در نشست «عمر کهن زبانفارسی؛ دوران باستان تا امروز» مطرح شد؛
ادبیات شفاهی به داد زبان فارسی رسید
الهام باقری اظهار کرد: با کتابسوزیهایی که در ایران صورت گرفت، زبان فارسی باید از بین میرفت اما چنین نبود؛ یکی از مهمترین عوامل آن نیز ادبیات است؛ یعنی نویسندگان ما به گونهای نوشتند که دیگرانی توانستند آن را حفظ کرده و در ذهن نگه دارند. به واقع ادبیات شفاهی در ایران بسیار به داد زبان فارسی رسیده است.
به گزارش شمانیوز و به نقل از روابطعمومی خانه کتاب و ادبیات ایران، نشست «عمر کهن زبانفارسی؛ دوران باستان تا امروز» شنبه (۲۵ اردیبهشت ماه) به صورت مجازی با حضور الهام باقری (مدرس دانشگاه، نویسنده و پژوهشگر ادبی) در خانه کتاب و ادبیات ایران برگزار شد.
تغییرپذیر بودن عامل رشد زبان
در ابتدای این نشست، الهام باقری در خصوص زمان رسمی شدن زبان فارسی اظهار کرد: تاریخ آغاز زبان مشخص نیست و تنها زمان آن را میتوانیم مربوط به ایامی بدانیم که در مکاشفات باستانشناسی به خط رسیدیم و اینکه خط، چه زبانی را تقویت کرده است. در حال حاضر در جهان حدود ۲۵۰۰ زبان زنده داریم و مردم به آن تکلم میکنند، اما همه آنها قدیمی نیستند. تعداد زبانهای کهن کم است؛ زبان یونانی، لاتین، چینی، هندی و البته ایرانی جزو زبانهای کهن محسوب میشوند.
او با اشاره به این که بسیاری از زبانها همچون مصری کهن در طول تاریخ از بین رفتند، بیان کرد: نکته حائز اهمیت این است که زبان فارسی از دوران کهن تا امروز باقیمانده است. بسیاری از زبانشناسان معتقدند که زبان امروزی ما هیچ ارتباطی با زبان فارسی کهن ندارد؛ اما برخی از زبانشناسان میگویند گرچه این زبان بسیار متحول شده است اما ذات زبان، ذات تحولپذیری است. یعنی اگر قرار بود زبان تغییر نکند، هیچ زبانی تا این اندازه رشد نمیکرد.
وی افزود: برخی معتقدند زبان یک اختراع است، عدهای دیگر نیز فکر میکنند تعدادی افراد گردهم آمدند و تصمیم گرفتند این سری واژهها را داشته باشند یا چنین دستوری را برای آن تبیین کنند. اما اولین کسی که با این نظریات مخالفت کرده و کتاب مهمی در این زمینه نوشت استاد پرویز ناتل خانلری است که معتقد بود زبان یک امر سرشتی است، یعنی در طبیعت ما وجود دارد و وقتی یک زبان اهمیت پیدا میکند که از شکل شخصی خارج و شکلی جمعی پیدا کند، همچنین او دستور زبان فارسی را بر اساس فونتیک زبان فارسی نوشت.
هند واروپایی مبدا بسیاری از زبانهای مهم جهان
این نویسنده ضمن بیان این که در گستره عظیم ایران که زمانی از یک سو با چین و از سوی دیگر با رم همسایه بود، از زمانی که زبان ثبت تاریخ شده رشد گستردهای داشت، عنوان کرد: در بین زبان کهن از اوایل قرن نوزدهم این بینش آغاز شد که زبانها باید یک ریشه مشترک داشته باشند و تا زمانی که جوامع با یکدیگر ارتباط نداشتند گمان میکردند خود پایه و اساس زبان هستند. اما زمانی که رفتوآمدی بین شرق و غرب صورت گرفت متوجه شدند اتفاقا زبانها به یکدیگر شبیه هستند و این یک شکل تصادفی و پیشامد نیست؛ از این رو به این نتیجه رسیدند که یک زبانی از سرزمین هند تا اروپا وجود داشت و در قرن ۱۹ نام آن را زبان هند واروپایی گذاشتند که مبدا بسیاری از زبانهای مهم جهان است به این علت که منطقه بسیار بزرگی از جهان را این زبان تحت تاثیر خود قرار میدهد.
او در ادامه مطرح کرد: اگر تاریخ بشر راستقامت را ۱۵۰ هزار سال محسوب کنیم عمر زبان نوشتاری را به ۶ هزار سال پیش تقسیم کرده و در کاوشهای باستانی به آن رسیدند که در ابتدا یک زبان واحد (هندواروپایی) بود اما در مکان متفاوت و با گذر زمان به زبانهای متفاوت تبدیل شده است. یکی از آنها زبان پارسی باستان است که زبان کتیبههای هخامنشیان نیز بوده و آن را در ۷۵ کتیبه همچون بیستون میبینید. این زبان از زمانی که کوروش حکومت هخامنشی را بنیان گذاشته تا زمانی که توسط اسکندر این حکومت از بین میرود زبان رسمی بود.
وی افزود: پارسی باستان از زمان شکلگیری تا زمانی که به ما رسیده بسیار متحول شده است؛ در حقیقت اگر زبان میخواهد کامل شده، اثرگذار شود و ماندگار باشد نیاز به تحول دارد. به عنوان نمونه زن و مرد در این زبان همچون زبان عربی خنثی بود. زمانی که به دوره پهلوی ساسانی و اشکانی میرسیم این سختیهای زبانی از بین میروند و این امر به رشد بهتر زبان کمک میکند.
این پژوهشگر، سادگی زبان را عامل تغییر ادبیات دانست و عنوان کرد: برخی معتقدند اگر دستور زبان ساده شود ریشه آن از بین میرود اما چنین نیست. نه در واژه، نه در حرف و نه در جملهبندی چنان از زبان فاصله نگرفتیم که بگوییم گسست زبانی پیدا کردیم. عجیب این است که ما در دوران مختلف این زبان پاسدارانی داشتیم که با گذشت هزاروصد سال، همچنان همان زبان اصلی را متوجه میشویم.
خط ابزار کمک کننده زبان است
وی تشخیص رسمی بودن زبان را از روی خط دانست و گفت: خط زمانی به وجود میآید که ما وارد تمدن شده و نیاز به ارتباط با یکدیگر داریم؛ اختراع خط، ابزار کمک کننده زبان است. درواقع همه ابزارهایی که در طول تاریخ اختراع و ساخته میشوند کمک کننده اعضای بدن هستند؛ بهواقع خط نیز ابتدا برای کمک به زبان ساخته شد اما پس از آن اثرگذاری بسیاری بر زبان داشت. بین خط و زبان فارسی بدهبستانهای زیادی صورت گرفته است و در ادبیات میگویند، نمیتوانید خط فارسی را تغییر دهید از این جهت که نیمی از آرایههای ما وارد خط شده است.
او با اشاره به این که تعداد واژگان یک زبان محدود است، اظهار کرد: آکادمی فرانسه در اوایل قرن بیستویکم ۳۰ هزار واژه جمع کرده بود تا بگوید که این تعداد واژگان زبان فرانسوی است. منظور این است که تعداد واژه بینهایت نیست اما با این مقدار میتوان بینهایت جمله ساخت. در اینجا ابزار مختلفی به کمک زبان میآید تا آن را عمیقتر کند. فلسفه و اندیشیدن از ابزارهایی است که سبب عمق بخشیدن به واژه میشود؛ همچنین تکنولوژی مطمئنا واژهسازی میکند و بر تعداد واژههای یک زبان میافزاید. از بین حدود ۳۰ صوتی که در زبانهای جهان وجود دارد، دایره واژگانی متفاوتی ایجاد شده است. شاید صوت زبان انسانی محدود باشد اما ساخت واژه محدودیت ندارد.
این مدرس دانشگاه ضمن مطرح کردن این که وقتی زبان به جایی میرسد که به نظر کامل میآید و دیگر تغییری نمیکند مگر به صورت جزیی، ناخودآگاه در درون خود رشد میکند، بیان کرد: برخی معتقدند زبان فارسی دری، در دوره سبک خراسانی که شاعرانی چون رودکی و فردوسی در آن دوره بودند کامل بود به همین دلیل از آن زمان رشدی در زبان فارسی اتفاق نیفتاده است. این یک عقیده است و شاید تا حدودی نیز درست باشد چون وقتی اشعار فردوسی را میخوانیم متوجه آن میشویم.
وی افزود: اعتقاد بر این است که زبان باید یک صورت ثابت داشته باشد؛ اگر قرار باشد در دو هزار و 500 سال پیش یا پنج هزار سال پیش زبانی را حفظ کنند کتابی را منشا قرار میدهند برای آن که زبان را با آن معیار مقایسه کنند که مثلا چون هومر با فصیحترین زبان شعر میسرود پس آن زبان اصیل است.
یعقوب لیث صفاری پاسدار زبان فارسی
او همچنین°عنوان کرد: آن چیزی که در مشرق زمین سبب نگهداری زبان شد دین و مذهب بود. در دورهای زبان عربی و زبان قرآن را زبان اصیل دانستند. اتفاق وحشتناکی که برای ایران افتاده است با این که ما افراد نویسنده بسیاری داشتیم و آن زمان اصالت را بر نوشتن و گزارشدهی میدانستند، در زمان اسکندرمقدونی کتابسوزی که صورت میگیرد بسیاری از آثار مکتوب ما از بین میرود؛ همچنین اوستا که کتاب دینی ما در آن زمان بود سوخته و چیزی از آن باقی نمانده است. در دوران حمله اعراب نیز کتاب سوزان دیگری رخ میدهد.
این نویسنده درخصوص نحوه شکلگیری خط نیز توضیحاتی ارائه و مطرح کرد: با این اوصاف گمان میرود که زبان فارسی باید از بین میرفت اما چنین نبود؛ یکی از مهمترین عوامل آن نیز ادبیات است؛ یعنی نویسندگان ما به گونهای نوشتند که دیگرانی توانستند آن را حفظ کرده و در ذهن نگه دارند. به واقع ادبیات شفاهی در ایران بسیار به داد زبان فارسی رسیده است. همچنین یکی از پاسداران زبان فارسی یعقوب لیث صفاری است.
الهام باقری در پایان گفت: اشعار فردوسی ماند و از بین نرفت؛ شاید یکی از دلایل آن ترس ایرانیها از ازبین رفتن متون خود بود. همچنین از این رو که این داستانها آریایی بود و بسته به غیرت ایرانی بود و از آن رو که در حملههای مختلف تحقیر شده بودند این داستانها را سینه به سینه نقل کردند. به واقع ما ایرانیها دوست داریم شاهنامه فردوسی را بخوانیم و آن را حفظ کنیم.