستان بروید و برای آنها توضیح بدهیدکه خطا کردهاند که با طالبان جنگیدند، بایستی در حکومت طالبان اصلاحات می کردند و افغانستان را از دست طالبان از طریق اصلاحات آزاد می کردند.
به گزارش شمانیوز: تشت رسوایی اصلاح طلبان به زمین افتاده و دیگر نمی توانند به مانند گذشته خود را نماینده اقشار خاکستری و طبقه متوسط بدانند، آنها با گاف هایی که در ماههای اخیر داده اند در تنازع برای بقا قرار گرفته اند. سیاست و راهبرد اصلاح طلبان در دو دهه اخیر این بود که خود را نیروی آلترناتیو و اپوزیسیون داخلی نظام در میان افکار عمومی جانمایی کنند و به واسطه چنین ذهنیتی نمایندگی قشر متوسط و اقشار خاکستری را به نوعی نمایندگی کنند. اما چنین سیاست کج دار و مریزی نمی توانست برای دراز مدت ادامه پیدا کند. از یکسو خود را در مقابل نظام قرار دهند و از سوی دیگر بخواهند با استفاده از ساختارهای قدرت، همچنان به عنوان نیروی تاثیرگذار در حوزه قدرت باشند. در آشوب های اخیر اصلاح طلبان با سیاستی آشفته وارد موضع گیری شدند. محکوم کردن آشوب ها و حتی توصیه به سرکوب شدید آشوب گران به مواضعی می ماند که آنها در دهه 60 بیشتر خود بانی و مجری آن بودند و در دو دهه اخیر سعی کرده بودند در مقابل اعتراضات یا آشوب ها موضع منفعلانه یا جانبدارانه ای داشته باشند. این روش به مذاق حامیان خارج نشین آنها و به خصوص رسانه هایی چون بی بی سی فارسی خوش نیامد و صراحتا اصلاح طلبان را بازی خوردگان نظام جمهوری اسلامی دانستند که هیچ برنامه ای برای عبور منطقی و اصلاحی از این نظام و رهبری آن ندارند. محسن آرمین، یکی از محکومان فتنه 88 در این زمینه به نقد بی بی سی فارسی در سیاست عبور از اصلاح طلبان پرداخت و به نوعی یادآور شد که این جریان در یک دهه گذشته بیشترین همکاری فکری و سیاسی را با این شبکه داشته است:« كساني كه اندك تجربه و آگاهي در فعاليتهاي سياسي دارند، نيك ميدانند در تظاهرات خودجوش و اعتراضي، يك گروه متشكل ٥ الي ١٠ نفره به راحتي ميتواند به شعارها جهت دهد، با وجود اين شعار حمايت از رضاشاه چنان با مطالبات معترضان ناهمخوان بود كه از حد شعار حاشيهاي يكي دو تجمع اعتراضي فراتر نرفت. اما تبليغات بيبيسي به گونهاي بود كه به بيننده القا ميكرد ٨٠ شهر ايران يكصدا پايان جنبش اصلاحي و رهبري رضا پهلوي را فرياد زدهاند!!! مسولان بيبيسي در پيگيري اين خط تبليغاتي چنان شتابزده عمل كردند كه حتي به اين صرافت نيفتادند كه مخاطب آنان احتمالا خواهد پرسيد چگونه در تظاهرات ايران مردم همزمان هم شعار مرگ بر ديكتاتور سرميدهند و هم شعار زندهباد رضاشاه!» همچنین اصلاح طلبان تندرویی چون ابولفضل قدیانی و محسن مخملباف در بیانیه هایی ضمن حمله به نظام جمهوری اسلامی، اصلاح طلبان را محکوم به خیانت به آرمان های جریان اصلاحات کرده اند و آنها را شریک در اقدامات نظام دانسته اند! قدیانی با خطاب قرار دادن اصلاح طلبان از آنها خواسته که تکلیفشان را روشن کنند و یا با نظام باشند یا در مقابل آن قرار گیرند:« با دردمندی باید گفت که دوستان اصلاحطلبی که لااقل در برهه فعلی ازتفسیرشان ازفعالیت سیاسی بوی تسلیم طلبی و وادادگی به مشام می رسد نیز در به وجود آمدن وضعیت فعلی بی تقصیر نیستند.» مخملباف، که از ایران گریخته و با سرویس های مختلف جاسوسی و حتی مجاهدین خلق نیز در ارتباط است در نامه ای به اصطلاح سرگشاده خطاب به اصلاح طلبان نوشته است:« یک سفر چند روزه به افغانستان بروید و برای آنها توضیح بدهیدکه خطا کردهاند که با طالبان جنگیدند، بایستی در حکومت طالبان اصلاحات می کردند و افغانستان را از دست طالبان از طریق اصلاحات آزاد می کردند.» بدون شک زعمای اصلاحات از جمله رئیس دولت اصلاحات چه در زمانی که قدرت را در دست داشت و چه در حال حاضر که به دنبال تاثیر گذاری در عرصه سیاسی هستند، در پشت پرده همانگونه که در ادبیات اصلاح طلبان تندرو مشهود است بارها بر سر سیاست عبور از نظام و تضعیف آن بحث و گفتگو کرده اند و انتظاری که اصلاح طلبان افراطی دارند بر اساس چنین ذهنیت هایی است. در کنار این اصلاح طلبانی که در سال 78 و 88 بارها نظام را به چالش کشیدند و چه در عمل و چه در اظهارنظرهای خود باعث سلب اعتماد و به عنوان عناصری مشکوک و غیرقابل اطمینان جا افتاده اند، از این رو در آشوب های اخیر سعی کردند خود را از این هاله بی اعتمادی بیرون بکشند و برخلاف رویه های گذشته، سیاست یکی به نعل و یکی به میخ را برگزیدند. از یکسو آشوب گران را محکوم می کنند و از سوی دیگر ناله های سوداگرایانه برای بازداشتی ها سر می دهند. به هر حال نقاب نفاق از روی صورت بسیاری از اصلاح طلبان به کنارآمده و سیاست آنها برای افکار عمومی مشخص شده است. هرچند برای بازیابی اعتماد عمومی به خصوص اقشار خاکستری و طبقه متوسط ممکن است دست به جنجال هایی بزنند ولی نحوه تعامل آنها با آشوب های اخیر پرده های بسیاری را کنار زد. منبع: جهان نیوز