تغییر چهره؛
تکنیک قهوه جریان اصلاحات برای فتنهزدایی از چهره سید فتنهگر
لیدر سابق اصلاحات به دنبال جایگاه جدیدی برای خود در نظام سیاسی است. حرکت از رهبری جریانی خاص به سوی اثرگذاری فراجریانی مسیری است که وی و جریان متبوعش با استفاده از تکنیک قهوه به دنبال آن بودند.
موضوع نامهنگاری آیتالله یزدی و آیتالله شبیری زنجانی(حفظهمالله) در هفتة گذشته با موجی از واکنشها و پرسشها مواجه شد. در این نامه که جان کلامش پرسش از همنشینی آیتالله شبیری با جمعی از فتنهگران بود، نقدی جدی به ایشان وارد شد. همین نقد نیز زمینهساز بسیاری از این واکنشها گردید. اما نقطهی تمایز این پدیدهی رایج در بین حوزویان(نامهنگاری علما) هجوم رسانهای به موضوع و داغ کردن آن در فضای مجازی بود که نتایج سلبی و ایجابیای را به نسبت جریان اصلاحات، مرجعیت و حوزه به همراه داشت. با نگاهی به روایتهایی که در گوشه و کنار سیاست و در لابلای روزنامهها یافت میشود؛ دیدبان بر این نظر است که کل ماجرای دیدارها و نیز حوادث قبل و بعد آن به مثابهی تکنیکی جهت خرید اعتبار مجدد برای لیدر سابق اصلاحات و البته برای ورود وی به نقشی جدید بوده است. فنی که از آن در ادبیات بازاریابی سیاسی با عنوان «تکنیک قهوه» یاد میشود.
روایت ماجرای اخیر
روزنامه شرق ماجرا را اینگونه روایت میکند که «عبدالله نوری به قم میرود و در آن سفر، دیداری با آیتالله شبیریزنجانی از مراجع تقلید انجام میدهد. موقع خداحافظی وعده میگیرد اگر آیتالله به تهران آمد، به منزل عبدالله نوری هم سر بزند. آیتالله چند روز پیش به تهران آمد. عبدالله نوری از او دعوت کرد تا در منزلش حضور پیدا کند و همین بهانهای میشود که نوری از دیگر شاگردان آیتالله هم بخواهد در منزل او گرد هم جمع شوند»[1]. روزنامه کیهان داستان را از زاویهای متفاوت روایت میکند. بر این مبنا آیتالله شبیری زنجانی تنها به خاطر روابط فامیلی با عبدالله نوری، دعوت منزل او را پذیرفته و اطلاعی از دیگر میهمانان حاضر در منزل ایشان نداشته و در ابتدای دعوت چنین مسئلهای مطرح نبوده است. خبرها نیز حاکی از این است که برخی سران این جریان شامل محمد خاتمی، عبدالله نوری و کرباسچی، آیتالله شبیری زنجانی را در ماجرای ملاقات اخیر در عمل انجام شده و رودربایستی قرار دادهاند.
پس از حدود یک هفته جسته و گریخته خبرهایی از انگیزهی این جمع از دیدار با آیتالله به روزنامهها وارد شده، مشخص شده که درخواست میانجیگری از آیت الله بین ایشان-سید فتنهگر- و رهبر انقلاب نکته اصلی ماجرا بوده است. اما با نامهی آیتالله یزدی عرصه برای تحقق این هدف تنگ گشته و این طرح در این برهه ناکام ماند. لذا تمامی رسانهها و افراد این جریان خاص بیمحابا و با هماهنگی به صحنه آمده و از کمترین اهانتی به آیت الله یزدی دریغ نمیکنند. خبر استعفای فلان شخص از جامعهی مدرسین، نامهی فلان حجةالاسلام به آیتالله یزدی و ... را پوشش کامل داده و از گرفتن مصاحبههای تخریبی علیه دبیر کل جامعهی مدرسین نیز غفلت نمیورزند. اما آن نکتهای که همة این سروصداها و جنجالهای عارضی را معنیدار مینماید «تکنیک قهوه» کمپین ارتقاء سید فتنهگر است.
تکنیک قهوه و فتنهزدایی از لیدر سابق اصلاحات
بدون شک لیدر سابق اصلاحات به واسطهی شرایط خودساختهاش، توانایی کنشگری به مانند افراد عادی را ندارد؛ از این رو برای تبادل پیام با عموم جامعه و ایجاد اعتبار اجتماعی فراجریانی، ناگزیر از ترفندهای شاذ و بعضاً ناپسند است. یکی از این ترفندها، تکنیک قهوه است. در این تکنیک ستاد و جریان حامیِ چهره (سید فتنهگر) با تنظیم دیدارهایی با افراد مختلف سعی میکنند به اعتبارزایی برای او از سویی و گرفتن موضع اعلام حمایت از سوی میهمانان برای وی؛ با یک تیر چند نشان را بزنند.[2] (نکته: آیتالله شبیریزنجانی از انتشار خبر این میهمانی ناراحت هستند و قبل از این نیز خواستار عدم انتشار رسانهای این دیدار بودهاند[3].) در این فرایند حتی صرف حضور مخاطبین و میهمانان برای جریان خاص مهم و سودآور خواهد بود چرا که با عملیات رسانهای تصویری که برساخته میشود نتیجهای جز القای حمایت نخواهد داشت. اما نفس این دیدارها به نوعی موجب مطرح شدن و بازگشت چهره فتنهگر به فرایند کنشهای رسمی سیاسی خواهد شد.
سیر خبرهایی که قبل از این ماجرا وجود داشته مانند نامهنگاریهای خاتمی به رهبر انقلاب، اظهارنظرهای به ظاهر دلسوزانه و درعین حال گستاخانه در مورد اصلاحات و تمایز آن، بازتاب خبرهایی زرد از سیدِفتنهگر در محیطهای مهمانی و جشن عقد و امثالهم وقتی به خبر دیدار با آیتالله شبیری میرسد شیب تندی را طی کرده و با حجم گستردهای از مواضع و خبررسانیها درصدد بر میآیند حضور رسانهای و رسمی او را با هزینهکردن از یک مرجع موجه جلوه دهند و اهداف پیشگفته را نیز عملیاتی نمایند. این موج خبری و دیدارها و نامههای مختلف در برههی اخیر نیز در این راستا قابل تحلیل است و به نظر میرسد جریان اصلاحات که دستش از روحانیت معتبر در نظام خالی است، لاجرم این خط رسانهای اعتبارزا را دنبال خواهد کرد، برنامههای صبحانه، عقد و قهوه را تشدید خواهد کرد. یک روز خبر خالی کردن دفترش و روزی دیگر خبر گرفتن دفتری در نزدیکی پاستور و اخباری قطرهای از نزدیک شدن خاتمی به خیابان فلسطین در رسانههای چپ نشان از هدفگذاری ویژه خاتمی برای آینده خود دارد.
رئیس جمهور اسبق از طرفی به دنبال بازگشت به درون نظام بوده و از سوی دیگر نمیخواهد پشتوانه اپوزیسیونی خویش را از دست بدهد. حالا و زمانی که او کلید ماشین اصلاحات را به دیگری واگذار کرده و به دنبال ارتقاء جایگاه خود در کشور است، بیش از هر چیز نیازمند تطهیر از فتنهگری، بازیابی مقبولیت میان علما و روحانیون تراز اول و پس از آن طیفهای میانهتر جریان مذهبی است. پروژه جدید خاتمی نزدیک شدن به رهبری است. حال باید منتظر مواضع بسیار انقلابی خاتمی در مسائل بیاهمیت نیز باشیم.