تمسخر جنجالی و حمله بی سابقه به ستایش 3 توسط مجری جنجالی شبکه سه + فیلم
ویدیویی از انتقاد و تمسخر ستایش 3 رو انتن زنده شبکه سه توسط مجری پرحاشیه می بینید .
ویدویی از تمسخر ستایش 3 توسط مجری جنجالی که چندی پیش علی دایی و لوگوی استقلال را هم مسخره کرده بود را در زیر مشاهده می کنید :
خبر داغ و جنجالی :
سکانس لحظه کشته شدن حشمت فردوس در ستایش 3 به دست عروسش لو رفت + فیلم
فصل چهارم ستایش ساخته می شود ؟
برنامه «سلام صبح بخیر» امروز میزبان سعید سلطانی و فریبا نادری بود.
۲۰۰ دقیقه از «ستایش» ساخته شده بود که کارگردانی آن را پذیرفتم
سلطانی با اشاره به اینکه شروع ستایش با زنده یاد ایرج قادری بود و ورود سعید مطلبی به عنوان نویسنده نیز به تبع ورود او بود، ادامه داد: متاسفانه ایشان نتوانستند به خطر بیماری کار را ادامه بدهند. سپس آقای اصغر هاشمی وارد پروژه شدند و چیزی حدود ۲۰۰ دقیقه هم کار گرفته بودند، اما مشکلی برایشان پیش آمد و نتوانستند کار را ادامه بدهند. بخش قابل توجهی از بازیگران چیده شده بود، قصه مشخص بود و ادامه کار دشوار بود و من با توجه به اینکه قصه، موضوع روز بود و با جسارت به مسائل روز وارد شده بود، بنابراین کار را پذیرفتم و کارگردانی اش کردم.
بیشتر بخوانید :
تجاوز جنجالی و فجیع دوست همسر به زن جوان + عکس +18
طرفدار پر و پاقرص «ستایش» بودم و وقتی به من زنگ زدند خیلی هول شدم!
نادری در این باره که فکر نمیکرد روزی به عنوان قطب منفی این سریال باشد، اظهار کرد: روزی که به من زنگ زدند آنقدر هول شدم که حتی نقش را هم نپرسیدم و گفتم فقط نشانی دفتر را به من بدهید! حالا هم احساس میکنم «ستایش ۳» شاخصترین کار من است و مردم مرا با پری سیما میشناسند.
وی با بیان اینکه خوشحالم اجرا به شکلی بوده که مردم پری سیما را باور کرده اند، ادامه داد: بازی در نقش منفی خیلی سختتر است، چون معمولا فاصله زیادی با شخصیت خود بازیگر دارد و برای رسیدن به آن فقط دانستن چهار تکنیک بازیگری کافی نیست و هدایت کارگردان و نویسنده مهم است.
نادری یادآور شد: من به پری سیما حق نمیدهم که این همه منفی باشد و انتقام بگیرد. او حق دارد بابت دگرگونی زندگی اش ناراحت باشد، اما اینکه روی همه روابط پا بگذارد درست نیست.
اجرای نقشهای منفی دشوارتر است
سلطانی هم افزود: پری سیما کاراکتر بسیار دشواری بود و خانم نادری زحمات زیادی کشید. خانم تیرانداز هم همینطور و ایفای نقشهایی که بار منفی داشت، اجرایشان دشوارتر بود.
وی در ادامه درباره تعامل خود با سعید مطلبی نویسنده این سریال اظهار کرد: او به نوعی خالق اصلی این کاراکترها و شکل روایت است و ما ارتباط دائمی و فراگیری با ایشان داریم که برگرفته از شخصیت اوست و هیچ توقفی در فعالیتهای او وجود ندارد. انگار با خودش مسابقه دارد. او اولین نویسندهای است که با خیال راحت میتوانم با او کار کنم و متن هایش به ذهن من نزدیک است.
پری سیما را در فصل سه بدون هیچ نقابی بازی کردم
نادری بیان کرد: تقریبا در بیشتر سکانسهایی که بازی داشتم آقای مطلبی سر صحنه بودند و بدون کمکشان کار من سختتر میشد. در ستایش دو پری سیما خیلی کاراکتر بیرونی نبود و ناگهان مشخص میشود او چه نقابی داشته است. در ستایش سه او ورق هایش را رو میکرد؛ بنابراین از من خواستند بدون هیچ نقابی این نقش را بازی کنم.
سلطانی هم با اشاره به اینکه قبل از پیوستن به پروژه، راشهای داریوش ارجمند را دیده بوده، درباره شخصیت حشمت فردوس تصریح کرد: وقتی کاری با چنین سابقه و طول پخشی داریم، کم کم استهالهای بین کاراکتر و بازیگر میبینیم. چه بسا ویژگیهایی که خود ارجمند دارد در حشمت فردوس دیده میشود. مطمئنم اگر هر بازیگر دیگری جای ارجمند بود این ویژگیها پیدا نمیشد و این شیرینی، زبری و نرمی و لطافت که از آدمهای این سن و سال سراغ داریم در کار نبود.
وی افزود: خود او یک دایی داشته است که خیلی به این کاراکتر نزدیک است و دوستانی در بازار دارد که از آنها برای اجرای کاراکتر استفاده کردند. خیلیها که در تره بار کار میکردند، سر صحنه میآمدند و به ارجمند میگفتند چقدر مشابه آدمهایی است که آنجا میبینند.
برای اجرای اولین سکانسم مقابل حشمت فردوس ترسیده بودم
نادری نیز درباره همکاری با ارجمند گفت: در سکانسی که من به دفتر میدان میرفتم و با زبان نرم حشمت فردوس را تهدید میکردم، باید از موضع قدرت صحبت می شد؛ آنقدر ترسیده بودم که نمیدانستم از پس این کار برمی آیم یا نه. آقای ارجمند به شدت آدم نازنینی هستند و مرا که دیدند، فهمیدند من ترسیده ام و راهنمایی ام کردند.
منتقدان برای نقد سریالی با ۸۵ میلیون مخاطب از فرمول دیگری استفاده کنند
سلطانی درباره اینکه نظرش درباره اظهار نظرهای منتقدان که اغلب موافق «ستایش» نیستند چیست، تصریح کرد: بپذیریم که سریال سازی در کشور ما جریانی است که باید با توجه به آن نقد و بررسی شود. یک منتقد وقتی درباره یک کار تلویزیونی صحبت میکند که با ۸۵ میلیون مخاطب مواجهه داشته است، باید از فرمول دیگری برای نقد استفاده کند. مواجهه با محصولی که طیف گستردهای از نوجوانان تا افراد مسن را در برمی گیرد، فرمول دیگری میطلبد. ضمن اینکه به نظر همه منتقدان احترام میگذارم، مشخصا آنها کار را دیده اند و حالا نقد میکنند.
نمیدانم فیلم یا سریال فارسی یعنی چه؟
وی درباره نقدی که مبنی بر فیلم فارسی بودن ستایش به آن میشود، تصریح کرد: من این عبارت فیلم فارسی را نمیفهمم. سریال فارسی را متوجه نمیشوم یعنی چه. منظورشان را درک نمیکنم که آیا از نظر نقصان محتوا و منظور میگویند یا شکل ارائه. نمیپذیرم با اثری که بسیار دیده میشود با یک انگ و به گناه اینکه دیده شده اینگونه برخورد شود.
آب میخورم میگویند پول حشمت فردوس است
نادری درباره برخورد مردم در فضای مجازی بیان کرد: من آب میخورم میگویند پول حشمت فردوس است! به صورت جدی فرصت نمیکنم در فضای مجازی باشم و روزی نیم ساعت تا ۴۵ دقیقه درگیر میشوم. مردم بیشتر با من شوخی کرده اند و مرا مورد لطفشان قرار داده اند.
در ادامه سلطانی درباره فعالیتهای تازه خود توضیح داد: با آقای زرین کوب به عنوان تهیه کننده ساخت سریال «بوم و باران» را برای شبکه دو سیما آغاز کرده ایم. این مجموعه یک بستر تاریخی دارد و نوشته شهره شریعتی است و دو ماه است جلوی دوربین رفته و برای سال بعد روی آنتن میرود.
این کارگردان در پاسخ به اینکه آیا «ستایش ۴» نیز ساخته خواهد شد یا خیر، گفت: خیلیها از من در این باره سوال میکنند. بخش سوم هم برای من اینگونه بود که وقتی دو را تمام کردیم میدانستیم ادامه خواهد داشت، اما همه چیز قائل به کشف و شهود مطلبی بود و بنا بود مطالب یک و دو در بخش سه جمع بندی شود. اکنون درباره فصل چهارم واقعا نمیدانم و باید از آقای مطلبی سوال کرد.
وی در این باره که آیا داستان در فصل سه بسته میشود، اظهار کرد: داستان پایان خوبی دارد و اگر ادامه داشته باشد اتفاق جدیدتری با همین کاراکترهاست.
ستایش 3 یک تراژدی خنده دار است !
فصل سوم سریال «ستایش» در حالی روی آنتن شبکه سه سیماست که با انتقاد شدید مخاطبان و منتقدان فرهنگی روبرو شده است و معتقدند تولید و پخش سریالی با کیفیت پایین نشان میدهد مسئولان تلویزیون در خلق تراژدیهای خندهدار استاد شده و هیچ سیاستگذاری و نظارتی برای انتخاب سریالهای تلویزیون ندارند.
ستایش مجموعهای تلویزیونی در سه فصل به کارگردانی سعید سلطانی و به قلم سعید مطلبی است. به گفته کارگردان و بازیگران مجموعه، بانی و طراح این سریال زندهیاد ایرج قادری بوده است. تولید فصل اول ستایش از سال ۱۳۸۸ آغاز شد و سال ۱۳۹۰ پایان یافت، ۱۲ آذر ۱۳۸۹ روی آنتن رفت و ۶ آبان ۱۳۹۰ به پایان رسید. فصل اول سریال ستایش را میتوان اثری تراژدی دانست. تراژدی که همراه با دو شاخصه عشق و مرگ آن هم براساس زوال تدریجی پیش می رفت. قصه این سریال درباره دختر جوانی به نام ستایش بود که سعی می کرد برادرش را که متهم به فرار از خدمت سربازی بود، نجات دهد.
او در این راه با دوست برادر خود، طاهر فردوس آشنا شد و با کمک طاهر برادرش را راهی مرز کرد. محمد با کمک طاهر راهی مرز شده و در مسیر فرار کشته می شود. در این نقطه اولین مرگ در داستان ستایش رخ داد و خیلی زود عده ای از مخاطبان مخصوصاً کسانی که در آن زمان درگیر مسائل مربوط به خدمت سربازی بودند با این موضوع همذات پنداری کرده و پای این داستان نشستند. نویسنده از موضوعی به نام جوانمرگ شدن که در فرهنگ ایرانی بسیار جلب توجه می کند کمک گرفت تا مخاطب را به دیدن قسمت های بعدی ترغیب کند.
حشمت فردوسی که پدر سالار شد
بعد از مرگ محمد، طاهر به زندان افتاد و شخصیت حشمت فردوس که پدری مستبد، ثروتمند و قدرتمند بود پررنگتر شد. شخصیت حشمت بیننده را خیلی زود به یاد کاراکتر پدر در سریال پدر سالار با بازی محمد علی کشاورز انداخت. از آنجا که داستان ستایش بر اساس روایت خطی پیش می رفت و بیننده بهراحتی می توانست پایان سریال را حدس بزند؛ باز هم مخاطب این مجموعه تلویزیونی بود چون بی صبرانه زمین خوردن حشمت فردوس را انتظار می کشید تا دلش خنک شود. دقیقاً اتفاقی که برای مخاطب در سریال پدر سالار رخ داد دوباره در ستایش تکرار شد. انگار نویسنده این سریال قصد داشت پدر سالار دیگری را در ستایش نمایش دهد تا نظر مخاطب را جلب کند و پای تلویزیون بنشاند و درهمین راستا موفق هم شد.
چند فیلمنامه در دل یک سریال
داستان فصل اول ستایش به گونه ای پیش می رود که در نهایت طاهر با رضایت خانواده محمد، از زندان آزاد شد و از آنجا که مجذوب و شیفته ستایش شده بود، علیرغم مخالفت خانواده خود و خانواده ستایش و با وجود میل باطنی ستایش، با او ازدواج کرد. طاهر و ستایش صاحب دو فرزند دختر و پسر شدند. اما باز هم ناکامی ها دست از سر شخصیت های این سریال بر نمی داشتند و طاهر در پی ماجرای حسادت همسر برادر خود (انیس، همسر صابر) که برادر بزرگتر او و در واقع پسر بزرگتر حشمت فردوس به حساب میآمد، متهم به حمل مواد مخدر شد و پس از فرار از دست مأموران در تصادفی به کما رفته، فوت کرد.
با فوت طاهر دومین مرگ در این داستان رخ داد و ستایش در فراق برادر، همسر و مادر خود و با توجه به وضعیت نامناسب پدر به زندگی با دو فرزندش همچنان ادامه داده و برای فرار از پدر شوهر خود حشمت فردوس که دنبال محمد (فرزند ستایش) میگشت تا به گفته خودش اسم وی را به یدک بکشد، راهی دیاری دیگر می شود و در نهایت پدر خود را نیز از دست میدهد. مخاطب ناخواسته با دیدن این سکانس ها یاد فیلم سینمایی واکنش پنجم اثر تهمینه میلانی میافتد. نویسنده ستایش در فصل اول سعی کرده بود از فیلمنامه ها و داستان های متعدد کمک گرفته و یک اثر جدید و با شخصیت هایی که تنها نامشان فرق می کند بسازد. پس نمی توان فصل اول ستایش را یک اثر مستقل دانست بلکه بیشتر شبیه چندین داستان به آمیخته بود که پیش از این مخاطب تجربه دیدن آنها را داشت.
ستایش و کولهپشتی از ناکامیها
اتفاق های تلخ پشت سر هم که برای شخصیت اول فصل اول این سریال رخ می داد، همچنین کش دادن قصه در همان زمان نیز مخاطب را بسیارخسته کرد. همچنین باید گفت ستایش در دوره خودش حجم بالای ناکامی ها و نا امیدی هایی را به جامعه تزریق کرد. مرگ جوانی به خاطر فرار از سربازی، مشکلات بسیار جدی برای ازدواج که می توانست دل خیلی از جوان های آن دوره را که درگیر مسائل مربوط به ازدواج بودند خالی کند. دستگیری طاهر و نشان دادن عروس خانواده به عنوان شخصیتی سیاه و خیانت کار، مرگ طاهر و نامردی هایی که حشمت فردوس به اعضای خانواده اش روا می داشت می توانست به شدت روی مخاطب بگذارد.
همیشه فیلم فارسی و فیلمهایی که به رواج احساسات و به تعبیر بعضیها منجر به ابتذال در جامعه میشوند جزء فیلم های خطرناک محسوب می شد و انتقاد های زیادی به این گونه آثار می شد. سریال ستایش را در برخی از زوایا شبیه فیلم فارسی های قدم بر می داشت و در دوره خودش تراژدی بسیار خطرناک بود. مسئولان و مدیران وقت تلویزیون این مبحث را بررسی نکرده و انگار برای انتخاب محتوای سریال ها سیاستگذاری خاصی نداشتند و به این موضوع فکر نمی کردند که یک سریال با داستانی بسیار تلخ و سیاه می تواند چه بلایی بر سر روح و روان افراد جامعه بیاورد. هرچند سعی شده بود با نشان دادن روحیه قدرتمند ستایش به مخاطب القا شود که می توان در سختی ها امید داشت و حرکت کرد؛ این اتفاق انقدر ناشیانه در فیلمنامه شکل گرفته بود که کمتر کسی به این موضوع فکر می کرد.
موفق در انتخاب بازیگر در فصل اول
جدا از نقدهایی که به داستان این سریال وارد بود، انتخاب بازیگر در این فصل ستایش یکی از نقاط قوت این مجموعه تلویزیونی محسوب می شد. حضور بازیگرانی چون داریوش ارجمند، سیما تیرانداز، مهدی پاکدل، مهدی سلوکی توانست کمک بسیار شایانی به دیده شدن ستایش در تلویزیون کرد. حتی نرگس محمدی که جزء بازیگران بی تجربه در آن دوره محسوب می شد نیز توانست مقابل دوربین به خوبی نقش یک زن مظلوم و خستگی ناپذیر را بازی کند.
فصل دوم و توقف به خاطر کیفیت پایین
تولید فصل دوم ستایش سال ۱۳۹۱ روی آنتن رفت و سال ۱۳۹۲ به پایان رسید، پخش سری دوم از ۲۷ دی ۱۳۹۲ آغاز شد. نویسنده و کارگردان ستایش که با فیلمنامه نهچندان قوی و فقط با مانور روی داستان های تکراری و استفاده از عنصر جوانمرگی و عشق توانسته بودند مخاطبان زیادی را جذب کنند این بار با داستانی بیکیفیتتر شروع به کار کردند. داستان ستایش ۲ به شدت کش پیدا کرده بود و زمان مخاطب صرف دیدن سکانس های بی معنی و خسته کننده می شد. سکانس هایی که فقط به خاطر پر کردن زمان ساخته می شدند نه هیچ چیز دیگر.
فصل دوم ستایش داستان ۲۲ سال بعد این زن زجر کشیده با دو فرزند خود نازگل و محمد را روایت می کرد. این خانواده با نام مستعار رودباری (به جای فردوس) در منطقهای در شمال کشور و دور از چشم حشمت فردوس زندگی میکردند و صاحب رستورانی محبوب در میان مردم شده بودند ولی دوباره ناخواسته با یکدیگر رو به رو شدند. مهدی سلوکی که پیش از این نقش محمد برادر ستایش را بازی می کرد حالا بدون هیچ تغییری در گریم و حتی تغییراتی در فیزیک و پوشش در نقش محمد پسر ستایش مقابل دوربین رفت. نرگس محمدی نیز بدون گریمی که نشان دهد ۲۲ سال از زندگی او گذشته است در حالی که فقط یک عینک و چند چروک کوچک و محو روی صورت داشت، در نقش مادر مهدی سلوکی مقابل دوربین می رفت.
حال اینکه این دو بازیگر در حقیقت تفاوت سنی چندانی ندارند و حضورشان با این گریم ساده در نقش مادر و پسری خنده دار و توهین به شعور مخاطب است و باعث می شود شخصیت ها و اتفاق ها برای مخاطبان باور پذیر نباشند. کیفیت پایین ستایش دو و بی احترامی به شعور مخاطبان و کمکاری تیم سازنده باعث شد خیلی از مخاطبان ستایش از دیدن این سریال سرباز زده و بسیاری از منتقدان به داستان لاغر و کیفیت ساخت پایین این سریال خرده گرفتند.
در نهایت در تابستان ۱۳۹۳ پخش این اثر به دستور عزت الله ضرغامی رئیس وقت صداوسیما به خاطر کیفیت پایین متوقف شد.این اولین باری بود که تلویزیون دستور توقف یک سریال را به خاطر کیفیت پایین آن می داد.
فصل سوم و داستانی که کش داده میشود
تولید فصل سوم پس از ۵ سال در سال ۱٣٩۷ شروع و پایان همان سال به پایان رسید. قرار بود ستایش ۳ بعد از ماه رمضان ۱۳۹۸ روی آنتن برود؛ اما پخش این اثر به تعویق افتاد و از ۲۲ شهریور ۱٣٩٨ به روی آنتن شبکه سوم سیما رفت.
در فصل سوم، حشمت فردوس که به دنبال بازیابی اعتبار از دست رفته اش است، به واسطه نوه اش محمد به ستایش نزدیک و در خانه او ساکن می شود. صابر که از رفتارش با حشمت پشیمان است، با نقشه پریسیما (همسر دوم صابر فردوس) کشته و پریسیما صاحب همه اموال حشمت فردوس می شود. انیس، توانایی تکلم خود را باز می یابد و تهدیدی بزرگ برای پریسیما محسوب می شود. در همین گیر و دار، ستایش درگیر یک رابطه عاطفی با پسر همسایه می شود. رابطه ای که مشکلات جدیدی را پیش رویش می گذرد.
حشمت فردوس با همراهی نوه اش محمد و همکاری زن باغداری به نام خانوم بزرگ موفق می شود بخشی از سرمایه های از دست رفته خود را زنده کند. از طرفی نازگل، نوه حشمت با همکاری شوهرش موفق می شود اسنادی برای ابطال وکالتنامه حشمت فردوس به پسرش که موجب از دست رفتن اموالش شده است، به دست بیاورد. در همین اثنی، مهدی مظفری که به ستایش علاقمند شده از او خواستگاری می کند، اما در اتفاقی ناگهانی تصادف می کند. ستایش، پس از این تصادف تصمیم می گیرد به مهدی جواب مثبت بدهد. داستان تکراری و بازی با تراژدی مرگ یک شخصیت دیگر باز هم در ستایش ۳ خودنمایی می کند.
آیا این اثر طراح گریم داشته است؟
یکی از انتقادهایی که به این فصل از سریال گرفته شد باز هم گریم بازیگر نقش اول، یعنی نرگس محمدی بود. اینبار محمدی با چهره ای نه چندان شبیه به چهره اش در فصل دوم بلکه جوانتر و بدون عینک و چین و چروک در صورتش مقابل دوربین قرار گرفته بود. مهدی سلوکی نیز با فیزیک و چهره ای واقعی خود و بدون هیچ گریم خاصی مقابل دوربین رفت.
رعایت نشدن اجرای گریم تخصصی دراین سریال موضوعی بود که باعث شد خیلی از مخاطبان و منتقدان بر آن خرده بگیرند. آیا طراح گریم ستایش ۳ اجرای ابتدایی ترین طراحی گریم در خصوص سریال هایی که چندین فصل داشته و زمان گذشته و آینده را روایت می کنند را نیاموخته است؟ یا این مسئله دیگری در کار است؟ پیش از این عنوان شده بود نرگس محمدی اجازه گریم سنگین روی چهره خود را نمی دهد. در فصل سه هیچیک از مسئولان این سریال جواب قانع کننده ای در این باره به خبرنگاران ندادند. تهیه کننده ستایش و داریوش ارجمند نیز با تایید اینکه گریم در این مجموعه تلویزیونی مشکلی ندارد عنوان کردند ستایش در فصل سه به آرامش رسیده و مشکلاتش حل شده و شاید هم از ژل و بوتاکس استفاده کرده است.
اگر کمی زمان و خلاقیت صرف میشد
غیبت رامسین کبریتی در ایران باعث شد در ستایش ۳ فقط نامی از این شخصیت برده شود و کارگردان ترجیح داد در سکانس هایی که باید صابر را نشان دهد فقط مردی را از پشت سر یا در نمای محو رو به رو به نمایش بگذارد. صابر در ستایش ۳ شبیه یک روح، نه دیالوگی برای گفتن داشت و نه چهره اش دیده می شد. عوامل تولید این اثر باز هم ترجیح دادند راحت ترین راه برای خلاص شدن از دست کاراکتر صابر را انتخاب کنند و یک مرگ را دیگر در فیلمنامه ستایش خلق کنند. آن هم یک مرگ خنده دار و غیر قابل باورو ساختگی.
یکی دیگر از مشکلات انتخاب بازیگر در این سریال نبودن حدیث میر امینی بازیگر نقش دختر ستایش در فصل سوم و انتخاب بازیگر دیگری برای این نقشر بود که مخاطب را گیج می کرد. همچنین در فصل سوم ستایش نقش حشمت فردوس بسیار پررنگ تر از سایر نقش ها و حتی خود ستایش شده است و بیشتر داستان روی ماجرای زندگی اوست. حرکات دست و میمیک صورت و دیالوگ تکراری «افتاد» بازیگر این نقش نیز مخاطب را خسته کرده است.
بیتبحر در ساخت سریال چندفصلی
با بررسی سریال سهفصلی ستایش باید گفت تلویزیون در ساخت اینگونه آثار تبحر ندارد. حتی عوامل سازنده سریال های چندفصلی از پس سطحی ترین موضوعات؛ یعنی گریم، انتخاب بازیگر، عدم انتخاب لوکیشن های تکراری بر نمیآید چه رسد به اینکه داستانی جذاب تحویل مخاطب دهند. بیننده امروز تلویزیون، بسیار هوشمند است و کافی است سه فصل سریال ستایش را مقابل سریال های روز دنیا که در چند فصل ساخته می شوند بگذارد. آنجاست که متوجه می شود فیلم نامه نویس های ایرانی تخصصی در نوشتن و خلق داستانی هیجان انگیز برای یک فصل را ندارند.
حشمت فردوس در ستایش بداموزی دارد
سریال «ستایش»در کنار همه آموزه ها و جذابیتهایش در قصهگویی و به رغم جذب مخاطب، گاهی اوقات ناخواسته مخاطبش را به مسیر اشتباه میبرد.
به گزارش خبرنگار شمانیوز و به نقل از برنا:سریال «ستایش» که این روزها روی آنتن شبکه سه است در حقیقت به لطف موفقیت در فصل های اول و دوم قدمهای ابتدایی را برای جذب مخاطب به راحتی برداشته و این روزها در اقبال عمومی با نظر مساعد مخاطب رسانه ملی مواجه شده است.
اما نکته ای که در فصل سوم «ستایش» قابل بحث است این است که برخی از کاراکترها خاصه شخصیت حشمت فردوس گاهی اوقات در رفتار و سکناتش اَکت هایی دیده می شود که خارج از عرف و اخلاق تعریف شده ماست. اینکه او در تمام لحظات با تمام شخصیتهای قصه مخالف است و رفتار نادرستی با نوهاش (محمد با بازی مهدی سلوکی) دارد و در تائید شخصیتهای دیگر عملا به لجبازی میرسد و حتی در نوع کلام و بیان و ادای دیالوگها طوری رفتار میکند که مخاطب را حتی آزار میدهد درحقیقت میتواند به نوعی بدآموزی صرف باشد.
اینکه ما در سریال «ستایش» گاهی شاهد این هستیم که رفتار حشمت فردوس مقابل نوهاش حرص در بیار است و در برخی از لحظات لجبازی و تکیه کلامهایش آزاردهنده می شود به هیچ عنوان راکورد یا تعریفی از شخصیت نیست این درحالی است که در برخی از لحظات سریال قرار است تماشاگر حشمت فردوس را دوست داشته باشد و او در مقابل این علاقه مخاطب مدام مقاومت میکند و هیچ علاقهای ندارد که تماشاگر او را دوست داشته باشد. نوع رفتار و برخوردی که فیلمنامه، کارگردان و بازیگر نقش حشمت فردوس برای او طراحی کردهاند به جایی میرسد که تماشاگر دیگر او را باور هم نمیکند مگر میشود شخصیتی با رنگ و لعابی اینچنین در هیچ شرایطی تایید دیگران را برنتابد؟!
نکته دیگری که در این سریال قابل بررسی است این است که حشمت فردوس از ابتدای سریال تا الان هیچ رفتار منطقی نداشته و مدام درحال تعریف و تمجید از خودش و درس گرفتن از اشتباهاتش است. در حالی که ضد قهرمان خاکستری سریال ستایش میتواند در فصل جدید زندگیاش حتی با لحن و ادبیات جدیدی با دیگران برخورد کند مدام همه را با کنایه و ادبیات تخریب کننده تحقیر نکند و گاهی اوقات از رفتارش کوتاه بیاید و ...
سریال ستایش جدا از لحظاتی که میتواند برای هر مخاطب درسهایی از زندگی داشته باشد به دلیل کاراکترهای محدود قصه، رفتار شخصیتها و حتی ادبیات آنها روی مخاطب تاثیر میگذارد و این مسئله اتفاقی است که بهتر است تماشاگر سریال ستایش خیلی تحت تاثیر این کاراکترها قرار نگیرد.
خدایی شبیه رمانهای فیمه رحیمیه
این نظریه کاملا درست بود به نظر من کار گریم خیلی ضعیف است
در ثانی وقتی ستایش نمی خواهد شوهر کند بخاطر بچه ها و شوهرش که مرده چطور با یک تصادف عاشق شوهر شده بدون بچه ها
تورا بخدا ستایش 4 رو دیگه نسازین
به خداراه بازکردن به دلِ مردم راه دارد...کوبیدن وانتقادوقضاوت کردن برای انسان شهرت به همراه ندارد،راهش راپیداکنید،به سلائق وعلاقمندی مردم توهین وباخنده های موذیانه ویکطرفه صحبت کردن درست نیست.......ـــمعرفت "دُرِ"گرانی است به هرکس ندهند........."پَرِ"طاووس قشنگ است به کرکَس ندهند
من واقعا برای نویسنده سریال ستایش ۳ متاسفم خیلی خیلی سطحی و کودکانه نوشته
ظاهرا خیلی هم علاقه به شوهر ننه داشته است
ستایش 3 یک سریال کاملا آبکی است
یک سریال کاملا آبکی
مفتضح ترین فیلم طول تاریخ تلویزیون وبسیار قبیح و حرمت شکنانه است
سلام ستایش برای پسرش زن میگرفتنه بعد خودش ازدواج میکرد
نقش غلومی از همشون جذابتر بود🤣
خدایامبادکه گدامعتبرشود...جایی که رضارشیدپوربره وشماتازه به دوران رسیده هاجاشوبگیرین مجبورین بدنامی روبه گمنامی ترجیح بدین ازمدیرشبکه سه همین انتظار میشه داشت که شماروبذاره برای اجرای برنامه صبحگاهی واقعامتاسفم که باتوهین وتمسخروتوجیه دارین مجریگری میکنین
فیلنامه بسیار ضعیف وآبکی،این سری واقعا حرفی برا گفتن نداره،این چند قسمت اخر که الکی سرکار بودیم نویسنده آب بسته به داستان
حیف هزینه و وقت که برای این سریال مزخرف گذاشته شود. تازه میخواند قسمت چهارم هم بسازند!!
به نظر من این فیلم اصلا ارزش نظر دادن نداره