شعر متعهد و گردشگری حلال در گفت وگو با شاعر انقلاب
شعر، رستاخیز واژه هاست و شاعر، آن کسی که واژه ها را در باغ وجودش به ثمر می نشاند.
در گذار از درون به بیرون و در چهارچوب سفر از خود به جهان است که شعر متولد می شود. در تجربه های ناب انسانی و جهانی شدن این شاعرانگی ها، شاعران آینه ای می شوند که دیدگاههای ملتها را بازمی تابانند.
تازه ترین سروده افشین علا، شاعرمعاصر که بازتاب زیادی در داخل و خارج کشور داشت، بهانه ای شد تا با او درباره سیر فعالیتها، دیدگاهها، زندگی و شعر معاصر به گپ و گفت بنشینیم.
جالب است که بدانید افشین اعلاء از سال گذشته به عنوان مدیر بازاریابی و تبلیغات معاونت گردشگری در سازمان منطقه آزاد کیش بکار مشغول است و این تجربه حضور، موجب شده تا او بتواند از منظری دیگر به موضوع گردشگری و توسعه کیش نظر بیندازد که در نوع خود خواندنی و قابل تامل است. در گفت و گو با این چهره شناخته شده، به هر دوجنبه فعالیت هنری و کاری وی یعنی شعر و گردشگری پرداختیم که خواندنی است.
آقای علاء، شما زاده شمال ایرانید و اکنون ساکن جنوب. تفاوت درچیست؟
با سلام خدمت شما و مخاطبان عزیز. شمال ایران، با مردمانی زحمتکش ، سرسبزترین خطه کشور و از ذخایر ارزشمند ایران است و من همیشه به زادگاه خود افتخار می کنم. اقلیم جنوب اما، اقلیم سحرانگیزی است و من با آنکه شمالی هستم، خود را از شیفتگان جنوب ایران می دانم و نسبت به آن یک همذات پنداری خاصی را احساس می کنم. این شیفتگی هم به دوران دفاع مقدس بازمیگردد که ما را جذب خود کرد و هم به دیگر سواحل زیبای خلیج فارس از بوشهر و هرمزگان و سیستان و بلوچستان. با این وجود باید بگویم که اقلیم زیبا و بکر جنوب با جایگاه شایسته و بایسته خود فاصله بسیاری دارد.
کمتر از یکسال است که با عنوان شغلی مدیر بازاریابی و تبلیغات معاونت گردشگری سازمان منطقه آزاد کیش، باز هم در گوشه ای دیگر از جنوب کشور روزگار را سپری می کنید. این جزیره از نگاه شما با آن پیشینه فرهنگی و رسانه ای چه ویژگی هایی دارد؟
ظرفیت های کیش به عنوان پیشانی گردشگری کشور بر همگان آشکار و مشخص است و کمتر کسی است که نداند چه قابلیت هایی در این جزیره با وجود وسعت کم آن وجود دارد. در این مساحت کوچک هم می توان ماکت و مدلی از جزیره گردشگر پذیر با جنبه تفریح سالم و تفریح حلال لااقل برای جهان اسلام از کیش پدید آورد.
در دهه های اخیر خدمات فراوانی بویژه در بخش اقتصادی و عمرانی در کیش صورت گرفته که قابل انکار نیست. اما من همیشه احساس کرده ام که در زمینه گردشگری بیش از اینها می توانیم از ظرفیت گردشگری کیش استفاده کنیم. موضوع ورود من به سازمان اگرچه بیشتر از روی تصادف و با پیشنهاد بزرگان از جمله دکترمرتضی بانک دبیر شورای عالی مناطق آزاد بود که به این حوزه بپیوندم، در زمان مدیرعاملی دکتر انصاری لاری در کیش مطرح شد. اما بخاطر کنار رفتن ایشان از مسئولیت مدیرعاملی سازمان بخاطر قانون منع بکارگیری بازنشستگان، مسکوت ماند و دکتر مظفری پس از انتصاب، همان موضوع را با علاقه پیگیر شدند و قرار شد در حوزه گردشگری در خدمت سازمان باشم.
چه شد که از حوزه شعر و فرهنگ به حوزه گردشگری آمدید؟
درابتدا این تصور بود که شاید حضور من در سازمان بدلیل پیشینه کاری و درحالی که بیشتر به فعالیت درحوزه ادبیات و شعرشهرت دارم، باید در حوزه دیگری تعریف می شد. اما از آنجا که من مایلم، ذهنیت کلیشه ای و تصور یکجا نشستن اهالی فرهنگ و اهل قلم بین مخاطبان عام و هم در بین خواص از بین برود، از همان نوجوانی با آن مقابله کردم.
در حوزه ادبیات، از نوجوانی، مضامین سیاسی و اجتماعی پای ثابت کارهای من بود؛ مباحثی نظیر وقوع انقلاب اسلامی که با نوجوانی من مصادف شده بود و بعد دفاع مقدس و سایر مسائلی که در این 4 دهه بر مردم ما گذشته است، مورد توجه و برای من جذاب بوده است. ادبیات را تنها تغزل و عاطفه و تخیل نمی دانم بلکه معتقدم ادبیات باید مثل دوره مشروطه، وارد زندگی مردم شود و تحول عمیق بر آن بگذارد. این طور هم نیست که این سروده ها تاریخ مصرف داشته باشد. با نگاهی به امروز، می بینیم که شعرهای روز، شعرهای آرمانی ، شهرهای انقلابی و شعرهای سیاسی سروده شده توسط آنان منحصر به همان مقطع تاریخی نمانده و از زمان خود گذر کرده است و ما هنوز هم داریم از آثار آن بزرگان بهره می بریم.
بنابراین ضمن اینکه من هرگز برای سایر فعالان این عرصه حکم نکرده ام، این توقع را دارم که دیگران هم حکم و قضاوت نکنند که نباید به عرصه های دیگر ورود کرد.
مشوق های شما در عرصه ادبیات و شعر چه کسانی بوده اند؟
من مشوق های خوبی در عرصه ادبیات و سرودن شعر داشته ام که در راس آن رهبر معظم انقلاب بوده است. من هر وقت در زمینه حوادث مهم کشور، خاورمیانه و جهان اسلام شعری سروده ام، ایشان بدون اینکه ابایی داشته باشند یا احساس کنند که شانشان فراتر از این است، رسما به صورت حضوری، کتبی و یا تماس تقدیروتجلیل کردند و من این دقت و کیاست و رصد کردن دائمی را در هیچ یک از مسئولان و سیاستگذاران فرهنگی کشور ندیدم. یعنی شخص رهبر انقلاب هست که به شدت مراقب تمام جوانب است و این پیام را برای جامعه دارد که کار کنید تا نهضت مترقی 57، انقلاب اسلامی، جمهوری اسلامی به عنوان یک حرکت شتابان رو به جلو تبیین شود. فقط قرار نیست که شخص رهبری سخنگوی این جریان باشد. ایشان در عرصه های علمی، فقاهت، اقتصاد، دیپلماسی، فرهنگی و بویژه در عرصه ادبیات نیازمند بازوان متعددی هستند.
شما بر نقش و قدرت ادبیات تاکید زیادی دارید
من معتقدم ثروت اصلی ما، نفت و گاز نیست. این نفت و گاز را دولتهای حقیر حاشیه جنوبی خلیج فارس هم دارند، ولی تمدن و تعالی ملت ایران موضوع ویژه ای است که آنها از آن برخوردار نیستند. ما متکی به گنجینه ای از آثار بزرگان سخن هستیم که متکی به آموزه های قرآن بوده و چه در قالب نظم یا نثر، پر از حمکت و درس های نوبه نو برای بشر در همه عصرها و برای همه نسل ها است.
امروز آثار بزرگان ما مثل مولانا در جهان مخصوصا غرب حرف اول را می زند. حکایتهای مثنوی زمان بردار و مکان بردار نیست. در هر اقلیم و در هر تاریخی برای بشریت حرفهای جدید دارد و گره های کور را باز می کند.
ما سعدی معمار کلام و استاد سخن در ادبیات پارسی را داریم که حکمت ها و حکایاتش در جهان همچنان سرفصل پویش ها و ترقیات بشری است و دنیا از آن استفاده می کند.
ما حافظ را داریم که بزرگترین شاعر جهان شناخته شده است. ما حماسه های بزرگ فردوسی را داریم. ما خیام را داریم که در کشورهایی چون روسیه، او را شاعر ملی خودشان می دانند.
این ذخایر که ذکر نامشان، ساعتها زمان می برد، در جای جای دنیا تاثیر گذار بوده و منشا بهبود و تحولات عمیق فرهنگی، اجتماعی و سیاسی شده اند. چه بسا ایرانیانی که از پیشتازان تبلیغ مکتب تشیع و دین اسلام بوده اند، به مدد همین ادبیات و سخنوری و آموزه هایی که نه سست و لرزان بلکه از سر حکمت و با استادی برای بشریت گفته شده، توفیق بیشتری یافته اند. پس ما باید از آموزه های این بزرگان در همه عرصه ها بهره ببریم؛ این داشته ها به مانند پشتوانه ارزی، ذخایر نفت و گاز، انرژی هسته ای و سایر ثروتها، از پشتوانه های قدرت ملی ما هستند.
یعنی همانطور که در اقتصاد، اعتبار اسکناس و پول وابسته به پشتوانه طلا یا نقره موجود در بانک مرکزی است، اقتدار و عظمت تاریخی ما در منطقه و جهان مدیون زبان و ادبیات شیرین و پرحکمت فارسی هستیم. این حرکت نباید متوقف شود. من معتقدم دیپلماتهای ما باید با آموزه هایی که در آثار سعدی، در قابوسنامه آشنا باشند. در این متون آداب حکومت داری، مدیریت، صحبت، روداری و حتی آداب دشمنی داریم. پس سیاست و حکمت در هم تنیده است. اینکه در گذشته پادشاهان در دربار خود شاعرانی را به عنوان ملازم و همراه داشتند، فقط برای مداحی که نبود، بلکه بیشتربه این دلیل بود که از کیاست آنها برای ارتقا قدرت خود و کشور استفاده کنند.
جمع بندی آنکه نگاه یک اهل فرهنگ و هنر با دقت و ظرافت همراه است و من با این نگرش وارد عرصه گردشگری شدم. چرا که همیشه در این حوزه دغدغه داشته ام و بنظرم باید از شرایط و فرصت کنونی در حوزه گردشگری که بخاطر ابتلای جهانی به ویروس کرونا ایجاد شده، به عنوان دوران فترت برای اصلاح و بهبود استفاده کنیم و به سمت پی ریزی یک نماد شایسته فرهنگ و تمدن در کیش برویم؛ نه صرفا یک ماکت ظاهری مشابه آنچه در دوبی و سایر سواحل جنوبی خلیج فارس بوجود آمده است. امکانات توریستی و تفریحی در مناطق آزاد، قطعا اولویت دارد؛ اما معرفی هویت ایرانی و اسلامی و پیامی که انقلاب ما برای جهان دارد، باید هم در شکل دیداری و بصری و هم در شکل مفهومی و کالبدی خود را نشان دهد.
با این تفاصیل، اقدامات صورت گرفته در سازمان منطقه آزاد کیش را چگونه می بینید؟
بنظرم سازمان منطقه آزاد کیش در این زمینه نیاز به تجدید نظر دارد تا با استفاده از دقت اهل فکر و صاحب نظران، به خط مشی ایجاد جزیره ای هدفمند برای همه گردشگران اعم از مسلمان و غیر مسلمان و ایرانی و غیر ایرانی دست بیابیم. حکام امارات متحده عربی با باز کردن پای صهیونیست ها به منطقه اشتباه بزرگی کردند و با برخورد جدی ایران مواجه شدند. این اتفاق و وضعیت ایجاد شده، فرصت خوبی است که بنشینیم به ایجاد زیرساختها و امکاناتی فکرکنیم تا پس از دوران کرونا بتوانیم حجم زیادی از گردشگران کشورهای اسلامی و یا همین گردشگران کشورهای عضو اکو را جذب کنیم. چرا که جذب آنها با جسارت اخیر امارات، امکان پذیرتراز گذشته است. منظور من از این الگو، الگویی مناسبتی یا جشنواره ای و شعاری نیست، بلکه الگویی مهندسی شده برای تفریح حلال است که بسیار در جهان اسلام طرفدار دارد. بانوان مسلمان زیادی هستند که دلشان می خواهد در یک ساحل بکر و زیبا مثل جزیره زیبای کیش با فراغت تفریح کنند. آنها در دیگر کشورها این امکان را ندارند و ما در این زمینه تا کنون کار خاصی نکرده ایم و اکنون فرصت بی نظیری برای ما ومهیا شده که باید از آن به سرعت استفاده کنیم.
در زمینه کودکان هم وضع به همین منوال است. اولین پیشنهاد من در زمینه کودک و ایجاد زمینه لازم برای تفریحات این گروه سنی است. ما می توانیم کیش را به پایتخت گردشگری کودک تبدیل کنیم. همه می دانیم، کودکان یکی از مهمترین انگیزه های مسافرت خانواده ها هستند. اینها نیاز به برنامه ریزی هوشمندسازی و دقیق دارد و من این ظرفیت را بین صاحبنظران و متخصصن ایرانی می بینم و اصرار دارم به سرعت به ایجاد زمینه هایی برای تبدیل کیش به یکی از مقاصد اصلی گردشگری مختص کودکان اقدام نماید.
از مراسم تقدیر از جنابعالی در دبیرخانه شورای عالی مناطق آزاد بگوئید
جناب دکتر بانک در مراسم تجلیلی که بزرگوارانه و متواضعانه برای بنده برگزار کردند و مرا شرمنده محبت و لطف خود کردند. اتفاقا ایشان در آن مراسم گفتند که باید از ظرفیت موجود در میان اهل فرهنگ و هنر برای گردشگری مناطق آزاد بویژه کیش استفاده شود.
مسیری که باید به سمت آن عزیمت کنیم، تا به نقطه آرمانی و مطلوب به زعم جنابعالی برسیم، چگونه باید باشد؟
رهبر انقلاب در گفت و گوی اخیر خود با هیات دولت، فرمودند که امسال، سال پایانی فعالیت دولت است، اما فکر نکنید که یکسال مدت کمی است. من متاسفانه در نگاه و اعلام نظر برخی از مسئولان می بینم که می گویند دیگر ماههای پایانی است. این اظهارات، روحیه کارشناسان را کم می کند. اتفاقا مثل فوتبال، هرچه ما به دقایق پایانی بازی نزدیک می شویم، باید تلاش کنیم بیشتر گل بزنیم و این حرکت نباید سیر نزولی و روزمرگی به خودش بگیرد.
اتفاقا در سازمان منطقه آزاد کیش، باید در همین زمان بازمانده باید بنشینیم و مهندسی دوباره را انجام دهیم. در حال حاضر بین مدیران سازمان و نیز مدیران و کارشناسان، ارتباط دائمی و خودجوشی وجود ندارد و این به هر دلیلی اعم از ضیق وقت و کثرت مشغله و مسائل دیگر باشد، باعث دست نیافتن به نتیجه مطلوب می شود.
در زمینه های اقتصادی، زیربنایی، عمرانی و خدماتی کارهای بسیاری شده و درحال انجام است که همگی قابل تقدیر است. اما بنظر من هویت اصلی کیش گردشگری است و با لحاظ اقدامات انجام شده، باید بگویم جای کار بسیار بیشتری وجود دارد. لازمه این کار هم آن است که مدیرعامل محترم شخصا و بیش از گذشته در این زمینه ورود کنند.
دکتر مظفری بطور شبانه روز تلاش می کنند و کارهای بسیار خوبی انجام داده اند. همه اینها بیانگر آن است که مدیرعامل سازمان، فرد دغدغه مندی برای تعالی و پیشرفت کیش است، اما من فکر می کنم باید امکانی را ایجاد کنیم که وقت شخص اول سازمان بطور کامل در امور اجرایی و پیگیری ها نگذرد و فرصت یا فرصتهایی ایجاد شود تا با ایجاد هسته های تخصصی در حوزه های مختلف، رسیدن کیش به ترازهای جهانی با سرعت و دقت بیشتری دنبال شود.
این نگین چنان باید در خلیج فارس بدرخشد که جاهای دیگر حرفی برای گفتن نداشته باشند و این شدنی است. استعدادهای کیش زیاد است؛ سواحل مرجانی کیش بی نظیر است. اقلیم کیش بی نظیر است. در بخش مدرن و بومی جاذبه های خوبی داریم.
اتفاقا مایلم در زمینه بضاعت های بخش بومی کیش از منظر گردشگری برایمان بیشتر بگوئید.
در این جزیره چندین هزار انسان شریف و عرب زبان از دو مذهب شیعه و سنی قرنهاست مسالمت آمیز در کنار هم زندگی می کنند. این یک الگو برای جهان اسلام است. ما ضمن توجه به جنبه های مدرن کیش، باید به جنبه های بومی نه در حاشیه که در متن فکر کنیم. از منظر من، باید به هر دو جنبه سنت و تجدد در کیش به موازات هم بها داد و آنرا حفظ کرد.
بومیان اقوام وفاداری به کشور و نظام هستند. جوانهای تحصیل کرده ای دارند که برخی از آنها در بدنه سازمان هستند. در مدت کمتر از یکسالی که اینجا هستم، به دلایل عدیده که امکان فعالیتی وجود نداشت، وقت زیادی را صرف بومیان کردم. رفتار و اداب و رسوم، پوشش و معماری بخش بومیان از جمله جاذبه های درخور توجه برای گردشگری کیش است. کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس در روند توسعه خود، آنقدر گرفتار تجدد شده اند که جلوه های اقلیمی شان در حال از بین رفتن است. شماری از آنها در سفر به کیش، به سراغ بومیان می روند چون جلوه های این چنینی را در سرزمین شان از دست داده اند.
من منکر مدرنیته نیستم. باید به روز باشیم. کیش در مدرن سازی باید همراستا به جهان حرکت کند، اما ماهیت تاریخی و اقلیمی خود را حفظ کند.
ظرفیت و استعداد موجود در کیشوندان را چگونه ارزیابی می کنید؟
در میان جمعیت کیشوند، نیروهای متخصص و زبده زیادی وجود دارند. از فلیمساز و نویسنده و شاعر و خوشنویس گرفته تا سایر عرصه ها، افراد رتبه یک زیادی داریم و معتقدم باید سراغ این ها هم برویم. آنها بهتر از امثال من که تازه وارد هستم، چم و خم کار و کیش را می شناسند. سازمان باید به این بدنه موثر هم بیش از گذشته توجه کند.
من بشخصه سنگ صبور بسیاری از بومی ها و کیشوندان که سرشار از محبت و امید هستند، بوده ام و فکر می کنم این تعامل باید در سطح سازمان تعمیم پیدا کند.
منظورتان سازوکار نقادی است؟
ما باید حواسمان به مکر بدخواهان باشد. ولی معتقدم باید انتقاد از درون را برای اصلاح خود و سازمان مان جدی بگیریم. ما می توانیم مثل آینه های روبروی هم باشیم که اگر لکی بر یکی افتاد، دیگران آن را نشان دهند و پاک کنند. الان معاونت ها و مدیریت ها، بستر انتقاد از درون را مهیا نکرده اند. در این زمینه باید بازنگری صورت گیرد و دوستی و مهربانی را افزون کنیم.
به عنوان یک هنرمند و اهل نظر، در بین پروژهای اجرا شده درکیش، با کدام ها احساس قرابت بیشتری دارید؟
کاریز یکی از جاهایی است که برای من به شدت جذاب است. آنجا یک جذابیت اسرارآمیزی دارد. از آن فضا می توان خیلی بهره برداری کرد. من تعجب می کنم که چرا ما تا حالا نتوانستیم استفاده های بیشتر و موثرتری از آنجا بکنیم.
آنجا را فقط در حد یک مکان گذرا برای گردشگران گذاشتیم. در حالی که آن فضاهای وسیع و اعجاب برانگیز تودرتو، می تواند اتفاقات عظیم فرهنگی و گردشگری شکل بگیرد که هر کشوری آن را داشت، بهترین استفاده ها را از آن می کرد.
همچنین برخی سواحل ما نمونه ای در جاهایی نداریم. من به گردشگری اسپانیایی برخوردم که او می گفت من در هیچ جا حتی کشور خودم چنین سواحل بکر و نابی را ندیده ام.
ظرفیت های سوحل شمالی خلیج فارس، بی بدیل است. در سواحل جنوبی خلیج فارس، عمده ساحل صاف است و امتدادی از بیابان است. در حالی که ما در سواحل شمالی از جمله کیش، انواع ساحل ها نظیر ساحل مرتفع، ساحل پست، ساحل صخره ای و سواحل مرجانی همراه با چشم اندازهای زیبا داریم. اینجا با ساحل دوبی خیلی فرق دارد. امیرنشین دوبی، نان سازه هایش را می خورد نه نان اقلیمش را و ما می توانیم دقیقا برعکس باشیم. راه ارتقاء کیش، تقلید از دوبی نیست و نباید هم بشود.
شما تحولات حوزه جنوبی خلیج فارس را هم به دقت رصد می کنید.
بنده تحصیلکرده علوم سیاسی هستم و در این زمینه بطور مستمر مطالعه دارم. بسیاری از عوام و نخبگان غرب هم با موضوع صهیونیسم مشکل دارند. ما باید از فرصتی که امارات ایجاد کرده، به نفع خودمان استفاده کنیم و اتفاقات خیلی خوبی را برای کشور و سواحل جنوبی رقم بزنیم.
وزارت ارشاد تفاهم نامه ای را با مدیرعامل محترم سازمان امضا کرده اند و طرح های خوبی برای توسعه هنری کیش در آن لحاظ شده است. ارتباط تنگاتنگی با دکتر حسینی معاون هنری وزارت ارشاد وجود دارد و امیدواریم هرچه زودتر این تفاهم نامه عملی شود که نیازمند تحول است.
در حال حاضر شیخ نشین شارجه تبدیل شدن به مرکز تخصصی تصویرگری کتاب کودک شده است. این موقعیت به دلیل علاقمندی یکی از دختران شیخ شارجه رخ داده است. در پیوند با بحث ابتدایی مربوط به تبدیل کیش به پایتخت گردشگری کودک، باید کاری کنیم که این مرکزیت هم اینجا باشد. تصویرگری در ادبیات کودک بسیار مهم است و در حال حاضر در کشور رو به افول است. با کمال تاسف باید بگویم کارهای خیلی از تصویرگران برجسته حوزه کودک از ایران توسط دختر شیخ امارات خریداری و در نمایشگاههای برگزار شده، به فروش می رسد.
دیدن افق های وسیع مهم است. نگاه کوتاه برد اهمیتی ندارد.
و کلام آخر، اگر مایلید با شعر اخیر و بازتابهایش گفت و گو را به پایان ببریم.
زمانی که من دانش آموز بودم، رهبر کنونی انقلاب در سمت رئیس جمهوری به خدمت مشغول بودند. ما در اردوها با ایشان دیدار داشتیم. من در برنامه هایی شعر خواندم و ایشان تشویق کردند.
حضرت آیت الله خامنه ای، غیر از اینکه علاقمند ادبیات هستند، یک منتقد حرفه ای هستند و اشراف ایشان به شعر و ادبیات، اعجاب آور است. در حوزه سینما، موسیقی، رمان، ایشان بسیار صاحبنظر و به روز هستند. یکی از اولین مخاطبان کتابهای پیشرویی که در ادبیات ایران و جهان منتشر می شود، شخص رهبری هستند و من نمی توانم محاسبه کنم چطور ایشان می توانند وقتشان را تنظیم کنند که این همه اشراف داشته باشند.
ادبیات یکی از محورهایی است که ایشان با حساسیت آن را دنبال می کنند. در این زمینه دیدارهای رسمی و غیر رسمی با هنرمندان برای مشورت یا نقد دارند و در این دیدارها به نکات بسیار ریز دقت می کنند. من از همان زمان نوجوانی تا اکنون خاطرات شیرین زیادی از این درایت و ظریف بینی ایشان در خاطر دارم. وقتی به تهران آمدم و توانستم معظم له را بیشتر در دیدارهای عمومی و بعضا دیدارهای خصوصی ببینم، هر بار چشمه و کرشمه جدیدی در ایشان دیدم و بیشتر اشراف ایشان را ستودم.
مثلا در سالیان گذشته در ماه محرم، در خلوت به مظلومیت حضرت ام کلثوم فکر می کردم. خب این بانوی گرامی در کنار حضرت زینب کبری - سلام الله علیها - در حادثه کربلا حاضر بوده و ایشان هم درباره آن حادثه عظیم خطبه خوانده و تبلیغ کرده و مورد آزار قرار گرفته است. جستجو کردم و ندیدم کسی برای این بانوی گرامی که دختر حضرت امیرالمومنین (ع) و حضرت فاطمه زهرا(س) است، شعری نسروده است. خدا عنایتی کرد و من درباره این شخصیت گرانقدر و مظلوم غزلی سرودم. مدتی بعد در جمع محدودی از اهالی دولت، مسئولان و فرهنگ با مقام معظم رهبری، توفیق حضور داشتم. حضرت آقا به محض ورود با محبت تمام به بنده گفتند که شعر ام کلثوم بی نظیر بود. من تعجب کردم که ایشان چقدر زود متوجه شده و شعر را خوانده اند. اظهار خوشحالی کردند و گفتند درمورد ایشان کمتر گفته شده و کمتر سروده شده است. بعد از دیدار و انجام سخنرانی و هنگام خداحافظی، باز هم درنگی کوتاه داشتند و درباره شعر و نقاط قوت آن با من صحبت کردند. مشخصا در بیتی از این غزل گفته بودم،" نان و نمک تو خورده مولا/ در آن شب واپسین محتوم " که اشاره به شب آخر زندگی مولا امیرالمومنین دارند که میهمان دخترشان بودند و سر سفره نان و نمک و شیر بود. حضرت به ام کلثوم می فرمایند که شیر را بردارند و با همان نان و نمک افطار می کنند و بعد برای نماز به مسجد می روند. در واقع ایشان از آغوش ام کلثوم به دامان شهادت رسید. این نان و نمک، در واقع یک اغراق شاعرانه است و ما شعرا از این ظرافت ها خودمان خوشمان می آید، هرچند شاید عده ای از مخاطبان متوجه این ظرافتها نشوند.
مقام معظم رهبری همه این نکات را به ظرافت می بینند و متوجه می شوند و هیچ ابایی از ابراز آن ندارند. بنده برای حضرت فاطمه، حضرت ام البنین، شهید حججی، شهید قاسم سلیمانی، برای مردم مظلوم یمن، برای شیخ زکزاکی اهل نیجریه شعر سروده ام. حتی در زمان زمزمه رفراندوم برای استقلال کردستان عراق هم شعر سروده ام. پس از سرودن این شعر که به هوشیاری قوم کرد و مردم خوبش پرداخته بودم، مقام معظم رهبری بلافاصله از آن تجلیل کرد. برای من این سرعت عمل خیلی عجیب بود. بعضی وقتها به مسئولان فرهنگی می گویم کاری که شما باید انجام دهید را ایشان شخصا به عهده می گیرند.
رهبری با آن همه مشغله و گرفتاری کاری عظیم، باز نکاتی را می بینند که هیچکس دیگر نمی بیند. پس از سرودن شماری از شعرهایم، بارها با تماس از بیت یا صدور پیامی مرا مورد حمایت و لطف قرار دادند و مرا شرمنده کردند. با خود می گفتم شاید با تکرار این تجلیل ها، از شان ایشان کاسته نشود و یا برخی فکر کنند شاید من شاعری هستم که دارم سعی می کنم خود را به رهبری نزدیک کنم. ولی دیدم ایشان بدون تعارف، تاکید دارم این حمایت ها آشکار شود و همه بدانند و آن را تکرار کنند.
البته می دانید که حوزه شعرهای من فقط به این مضامین بر نمی گردد. من شعرهای نقادانه هم درباره معیشت مردم، آفات تهدید کننده انقلاب و عدالت اجتماعی و معضلات سیاسی هم داشته ام. حتی اگر موردی بوده که از زاویه سیاسی مورد نظر رهبری نبوده، ولی این بزرگوار در یکی از نامه هایشان به این حقیرمرقوم فرموده اند که با هر سلیقه سیاسی، من شما را شاعر انقلاب می دانم. این برای من اهمیت دارد و به آن افتخار می کنم. من از فحاشی برخی نمی هراسم. اینها گذراست. شعر خوب است که ماندگار خواهد بود.
وقتی بزرگی مثل رهبر انقلاب خود ورود می کنند، مرا به این نتیجه رهنمون می کند که پیام ایشان آن است که دیگران هم ورود کنند. امیدوارم ما بتوانیم آن افق های بسیار وسیع و برازنده ای که این رهبر بزرگوار برای این کشور و برای جهان اسلام در نظر دارند، را بشناسیم و با خلاقیت، دلسوزی و مدیریت جهادی، پیشرفتهای بدست آمده را تداوم ببخشیم و با روحیه ایثارگرایانه و مقاومتی، حداکثر استفاده را از فرصتها داشته باشیم.