برانکو برای سرمربیگری تیم ملی به ایران بر می گردد !
برانکو به عنوان مربی موقت و سپس سرمربی قطعی تیم ملی برای ۵۶ بازی روی نیمکت تیم ملی نشست و در این مدت صاحب ۳۲ برد، ۱۵ مساوی و ۹ شکست شد.
با قوت گرفتن این شایعات، بار دیگر نام برانکو ایوانکوویچ به میان آمد. مردی که حداقل در فوتبال ایران، چهرهای بسیار موفق بود هر چند حواشی باورنکردنی هم داشت ولی نمیتوان به موفقیتهای او شک کرد. هم با تیم ملی صعود آسانی به جام جهانی ۲۰۰۶ آلمان داشت و هم با پرسپولیس توانست کارنامهای شفاف و پر از موفقیتهای ریز و درشت برای خود بسازد. برانکو به خاطر درگیری با کارلوس کیروش روزهای پرالتهابی را سپری کرد و همان زمان میگفتند او میکوشد تا در پایان این جنگها، جای کیروش را روی نیمکت تیم ملی بگیرد، اما این اتفاق هرگز رخ نداد و او نه تنها در ایران نماند بلکه از پرسپولیس به فیفا شکایت کرد و مثل کیروش، فوتبال کشورمان را گذاشت و رفت.
حالا بحث بازگشت او مطرح شده و خودش هم پالسهای مثبتی میفرستد. برانکو به خبرورزشی گفته تماسی ندارد، اما همه میدانند او همیشه حاضر و آماده است تا با گرفتن پست سرمربیگری تیم ملی به ایران برگردد. اتفاقی که شاید اهالی فوتبال در ایران را با حسهای متفاوتی مواجه سازد زیرا برخی او را دوست دارند و برخی انتقادات شدیدی به این چهره وارد میآورند. به هر حال، چه بخواهیم و چه نخواهیم، برانکو نام بزرگ و تأثیرگذاری در فوتبال ایران برای خودش ساخته و از این به بعد، همیشه باید سایه سنگین او روی نیمکت تیم ملی را احساس کرد.
حالا بیایید تصور کنیم برانکو در راه بازگشت به فوتبال ایران است و همه این شایعات در نهایت به قطعی شدن حضور او میانجامد؛ در این شرایط، یکسری حساب و کتابها میماند که باید انجام شود. در ابتدا بحث شرایط مالی او با باشگاه پرسپولیس است که تا به نتیجه نرسد، بعید میدانیم برانکو را در تهران ببینیم. در ثانی، بحث نتیجه گیری و شناخت او از فوتبال ایران و حتی آسیا. در نهایت، معادلاتی که میتواند ما را در راه رسیدن به جام جهانی ۲۰۲۲ موفق یا ناکام سازد. همه اینها اهمیت فوق العادهای دارد و حتی برای فکر کردن به شایعه بازگشت برانکو، باید مدنظر قرار بگیرد.
برانکو در سال ۲۰۰۱ به عنوان دستیار میروسلاو بلاژویچ برای اولین بار پا به خاک ایران گذاشت و سپس تا سال ۲۰۰۶ در فوتبال کشورمان ماند. البته رفت و آمدهایش نسبتاً زیاد بود، اما اتفاقی که افتاد، روند کاری او بود. پروفسور سه پست از فدراسیون گرفت؛ مربی تیم ملی، سرمربی تیم امید و در نهایت سرمربی تیم بزرگسالان. در همه این پستها، موفقیتهایش قابل شمارش است. به عنوان مثال قهرمانی بازیهای آسیایی ۲۰۰۲ را به ایرانیها هدیه داد آنهم با تیم زیر ۲۳ سال. صعود به جام جهانی هم بخش دیگری از فعالیتهای موفقش در فوتبال ایران بود. در مجموع، برانکو به عنوان مربی موقت و سپس سرمربی قطعی تیم ملی برای ۵۶ بازی روی نیمکت تیم ملی نشست و تصمیمگیرنده اول بود. در این مدت صاحب ۳۲ برد، ۱۵ مساوی و ۹ شکست شد. تیم ملی با هدایت برانکو ۱۱۷ گل زد و ۵۲ بار دروازه خود را بازشده دید. او در جام جهانی ۲۰۰۶ هم هدایت تیم ایران را برعهده داشت و در جام ملتهای آسیا ۲۰۰۴ توانست همراه تیم ملی به مقام سوم بازیها برسد که افتخارات خوبی محسوب میشود.
برانکو برای ۶ بازی هم هدایت تیم زیر ۲۳ سال را برعهده داشت. او ۴ برد آورد و ۲ تساوی هم به کارنامه ایران دوخت که در نهایت، قهرمانی بازیهای آسیایی برایمان رقم خورد. ۱۶ گل زده در مقابل ۲ گل خورده، بهترین شرایط فنی برای تیم ملی بود.
هدایت پرسپولیس، نقطه روشن عملکرد برانکو در فوتبال ایران است. ۱۷۵ بار روی نیمکت سرخپوشان نشست که ۹۸ بار به برد رسید. ۴۹ تساوی و ۲۸ باخت در حالی که تیمش ۲۴۹ گل زده و ۱۲۶ گل خورده در کارنامه داشت، از برانکو یک مربی قدرتمند برای سرخها ساخت. در مدتی که او هدایت تیم را برعهده داشت، پرسپولیس موفق به کسب ۳ قهرمانی و یک نایبقهرمانی در لیگ، ۳ قهرمانی در سوپرجام (که در دو دوره اصلاً به میدان هم نرفت!)، یک قهرمانی در جامحذفی و صعود به فینال لیگ قهرمانان آسیا در کنار شکستن دهها رکورد ریز و درشت را رقم زد. حالا میگویند او قرار است با این آمار و ارقام دوباره به فوتبال ایران برگردد. به نظر شما، انتخاب برانکو به سود تیم ملی است یا باید با همین مارک ویلموتس ادامه دهیم؟
امیدوارم پروفسور بیاد عاشقشم❤