واکنش عجیب نویسنده سریال پرحاشیه ی بوی باران به حواشی و انتقادات
عباس نعمتی با تأکید بر کپی نبودن سریال بوی باران، از مدعیان خواست ادامه روند قصه را فاش کنند.
اگر ۱۰ الی ۲۰ سریال معمایی در ایران ساخته شود، مخاطب قواعد ژانری آن را بهتر کشف میکند و البته در تیمهای تولید ورزیدگی بهتری را شاهد خواهیم بود. خود ما زمان نگارش فیلمنامه و با توجه به این خلأ، احساس میکردیم که در جذب مخاطب موفق باشیم.
اخبار فرهنگ و هنر _ این نویسنده درباره چگونگی شکلگیری ایده این سریال و نگارش فیلمنامه آن گفت: من چند سال درگیر مطالعه و پژوهش در حوزه آسیبهای اجتماعی و سرمایه اجتماعی بودم. خیلی دوست داشتم با این موضوعات یک سریال کار کنم. نگاه اجتماعی به موضوعات به جای غر زدن و ایجاد ناامیدی، میتواند بسیار در تحلیل موضوعات اثرگذار باشد. بیاییم پویایی جامعه را با نمایش مشارکت مردم در مواجهه با آسیب اجتماعی، نقش حاکمیت در ساماندهی این آسیبها و نقش خانواده نشان دهیم.
نعمتی بیان کرد: یکی از آسیبهایی که در سریال به آن پرداختیم و وجوه مختلفش را نشان دادیم، بحث «خانواده زندانیان» است. بخصوص آنهایی که سرپرستشان در زندان هستند. سرپرست این نوع خانوادهها چه به جرم عمد و چه در حادثه (مثل دیه) به زندان افتادند؛ الان چه کسی حواسش به بقیه اعضای این خانواده هاست. هم نان آورشان خانواده حذف شده و هم سرپرست خانواده.
وی افزود: در قصه «بوی باران» هم پسر خانواده، پیمان (با بازی سلوکی) در نبود پدر طعمه باندهای موادمخدر شده و دختر خانواده، ترانه (با بازی نرگس محمدی) مسیر حمایت از خانواده را پیش گرفته. ما موظف هستیم جامعه را نسبت به کمک به این خانوادهها حساس کنیم و بگوییم باید به کمک این نوع خانوادهها بشتابیم. حتی در حد یک سر زدن. مثل رفتاری که زهرا خانم فیلم انجام میدهد. باید با ساخت این نوع آثار، به خانوادهها این پیام را بدهیم که تباهی و آسیب سرنوشت محتوم شما نیست. میتوان با جنگندگی، تلاش خستگی ناپذیر و ایمان مسیر موفقیت را مثل ترانه طی کرد. از طرفی هم میتوان مقابل این زلزله منفعل و ضعیف عمل کرد و مثل پیمان طعمه باندهای تبهکار شد.
نویسنده سریال بوی باران اظهار کرد: موضوع اتباع بیگانه و روابط گرم و انسانی ایرانیها و افغانستانیها، مواد مخدر در محیط کار و کارگری، مدرسه و خانواده و نحوه مواجهه صحیح با آن، بحث پولشویی و اقتصاد مواد مخدر موضوعات دیگری است که در سریال «بوی باران» به آن میپردازیم.
وی پیرامون قصه معمایی این سریال و نقش پلیس در آن بیان کرد: بوی باران سریال پلیسی نیست؛ معمایی است. البته این گونه نیست که پلیس در آن منفعل باشد. این پیچیدگی مواجهه با باندهای تبهکار است که نوع رفتار پلیس ما را با دوراندیشی همراه کرده است. در قسمتهای آینده پیچیدگیهای این موضوع را خواهید دید. در بحث مبارزه با مواد مخدر، مبارزه با کارتلها و سرچشمه مهم است؛ مبارزه با افرادی مثل آرمان و شهاب برای پلیس ارزشی ندارد بلکه پلیس باید یک شبکه بزرگ را کشف کند.
این نویسنده عنوان کرد: هیجان فردی ما که درگیر قصه عاطفی داستان شده، دوست دارد به سرعت، لحظهای و چکشی با مسئله برخورد شود. در صورتی که پلیس و بازپرس ما با توجه به اشراف بر ابعاد امنیتی، اجتماعی، اقتصادی و بین المللی جرم واکنش نشان میدهد.
نعمتی تصریح کرد: در این داستان اگر جلوتر برویم، نحوه برخورد علمی و فنی پلیس و بازپرس قصه را خواهیم دید. ما میخواستیم مخاطب این سوال را بپرسد که پلیس کجاست و چرا کاری نمیکند، تا بعد بشود پیچیدگی این مبارزه را نشان داد.
وی با اشاره به اینکه بین پیگیری جرایم سازمان یافته و باند تبهکاری با یک جرم و جنایت فردی مثل قتل خانوادگی باید تفاوت قائل شد، گفت: نگاه ترانه در داستان نگاه برخورد با یک قتل خانوادگی است، اما نگاه پلیس داستان ما نگاه به یک باند تبهکار حرفهای است. مخاطب تا اینجا با ترانه پیش آمده و این زاویه را دیده؛ از اینجا به بعد از زاویه پلیس و بازپرس ماجرای برخورد با باند تبهکار را میبیند. قاعده سریال معمایی ایجاد پرسش در ذهن مخاطب است. به نحوی که مدام در ذهن مخاطب سوال ایجاد شود که چرا، چرا، چرا. چرایی که از ابهام و لکنت در بیان داستان شکل نمیگیرد؛ بلکه از تعلیق و پیچیدگی روابط است. برای ادامه سریال «بوی باران» مخاطبان عجله نکنند. با کمی صبوری معماها جواب داده خواهد شد و ماجراها کشف میشود.
وی اظهار کرد: مواجهه با باندهای تبهکار پیچیدگیهای خاص خود را دارد. در دو قسمت آینده نقشههای پلیس مشخص میشود و در یک دیالوگ پلیس ما اینگونه اعلام میکند که باندهای تبهکاری مثل کوه یخ هستند؛ فقط نوک کوه یخ بیرون آمده و بخش بزرگ آن زیر آب است و باید آن بخش کشف شود.
نعمتی در خصوص اینکه آیا داستان «بوی باران» آیا اقتباس از رمان یا سریال یا فیلمی است، گفت: دراماتوژی از آثار دیگر یک هنر است و هیچ عیبی ندارد؛ اما داستان «بوی باران» نه دراماتوژی، نه اقتباس، نه برداشت از هیچ سریال و فیلم خارجی، داخلی یا رمان نیست. خوشحال میشوم اگر کسی بتواند بگوید خط داستان این سریال شبیه کدام سریال یا فیلم خارجی و رمان است؟! بالاخره اگر کپی یا برداشت و اقتباسی از فیلم یا سریال یا رمان باشد، آن فیلم و رمان اسمی دارد. حتی اگر اسم کار مشابه به ذهنشان نمیآید (که طبیعی است نیاید چون وجود ندارد) پرسشم را ساده تر می کنم؛ اگر کسی چنین ادعایی کرده لطفا طبق آن الگوی خارجی یا داخلی بگوید ادامه داستان چه میشود؟! همین طور که تا الان داستان قابلیت حدس زدن نداشته، با اطمینان عرض میکنم از اینجا به بعد را هم نمیشود به راحتی حدس زد که کاراکترها چه مسیری را طی میکنند.
نعمتی در خصوص اینکه بعضی مخاطبان از کشته شدن سهیل شوکه شدند و توقع مرگ او را نداشتند، گفت: خوشحالم که مردم با کاراکتر سهیل که همه جوره خوب، عاشق خانواده، با اخلاص، مومن، وطن دوست و بدون هیچ بدجنسی است، رابطه عاطفی برقرار کردند. این نشان میدهد عکس تبلیغاتی که میشود، شخصیتهای مثبت اگر خوب طراحی شوند برای مردم جذاب و دوست داشتنی هستند و اینجور نیست که همیشه مردم شخصیتهای منفی را بیشتر دوست داشته باشند.
وی افزود: در زمان نگارش فیلمنامه خیلی تلاش کردم سهیل نمیرد؛ اما نشد. حتی چند ماه اینجای داستان توقف کردم که شاید جایگزینی برایش پیدا کنم، ولی هر کاری می کردم باز سهیل میمرد. گاه نویسنده کاراکتری را طراحی میکند؛ بعد خود کاراکتر میگوید من سرنوشتم این است و سرنوشتش را به نویسنده تحمیل میکند. شما هرچه چانه میزنید زورتان به آن نمیرسد؛ البته گاهی هم می رسد. اما گاهی بعضی کاراکترها کار خودشان را میکنند؛ مثل سهیل. امیدوارم مرگ سهیل در ذهن ما این احساس را ایجاد کرده باشد که فقدان خوبی چقدر ناراحت کننده است و تلنگری بشود تا هرکدام یک قدم خوبتر برداریم.
سریال خوبی هست.من هم معتقدم که اگر سهیل زنده می ماند خوبتر میشد.چون یک زن را در آستانه ی تلخی هایِ بی پایانِ تنهایی رها دیدم...
دردا و دریغا که در این بازی خونین
بازیچه ی ایام دلِ آدمیان است...
خیلی مزخرف بخصوص قسمت 61، که عباس وقتی فرشته رو تو رستوران میبینه، یا وقتی سیمین شهر به اون بزرگی رو خونه به خونه میگرده که شام عروسیشونوچه کار کردند. واقعا که؟
اصلا سریال خوبی نبود همش نا امیدی بود کاش اینهمه بی گناه کشته نمی شدند سهیل و برهان این ها براچی باید کشته می شدند...برای نا امید کردن جامعه که بی گناه میمیره ...اینقد زندگی و باید بی ارزش باید نشون داد خدا کوجای قصه بود ...می خواهید جامعه رو به سمت پوچی و نا امیدی ببریند...من هیچکاره ی جامعه باید زندگی و بدبختی جامعه رو ببینم از تلویزیون من چه کاری ازم بر میاد به جزغصه خوردن اونایی که می توانند کاری انجام بدند باید بدونند
چرا دیگه سقط جنین اینهمه کشتن تو فیلم کافی نبود ...چرا جامعه رونا امید نشون میدیند ...اینها خدارو تو زندگی ندارند ...چقدر پیشرفت کردیم قبلا تا به سختی زندگی می خوردیم یاد خدا می افتادیم
مزخرفههههههه مزخرف فقط همین
مزخرف ترین سریال ایرانی که تا حالا پخش شده. تبریک می گم
خیلی قشنگه چون داره واقعیت جامه رو نشون میده و به نظرم بهترین فیلمه