یک زوج درمانگر مطرح کرد؛
تأثیر کرونا بر افزایش طلاق عاطفی همسران در یکسال اخیر/ نداشتن «همدلی» و «مدیریت هیجان»؛ عوامل دیگر / ضرورت صدور شناسنامه سلامت روان پیش از ازدواج
« درکام نمی کند،به کارش بیشتر از من توجه دارد، خودخواه است، به فلانی بیشتر از من علاقمند است و.... » همه ما به کرات این جملات را شنیدهایم.جملاتی که دلیل مراجعه اغلب زوجها به مشاوران خانواده و روانشناسان و روانپزشکان است. این روزها در زندگی آدمها حرفهای «همدلانه» کمتر گفته و شنیده می شود. مهارتی که اگر در زندگی یاد گرفته نشود و یا به خوبی از آن استفاده نشود ،گرمای رابطه را رفته رفته سرد و خاموش میکند.
«لیلا رضایی»روانشناس سلامت و زوجدرمانگر در بررسی ابعاد بروز طلاق عاطفی به خبرنگار ایلنا گفت: دیدگاههای متفاوتی درباره علتهای بروز طلاق عاطفی در جامعه امروز وجود دارد که به اعتقادم ضعف مهارتهای «همدلی»، «قدرت حل مسئله» و «مدیریت هیجان» در میان زن و شوهر از عوامل مهم بروز طلاق عاطفی است. باید زوج با یکدیگر همدلی کنند و حل مسئله را نادیده نگیرند چرا که وقتی همدلی نداریم یعنی مسئله ایجاد می شود و این دو با هم پیوند دارد.
او که دانشجوی دکترای روانشناسی سلامت است،اضافه کرد: بیشتر زوجها از این شکایت میکنند که شریک آنها برای خانواده وقت نمیگذارد و گفتوگویی با هم ندارند. به کیفیت رابطه توجه نمیکنند و ارتباطشان بیشتر روزمرگی یا روزمردگی است. باید همان میزان که به موضوعات خارج از خانه فکر میکنیم و یا زمانی را برای فرزندانمان اختصاص میدهیم، به همسرمان نیز به همان اندازه و کیفیت توجه کنیم و حرف بزنیم .
با من حرف بزن
« درکام نمی کند،به کارش بیشتر از من توجه دارد، خودخواه است، به فلانی بیشتر از من علاقمند است و.... » همه ما به کرات این جملات را شنیدهایم . جملاتی که دلیل مراجعه اغلب زوجها به مشاوران خانواده و روانشناسان و روانپزشکان است. این روزها در زندگی آدمها حرفهای «همدلانه» کمتر گفته و شنیده می شود. مهارتی که اگر در زندگی یاد گرفته نشود و یا به خوبی از آن استفاده نشود ،گرمای رابطه را رفته رفته سرد وخاموش میکند.
این زوج درمانگر اظهار کرد: ضعف در قدرت حل مسئله و نداشتن همدلی باعث میشود که دلبستگی زوج نسبت به هم کمتر شود و حس نشاط و پویایی در زندگی رفته رفته از بین برود و زنجیره یک رابطه خوب از صمیمیت تا موضوعات زناشویی سُست شود و در نهایت طلاق عاطفی رخ دهد. در این روابط زوجین اعتماد کافی به هم نداشته و حس ناامیدی، سرخوردگی، افسردگی و شکاف عمیق میان آنها دیده میشود. دست آخر نیز شاهد بروز آسیبهای اجتماعی نظیر خیانت،داشتن روابط فرازناشویی، آسیب به فرزندان و ...خواهیم بود.
به گفته رضایی، این نوع طلاق به جایی میرسد که زن و شوهر، کوچکترین اشتباه را بزرگ و بر سر هم می کوبند و دعواها بالا میگیرد و در حسرت گذشته زندگی میکنند،نکات تلخی که به اسم افسردگی هم شناخته و ظاهر میشود. افسردگی در روابط زوج سبب بروز اضطراب بیش از حد و اعتماد به نفس پایین و وسواس فکری بالا میشود و انزوا و گوشهگیری آقا و خانم را در پی دارد و بیشتر بیماریهای روان تنی در خانمها ناشی از ضعف در مدیریت هیجان میان زوج است.
او بر این باور است طلاق عاطفی به تعبیری، مقدمه و زیربنای طلاق قانونی(رسمی) است که قبلا در سال پنجم ازدواج رخ میداد اما براساس آمار در حال حاضر، طلاق عاطفی از ۶ ماه نخست زندگی شروع شده و بسیاری از زوجین در بازه سه ساله نخست زندگی به این نوع طلاق پی میبرند.
تأثیر کرونا بر ایجاد شکاف عمیق زوج و بروز طلاق عاطفی
رضایی بر این باور است که مراقبتهای بیش از حد و اضطرابهای دوران کرونا در بروز طلاق عاطفی اثرگذار بوده است. او میگوید: زوجها در وضعیت شیوع بیماری کرونا، مسائل کوچک را بزرگ میکنند به طوری که اضطراب زوج ها در وضعیت کرونا برای همدیگر قابل درک نیست، مسائل کوچک زمینهساز مسائل بزرگ می شود و به دلیل نبود همدلی نیز توجه و تمرکز همسر بر افراد خانواده؛ به خارج از خانه میرود که این باعث دور شدن زن و شوهر از همدیگر است.
ماندگاری طلاق عاطفی به دلیل «وجود فرزندان و موقعیت مناسب مالی زوج»
رضایی در پاسخ به اینکه چرا طلاق عاطفی در برخی مواقع، ماندگار و سالها تداوم مییابد، گفت: طلاق عاطفی به دلیل وجود فرزندان ادامه مییابد یا موقعیت مالی و جایگاهی که طرف مقابل یعنی زن یا شوهر دارد و آن خانم یا آقا میتواند از آن استفاده کند.
به گفته این روانشناس سلامت، تداوم طلاق عاطفی زن و شوهر باعث ایجاد خلأ عاطفی و تعارض تربیتی فرزندان میشود و فرزندان اضطرابی با وسواس فکری و اعتماد به نفس پایین تربیت میشوند که فرزندان در روابط آینده و تشکیل خانواده دچار مشکلات عدیدهای میشوند و این چرخه معیوب و آسیبهای موجود ممکن است در افراد دیگر تکرار شود.
انگشت اتهام به همسرمان را بر روی خودمان بیاوریم
این سکستراپیست ادامه داد: وقتی متوجه طلاق عاطفی شدیم، باید به جای اینکه انگشت اتهام را به فرد مقابل و همسرمان دراز کنیم به سمت خودمان بگیریم و اشکالات و سهم خودمان در مشکلات بوجود آمده را تحلیل و کوشش کنیم پای نفر سوم را به جریان رابطه برای حل طلاق باز نکنیم حتی اگر آن یک نفر دوست صمیمی یا عضو خانواده، پدر یا مادر باشد. خودمان را به آرامش طولانی مدت مثلا ۶ ماهه دعوت کنیم و لج و لجبازی را کنار بگذاریم و از یک متخصص و درمانگر کمک بگیریم.
زن و شوهر باید روابطشان را با تمرکز و توجه به اشتراکها پیش ببرند
رضایی درباره اینکه چطور میتوان از بروز طلاق عاطفی جلوگیری کرد، گفت: زن و شوهر باید روابطشان را با تمرکز و توجه به اشتراکها پیش ببرند. دست از اتهام یکدیگر بردارند. مسیرهای زندگی را در یک راستا قرار دهند و ایستگاه زوج باید یک هدف داشته باشد که آن نیز توجه بر روی اشتراکهااست، مسیرهای زندگی باید جذاب و هرکدام یک مسیر اما در عین حال به صورت موازی حرکت کنند.
رضایی بیان کرد: در بررسی ابعاد طلاق عاطفی، کلید واژه «اشتراک» بسیار مهم است. وجوه اشتراکی مانند اعتقادات، اخلاق ، سن، ارزشها، رفتارها، خواستهها و... همه به قبل از ازدواج برمیگردد. بنابراین در ابتدای ازدواج صادق باشیم و نباید مسئله را سربسته حل کنیم.همه چیز را باید شفاف بیان کنیم. باید دوباره در رابطه مان بازنگری کنیم و درباره مسائل گذشته که مرتبط بااوضاع واحوال حاضر مان است حرف بزنیم تا بتوانیم نقاط مشترک گمشده مان را بار دیگر پیدا کنیم.
ضرورت نهادینه شدن صدور شناسنامه سلامت روان زن و شوهر در قبل از ازدواج
این زوج درمانگر معتقد است از آنجایی که عمده طلاقهای عاطفی ناشی از نداشتن شناخت مرد و زن در قبل از ازدواج است بنابراین برای جلوگیری از بروز این نوع طلاق باید صدور شناسنامه سلامت روان زوج و تست روان همانند آزمایش خون نهادینه و اجرایی شود تا بیش از این شاهد فروپاشی نهاد خانواده و از بین رفتن ارزشها نباشیم.
او با تاکید بر اینکه مشاوره قبل از ازدواج میتواند در شناخت خیلی موثر باشد ، اظهار کرد: باید مسائلی از جمله افسردگی، وسواس، چرخه معیوب و دیگر بیماریهای روان را قبل از ازدواج برطرف کنیم. مهمترین اینکه باید به تمامی مؤلفههای ازدواج توجه کنیم و فقط به صرف شاخص قراردادن یک مؤلفه اکتفا نکنیم.
بررسی زندگیهای مشترک نشان میدهد که متاسفانه بسیاری تنها یک مؤلفه ازدواج مثلا زیبایی، مذهب ،اشتغال و ... را اولویت قرار داده و دیگر اشتراکها و یا خواستهها را تطابق ندادهاند. از همه مهم تر اینکه اول باید خودمان را خوب خوب بشناسیم تا در زندگی مشترک بتوانیم دیگری را درک کرده و تعارضها را کمتر کنیم.