غلام پیروانی: به رحمتی گفتم از استقلال برو
غلام پیروانی مرد دوست داشتنی فوتبال ایران صحبت های جدیدی را بیان کرد.
به گزارش خبرنگارشمانیوز و به نقل از ایران ورزش: مدتهاست خبری از غلام پیروانی نمیشنویم؛ سرمربی سابق فجرسپاسی و تیم امید که حالا دور از هیاهوی مربیگری، روزگار خود را در شیراز سپری میکند. پیروانی که عادت دارد صریح و بیپرده حرف بزند، از اتفاقهای تلخی پرده برمیدارد که در تیمهای پایه رخ میدهد. نمونهاش هزینههایی که برای آزمایش فنی یا عضویت در تیمها از بازیکنان میگیرند و مانع پیشرفت استعدادهای واقعی میشوند. غلام پیروانی که استعدادیابی او در فجرسپاسی زبانزد بود، قطعا بهتر از هر مربی دیگری میتواند درباره این وقایع تلخ اظهارنظر کند.
سالهاست در فوتبال حضور فعالی ندارید. دلیل خاصی دارد؟
بعد از چند سال وقفه، دو فصل قبل سرمربی فجرسپاسی بودم. تیمی که نیمفصل اول 4 امتیاز گرفته بود اما در نیمفصل دوم شرایطی را رقم زدیم که اوت نشد و در لیگ یک ماند. متأسفانه در فوتبال امروز صداقت نیست و من هم نمیخواهم وارد شوم و بیاحترامی ببینم.
چه اتفاقی باعث شده از بیصداقتی حرف بزنید؟
نمیخواهم خیلی از اتفاقها را بشکافم. فوتبال پاک و سالم نیست و بهعنوان نمونه برخی تیمها را میبینم که از بازیکن پول میگیرند تا اسمش را وارد فهرست کنند. حالا اگر بازیکن مستعد پول نداشته باشد نمیتواند پیشرفت کند. این اتفاقها را که میبینم جگرم آتش میگیرد.
این اتفاق تلخی است که بخصوص در فوتبال پایه وجود دارد. شما بیشتر توضیح میدهید چه چیزهایی دیده و شنیدهاید؟
خیلیها با من تماس میگیرند و میگویند برای ما تیم نداری؟ من هم میگویم مگر دلال هستم که تیم داشته باشم؟ به من میگویند هر جا میرویم میگویند پول بده تا بازی کنی یا هزینه کن تا اسمت را در فهرست رد کنیم. اینکه نشد فوتبال.
شما در فجرسپاسی به بازیکنان بسیاری کمک کردید تا به سطح نخست فوتبال ایران برسند. آنها را کشف کردید و در نهایت خیلیهایشان به تیم ملی هم راه پیدا کردند. شاید همین مساله باعث شده تماشای چنین اتفاقهایی شما را تحت تأثیر قرار دهد. اینطور نیست؟
دقیقا همینطور است. به جان خودم میثم امیری، هادی رمضانی و علیمحمد دهقان را از بین 200 بازیکن تستی انتخاب کردم. روانخواه را از فیروزآباد آوردم. آیا باید به آنها میگفتم پول بدهید تا اسمتان را رد کنم؟ خدا شاهد است خجالت میکشم بگویم فوتبالیست و مربی بودهام. 50 میلیون میگیرند تا اسم بازیکن را در فهرست باشگاه بگذارند. یک بازیکن باید 50 هزار تومان بدهد تا در آزمایش شرکت کند. متوجه هستید چه میگویم؟ ما باید خداترس باشیم نه صرفا خداپرست.
یادم میآید تصاویر شما را در شهرهای مختلف هم میدیدیم که مشغول استعدادیابی هستید تا برای فجرسپاسی تیم قدرتمندی بسازید.
تیم امید ما دست آقای دوران بود و همهساله در ایران یا اول میشد یا دوم. تا جایی که از سایر تیمها ورودی نداشتیم و هر سال فقط بازیکنان از تیم ما خارج میشدند. باشگاههای متمول ستارههای ما را جذب میکردند اما فصل بعد بازیکنان جوان را به تیم تزریق میکردیم و دوباره روز از نو و روزی از نو. غلامرضا رضایی، مهدی رحمتی، سوشا مکانی، سیاوش اکبرپور و خیلیهای دیگر در فجرسپاسی پا گرفتند و به تیمهای مشهور رفتند. الان اما اینطور نیست. برق که منحل شد و هیچ اسمی از آن وجود ندارد. فجرسپاسی را هم اگر کمک مالی نکنند به سرنوست برق دچار میشود. من از شما یک سوال دارم.
بفرمایید.
پرسپولیس و استقلال تیمهای مردمی هستند و من این را قبول دارم اما آیا وزارت ورزش که به آنها 40 میلیارد کمک میکند، نمیتواند 3 میلیارد هم به فجرسپاسی بدهد؟
اما در اصل وظیفه وزارت ورزش و دولت نیست که به تیمها کمک مالی کند. آیا در شیراز که شهر بزرگی هم هست کسی پیدا نمیشود وظیفه اسپانسری باشگاهها را بر عهده بگیرد؟
شیراز محرم اسرار کسی نیست. این را برای ورزش میگویم. هیچ کمکی نمیکنند و فوتبال هم تا پاک و سالم نشود، باشگاهها به جایی نمیرسند. باید کسی که استحقاقش را دارد پیشرفت کند. یکی به من میگفت فوتبالیست بدی نیستم اما اجازه نمیدهند حتی آزمایش بدهم و وارد تیم شوم. میدانید چرا؟ چون تیمهای پایه را کنترات دست یک نفر میدهند و میگویند هزینه نمیدهیم. بازیکن بیاور و تیم را بگردان. شنیدهام که در اکثر شهرها و باشگاهها همین اتفاقها رخ میدهد.
در این مدت پیشنهادی از تیمهای لیگ برتری و لیگ یکی دریافت نکردهاید؟
پیشنهاد که از این شهر و آن شهر داشتم اما مادرم چند ماه است در کما بهسر میبرد و خودم هم تنگی نخاع داشتم و به تازگی دیسک کمرم را عمل کردهام. تازه روبهراه شدهام و میتوانم مثل قبل حرکت کنم. عمر قهرمانی و مربیگری خیلی کوتاه است اما برخی حرکاتی انجام میدهند که کل فوتبال را زیر سوال میبرند. نان را در خون میزنند و میخورند.
یعنی الان هیچ فعالیتی در فوتبال ندارید؟
پارسال چند تیم تماس گرفتند اما پیشنهادشان را قبول نکردم. الان هدایت تیم پیشکسوتان را برعهده دارم و یک مدرسه فوتبال. اگر هم بخواهم به فوتبال برگردم باید تصمیمی بگیرم که خراب نشوم. یک عمر زحمت کشیدهام و نباید کاری کنم آبرویم برود.
در صحبتهایتان از ستارههایی گفتید که از فجرسپاسی به تیمهای بزرگ منتقل شدند که مهدی رحمتی هم یکی از آنها بود. او همچنان با شما در تماس است؟
رحمتی وقتی تنها 18 سال داشت برای خدمت سربازی به فجر آمد. یک سال بعد خواهرش به رحمت خدا رفت و مهدی به دلیل روحیه ضعیفی که داشت گلهای بدی هم خورد. من اما پای او ایستادم و در نهایت هم دیدید که به کجاها رسید. رحمتی فوتبالیست قدردانی است و برای حضور در پدیده هم با من تماس گرفت و به او مشورت دادم.
گفتید در استقلال بماند یا به پدیده برود؟
گفت بمانم یا بروم که گفتم بهتر است از استقلال جدا شوی.
چرا؟
اگر میماند اتفاقهای خوشایندی برای مهدی رخ نمیداد. علیه او شعار میدادند و بهتر بود با افتخار از استقلال جدا شود. امیدوارم رحمتی در پدیده هم موفق شود. من ضربالمثلی دارم که میگوید خدایا به گرگ کوه هم بد نده. مهدی هم فوتبالیست بزرگی است و از موفقیت او در پدیده خوشحال میشوم.
شما یکی دو سال هدایت تیم امید را در اختیار داشتید اما برای مسابقات انتخابی مربی دیگری جایگزینتان شد. الان فرهاد مجیدی سرمربیگری تیم امید را برعهده گرفته و روی نیمکتی نشسته که 10، 12 سال قبل متعلق به شما بود. به نظر شما فدراسیونفوتبال انتخاب درستی انجام داده؟
فرهاد پسر خوبی است و خیلی امید دارم که به موفقیت برسد. فدراسیونفوتبال باید شخصیت و اهمیتی که به تیم بزرگسالان میدهد به تیم امید هم بدهد. اگر مجیدی را کمک کنند، شک ندارم او به موفقیت میرسد. کار سخت است اما میتوانیم به حضور در المپیک خوشبین باشیم. البته همانطور که گفتم اگر به تیم امید شخصیت بدهند و تمرکزشان فقط به تیم بزرگسالان معطوف نشود.
اما در تیم امید همیشه اختلاف نظر وجود دارد. بخصوص میان فدراسیون فوتبال و کمیته ملی المپیک. زمان مربیگری شما هم یادمان نمیرود که بهرام افشارزاده- دبیر وقت کمیته ملی المپیک - هر روز مصاحبه میکرد و شما را مورد انتقاد قرار میداد. الان هم شاید این موضوع گریبان مجیدی را بگیرد.
همان زمانی که سرمربی تیم امید بودم، بدون ترس و واهمه از کسی این نکته را گفتم که تا وقتی بین فدراسیون فوتبال و کمیته ملی المپیک اختلاف هست، تیم امید به جایی نمیرسد. زمان ما آنقدر تیم امید را رها کرده بودند که با 11 بازیکن به لهستان رفتیم و بازی تدارکاتی انجام دادیم. تنها بازیکن ذخیره ما هم هادی طباطبایی بود که اگر بازیکنی مصدوم میشد، مجبور بود از نیمکت مربیگری به داخل زمین برود و بازی کند.
و البته در نهایت هم بعد از کسب عنوان چهارمی در بازیهای آسیایی اخراج شدید.
ما چهارم شدیم و اخراجمان کردند. چند سال بعد نلو وینگادا بین 16 تیم شانزدهم شد و هیچ انتقادی از او انجام ندادند. جالب اینکه ما به کرهجنوبی و ژاپن باختیم. کره در المپیک سوم شد و ژاپن چهارم. این همان شخصیت گمشدهای است که باید به تیم امید بدهند و سرمربی را حمایت کنند.
منتظر بازگشت شما به فوتبال و مربیگری باشیم؟
امیدوارم، ببینم خدا چه میخواهد.