سیال درزمان
گروه نمایشی در این اثر توانسته است با تضاد در زبان، فاصلهگذاری در بازی، تصاویر ویدئویی و طراحیهایی با مشخصات امروزین، معنایی جهانشمول ارائه دهد.
به گزارش شما نیوز ، صبا:اگر بزرگی را به میزان اثر مردِ بزرگ در مردمان بسنجیم، باید بگوییم محمد (ص) از بزرگترین بزرگان تاریخ است. وی درصدد بود سطح معنویات و اخلاق قومی را که از گرمای هوا و خشکی صحرا به ظلمات توحش افتاده بودند اوج دهد و در این زمینه توفیقی یافت که از همه مصلحان دیگر بیشتر بود .
( دورانت، ویل. تاریخ تمدن. جلد چهارم (عصر ایمان). ابوطالب صارمی و دیگران. شرکت انتشارات علمی فرهنگی. ۱۳۸۲. ص ۲۲۲ )
نمایش «۱۱ نفر» که با کارگردانی حسام کلانتری در گالری کوچک و نوپایی از شهر تهران در حال اجراست نه یک نمایش مذهبی صرف که اثری سیال در زمان، از عصر جاهلیت تا جهان امروز است. جهانی که در آن گسترش تعصب و وانهادن تفکر، بشر را بهسوی رذیلتهای بزرگ کشانده است .
آثار نمایشی که بر مبنای رویدادی تاریخی و دینی شکل میگیرند به سادگی در معرض کلیشههای رایج تاریخنگارانه یا سوگوارههای نمایشی سادهانگارانه قرار میگیرند و به همین دلیل نیز کمتر، توجه مخاطبان نکتهسنج تئاتر را به خود جلب میکنند. با این حال کارگردان این اثر توانسته است با فاصله گرفتن از تمام کلیشههای رایج اینگونههای نمایشی، اثری پستمدرن و خلاقانه را به نمایش بگذارد که در آن چهره زشت جهان مملو از تعارضات متعصب امروز در مقابل چشم تماشاگرش بهنقد درمیآید .
این نمایش یادآور معنا باختگی هستی است. مسئلهای که در آن مطرح میشود بسیار موشکافانه، انسانی را نشان میدهد که بازیچۀ دستان دیگری میشود. او در این مسیر، به بهانه مصلحت، از روی تعصب، عشق خویش را اسیر خاک میکند. مصلحت و تعصب را میتوان دو عاملی برشمرد که سبب شده روزگاری که در آن به سر میبریم، باوجود پیشرفتهای فراوان علمی، شباهت بسیاری با دوره جاهلیت داشته باشد .
گروه نمایشی در این اثر توانسته است با تضاد در زبان، فاصلهگذاری در بازی، تصاویر ویدئویی و طراحیهایی با مشخصات امروزین، معنایی جهانشمول ارائه دهد. چنانکه زمان و مکان نمایش ارتباطی واقعگرایانه با مضمون تاریخی دینی آن ندارد و زبان، مراودهای منطقی را بازگو نمیکند و رابطهای علت و معلولی را پیش نمیگیرد. همه عناصر بهگونهای از قبل چیدمان شدهاند که ما را بهسوی تفکری عمیقتر نسبت به موضوعیت پیامبر اکرم رهنمون سازند .
رابطه درونمایه نمایش و نوع اجرا و ارائۀ آن، سعی دارد تماشاگرش را از تمامی چارچوبهای رایج در نمایشهای مذهبی که به دنبال برانگیختن احساس تماشاگر هستند، دور کند و عمیقاً توجهش به موضوع تفکر در آیین است. در صحنههایی میبینیم که مرد نمایش با وجود صورتی مهاجم و ویرانگر از بازی خارج شده و داستانی از زندگی خودش را برای تماشاگر نقل میکند؛ انگار این نهیب آنقدرمهیب است که بهتر است اندیشۀ خود را نثار آن کنیم نه احساسات خود را .
کارگردان این اثر از طریق فاصلهگذاری تلاش کرده مشاهده و تفکر را در تماشاگرانش بیدار نگه دارد. تأکید بر خویشتن و تفکر، چیزی که مرد ندارد و آن را واگویه میکند و این تضاد میان مرد نمایش و جملاتی که در فاصلهگذاری پیش میگیرد، بیشازپیش ما را از جهان نمایش به جهان خودمان نزدیک میکند؛ انگار تمام این دیالوگها را در پیرامون خود میشنویم. اینجاست که تصویری بر اساس تفکر شخصی ما شکل میگیرد .
کارگردانی و چیدمان میزانسنی نمایش و نوع سالنی که با آن مواجه هستیم نیز همین را میطلبد، نمایشی عاری از پنهانکاری، مستقیم و دمبهدم با تماشاگر .
عدم احساس در بازیگران مانند تئاتری ابزورد در پی تلفیق فرم و محتوا در کلیتی تجزیهناپذیر است تا بتوان از این رهگذر به وحدت معنا و تاثیر نائل شد. نه با چارچوبی سنتی که احساس را برمیانگیزد و تأثیری کوتاهمدت در تماشاگر ایجاد میکند، بلکه تأثیر اینگونه تئاتر در طولانیمدت است که شکل میگیرد و تماشاگر نکتهسنج آن را نه نمایشی از دل تاریخ بلکه نمایشی از دل آینده برداشت میکند. حسی از اضطراب مابعدالطبیعی درباره معناباختگی وضعیت زندگی انسان .
درعینحال باید اذعان داشت که این نمایش کاستیهایی نیز دارد. شتابزدگی در بخشهای مختلف آن به چشم میخورد. شتاب در بیان مطالب مختلف یا تکرار برخی از عبارات و نیز رمزآمیز و نمادین بودن بعضی از دیالوگها تا حدی تماشاگر را سردرگم میکند. شاید بازنویسی مجدد نمایشنامه میتوانست این مشکل را برطرف کند .
در برخی موارد به نظر میرسد بازیگران در بیان و ارائه احساس نقش با نوعی شتابزدگی همراهاند که همین امر و رمزآمیز بودن دیالوگها تماشاگرانی را که اشراف کامل بر ماجرای زندگی پیامبر (ص) ندارند سردرگم میکند .
به نظر میرسد تاکید بر کوتاه بودن زمان نمایش باعث شده است بخشهای ویدئویی اجرا پرتعدادتر از حد معمول در نظر آیند و این عامل بااینکه به پیشبرد ماجرا، سیال بودن و فاصلهگذاری کمک میکند، تاحدی باعث گسست میان تماشاگر و خط سیر نمایش میشود بهطوریکه ممکن است سرنخ ماجرا را ا ز دست بیننده خارج کند .
بههرحال نمایش ۱۱ نفر را با همه کموکاستیهای آن میتوان سرفصل نوینی در تئاتر مذهبی برشمرد که تمام تلاش خود را برای کنار زدن کلیشهها و بهروز و جذاب ساختن وقایع تاریخی به خرج داده است. باید طلوع ۱۱ نفر را به فال نیک گرفت و دست پدیدآورندگان آن و خانه فرهنگ رایزن را به گرمی فشرد که با تمام موانع و مشکلات موجود بر سر راه اجرای تئاتر در ایران، تلاش کردند در منطقهای از تهران که تماشاخانههای معدودی مشغول به کارند، چراغی تازه برای تئاتر روشن کنند و زنگی تازه برای آن بنوازند. امید است که با همت این دوستان این چراغ روشن بماند و بر فروغ آن هرروز افزوده شود .
مهدی پوربلاسی