عصر جدید عید غدیر ایستگاه پایانی می رسد
برنامه پربیننده «عصرجدید» اینشبها مراحل نیمهنهایی را پشتسر میگذارد و قرار است در عیدغدیر به مرحله نهایی برسد.
به گزارش شمانیوز به نقل از تسنیم : «عصر جدید» از معدود برنامههای سیماست که بهلحاظ برنامهسازی، اجتماعی، ساختارشکنی و... جای بررسی دارد. این برنامه درحالحاضر به مرحلهای رسیده که دیگر بتوان آن را از جهات مختلف نقد و بررسی کرد.
بایستهها
از همان روزهایی که آقای احسان علیخانی تیزر «عصر جدید» را در صفحه شخصیاش گذاشت، مخاطبان تلویزیون برای تماشای این برنامه کنجکاو شدند. همانطورکه از محتوای تیزر مشخص بود، با برنامهای در فضای استعدادیابی طرف بودیم. تلنتها سالهاست که در تلویزیونهای معتبر بینالمللی جایگاه ویژهای دارند؛ اما در تلویزیون خودمان بهدلایل مختلف، با روند مشخصی همراه نبودهاند. در شبکههای فرنگی، «آمریکن آیدل»، «ایکس فاکتور»، «مستعدان آمریکایی» و... بهروی آنتن رفتهاند و اتفاقا در طول این سالها، مخاطب زیادی هم جذب کردهاند؛ اما برنامههای وطنی شرایط متفاوتی داشتهاند. قبل از هرچیزی باید بررسی کنیم که آیا مدیران بالادستی سیما ارادهای برای ساخت برنامههای استعدادیابی داشتهاند یا نه؟ آیا نگاهشان به این برنامهها صرفا پرکردن آنتن بوده یا نگاهی کلانتر به قضیه داشتهاند. نکته بعدی مربوط به فلسفه این برنامههاست. اصولا این تلنتها علاوهبر جنبههای سرگرمی، قرار است آدمهایی را به دیگران معرفی کنند که مدعیاند از استعدادی خاص برخوردارند؛ آدمهایی که به هزارویک دلیل موفق نشدهاند به دیگران خودی نشان دهند. پس قاعدتا برنامهسازان باید سعی کنند صرفا به پخش برنامه محدود نباشند و برای برقراری ارتباط استعدادها با مجاری تخصصی هم کاری بکنند. نکته بعدی مربوط به دایره استعدادهایی است که میتوانند در آن برنامه خاص معرفی شوند. برخی از برنامهها مثل «ایکس فاکتور» صرفا محدود به حوزه موسیقی هستند؛ اما برخی مثل «مستعدان آمریکایی» به رشته خاصی محدود نیستند. اینجاست که وقتی درباره کشور خودمان حرف میزنیم، بهدلیل هنجارها و ارزشهای فرهنگی با معذوریتهایی طرفیم. در ایران، بهجز بخشهای فرعی مثل «خندانندهشو»، برنامههای «آقای گزارشگر»، «شبکوک» و «هنر دوبله» در حوزه تلنت ساخته شده که اگر آنها را با بایستههایی بررسی کنیم که قبلتر ذکر کردیم، قاعدتا خروجی موفقی نداشتهاند.
مسیر دشوار
اجازه بدهید به موضوع خاص «عصر جدید» بپردازیم. همانطورکه در ابتدای گزارش بیان شد، «عصر جدید» را از جنبههای مختلف میتوان بررسی کرد. تولید برنامهای در قامت «عصر جدید» چه برای تلویزیون و چه برای احسان علیخانی کاری سخت و هدفی بزرگ بود. علیخانی با اینکه برنامهساز موفقی است، هرگز برنامهای در حدواندازه «عصر جدید» نساخته بود. بهقول خودش، این برنامه آنقدری بهلحاظ تولید پیچیده و دشوار است که از تولید سریال هم سختتر است؛ اما دشواریاش برای تلویزیون چه بود؟ ما با رسانه ملی طرفیم که مدیرانش باید به هزارویک نفر پاسخگو باشند. همین رویه باعث شده معمولا مدیران این سازمان محافظهکار شوند و بهجای ایدههای نو، عافیتطلبی را پیشه کنند. مدیران جدید شبکه سه سیما در مسیر تغییراتی که در پیش گرفتند، نشان دادند اهل ریسک هم هستند. این ریسکپذیری به مشکلات تولیدی محدود نیست. همه میدانیم نمایش برخی از بخشهای «عصر جدید» نوعی ساختارشکنی در رسانه ملی بود. پس درکنار اراده مدیران برای تولید برنامهای جدی در این حوزه، ساختارشکنی و عبور از کلیشهها هم یکی دیگر از باستههایی است که «عصر جدید» رقم زده است؛ اما با همه این حرفها، نباید از دشواریهای تولید چنین برنامهای غافل شویم. هر آنکه کوچکترین فعالیتی در حوزه برنامهسازی تلویزیون در ایران کرده، بهخوبی میداند این کار در کشورمان چقدر سخت و طاقتفرساست. حالا در نظر بگیرید قرار باشد نخستینبار برنامهای در این حجم ساخته شود و ضمنا اوضاع مالی هم مساعد نباشد. تشکیل تیم تولید، لوکیشن، فراخوان داوطلبان، هیأتداوران، هماهنگی حضار و... آنقدر فرسایشی است که باید پوستِ کلفتی داشته باشید تا از پسش بربیایید. «عصر جدید» بهواسطه مدیوم کاریاش، نیازمند استودیویی بزرگ بود؛ لوکیشنی که داوطلبان بتوانند هرآنچه بخواهند، انجام دهند. یعنی از خواننده تا گروه چندیننفره پارکور بتوانند کارشان را انجام دهند. ضمنا استیج بهگونهای باشد که بتواند باتوجهبه نوع عملیات داوطلب در میزانسن و امکاناتش تغییر ایجاد کند. همه این مشکلات را گفتیم و البته بسیاری دیگر را نگفتیم تا به خروجی برنامه برسیم. آیا قرار است «عصر جدید» را برنامهای بینقص و بدون ایراد معرفی کنیم؟
نقدهایواقعی؛ ایرادهایبنیاسرائیلی
از همان برنامه اول، انتقاداتی از «عصر جدید» میشد. عدهای از کارگردانی ضعیف و مشکلات فنی گفتند که کاملا هم انتقادی درست بود و بهسرعت این مشکل حل شد. برخی به ترکیب هیأتداوران ایراد وارد کردند؛ مثلا اینکه چرا دو بازیگر در این ترکیب وجود دارد؛ ولی ورزشکاری در کار نیست؟ ایراد برخی از منتقدان مربوط به کپیبرداری «عصر جدید» از نمونههای خارجی بود. برخی از کاربران فضای مجازی با انتشار عکس برنامههای تلنت خارجی و شباهت استودیو و فضای کاریشان با «عصر جدید»، گمان میکردند کشف بزرگی رخ داده است. گویا برنامهسازان مدعی بودهاند فرمی جدید در تاریخ برنامهسازی دنیا ابداع کردهاند. ساخت برنامههای تلنت در کشورهای مختلفی رواج دارد و طبیعی است قرار نیست برای ساخت ماشین، همه قطعاتش را از ابتدا اختراع کنیم. البته، بومیسازی آن با شرایط فرهنگی کشور بحثی جدا و کاملا درخورتأمل است. برخی این سوال را میکنند که آیا اصولا در تلنتهایی ازایندست امکان بومیسازی وجود دارد؟ بهنظر نگارنده، گزارش رسیدن به این جایگاه زمان زیادی لازم دارد که البته باید با مشاوره اهلفن همراه باشد.
اجازه بدهید درکنار تمام دشواریهایی که مطرح کردیم، کمی هم با نگاهی سختگیرانه نواقص را مرور کنیم. فصل اول این برنامه تولید شده و برای فصول بعدی برخی از توجیهات و آوانسها در کار نخواهد بود. در «عصر جدید» بعضا با داوطلبانی روبهرو میشویم که هیچ استعدادی ندارند. گویا لازم است برنامهسازان یکبار برای همیشه و بهطوردقیق فلسفه و کارویژه تلنتها را تشریح کنند. هر نمایشی حتی اگر جذاب باشد، لزوما استعداد خاصی نیست و جایی در «عصر جدید» ندارد. در این برنامه قرار است استعدادی که کمتر دیده شده؛ آنهم از فردی ناشناخته ارائه شود. یکی از بزرگترین انتقاداتی که میتوان به «عصر جدید» وارد کرد، نبود استاندارد مشخص در داوریهاست. متأسفانه آفت همیشگی احساسی تصمیمگرفتن در این برنامه هم وجود دارد. فرضا فردی قهوهچی و خوشصحبت است. واقعا چنین فردی چرا باید با امتیاز کامل داوران همراه شود؟ آیا استعداد ویژهای دارد که صدها نفر دیگر ندارند؟ مگر نه اینکه در چنین تلنتهایی باید صرفا براساس استعداد و اجرای آن فرد امتیاز داده شود؟ چرا گاهی پس از نظر یک داور، باید آن نظر براساس سروصدای حضار تغییر کند؟ ملاک منطق داور است یا هیجانهای زودگذر؟ چرا در جاهایی از داوران میشنویم که صرفا به اجرا رأی میدهند؛ اما در جاهایی مسائل احساسی را دخیل میکنند؟ این فضای احساساتی «عصر جدید» را از مسیر حرفهایش دور نمیکند؟ درست است که با برنامهای ایرانی و مختصات فرهنگی خودمان سروکار داریم؛ اما گاهی فشار و نظر مجریِ کاربلد برنامه در نظر داوران مؤثر نیست؟ دیگر نقد مهم درباره «عصر جدید»، مربوط به چینش داوطلبان در یک برنامه و سپس نحوه کسب آرای مردمی به آنهاست. بارها پیش آمده که در برنامهای اکثر داوطلبان قَدَر و در حد صعود بودهاند؛ اما در برخی دیگر از برنامهها آنقدر شرکتکنندگان ضعیف بودهاند که داوران بهسختی یک نفر را انتخاب کردهاند. بهتر است در فصل بعدی، بهویژه در بخش نیمهنهایی، پایش مناسبی شود و با قرعهکشی گروهبندی نشود. لازم است بهنوعی سیدبندی در نظر گرفته شود. نکات مثبت و منفی «عصر جدید» به این موارد ختم نمیشود. میتوان ساعتها درباره این برنامه حرف زد؛ اما بدون شک باید «عصر جدید» را پدیده مثبت رسانهای بدانیم؛ برنامهای که نه برای نشاندادن آدمها، بلکه برای نمایش استعدادشان ساخته شده است؛ برنامهای که توانسته در حدواندازه خودش جریانی در بین مخاطبان راه بیندازد و حتی منتقدانش آن را بهطورجدی دنبال کنند. این برنامه توانسته حال خوبی به مخاطبان و شرکتکنندگان تزریق کند. «عصر جدید» باید ادامه پیدا کند و البته نواقصش را برطرف کند.