کنایه سومین بازیکن مازاد پرسپولیس به سروش رفیعی
سومین بازیکن مازاد پرسپولیس گفت: نه از گابریل کالدرون ناراحت هستم و نه از هیچ‌کس دیگر! اصلاً من ناراحت نیستم و گلایه‌ای هم ندارم.
پرسپولیس بعد از پشت سر گذاشتن دوران محرومیت، در نقل و انتقالات نیم‌فصل گذشته اقدامات جالب توجهی برای جذب بازیکن و عبور از فشار محرومیت داشت؛ آن‌ها محمد نادری، سروش رفیعی، ماریو بودیمیر، مهدی شریفی، مهدی شیری، سعید کریمی و مهدی ترابی را به خدمت گرفتند و برخی از آن‌ها چهره تأثیرگذار این تیم در راه قهرمانی این تیم داشتند. با این حال با شروع فصل جدید و حضور گابریل کالدرون، ماریو بودیمیر خیلی زود مسیر خود را از این تیم جدا کرد و ترجیح داد بار دیگر به کرواسی برگردد و تنها خاطره از خود را به گل قهرمانی در هفته پایانی برابر پارس جنوبی جم و تک گل لیگ قهرمانان باقی بگذارد.
سرمربی آرژانتینی، اما از میان خرید‌های نیم‌فصل گذشته، روی نام سروش رفیعی نیز خط قرمز کشید تا این هافبک شماره ۷ محبوب بین هواداران نیز جدایی زودهنگامی بار دیگر با هواداران داشته باشد. سومین نفر هم از خرید‌های فصل گذشته، مهدی شریفی بود. بازیکنی که روز‌های خاطره‌انگیزی در سپاهان داشت و با حضور در تراکتور و در نهایت پرسپولیس به شماره ۱۰ این تیم تبدیل شد. شریفی نیز نتوانست آن‌طور که باید نظر‌ها را به خود جلب کند و در نهایت او نیز روز گذشته در لیست مازاد پرسپولیس قرار گرفت تا حضوری ناکام در پرسپولیس به نام خود ثبت کند. یعنی دو بازیکن از جمع کسانی که در نیم‌فصل گذشته و نقل و انتقالات زمستانی بعد از پایان محرومیت به این تیم پیوسته بودند خیلی زود به پایان راه خود در جمع سرخ‌ها رسیدند.
اینکه کنار گذاشتن یک فوتبالیست آن هم در فاصله چند روز مانده به شروع مسابقات کار درستی است یا نه، نمی‌دانیم، اما آنچه این مطلب را به درازا می‌کشاند مکالمه دیروز ما با مهدی شریفی بود؛ مهاجم ۲۶ ساله‌ای که با صدایی گرفته خیلی کوتاه به ما گفت: «نه از گابریل کالدرون ناراحت هستم و نه از هیچ‌کس دیگر! اصلاً من ناراحت نیستم و گلایه‌ای هم ندارم. اینکه در فاصله دو، سه هفته مانده به شروع لیگ برتر تو را کنار بگذارند هم ناراحت‌کننده نیست! خیلی کار قشنگی هم بود!»
به مهدی شریفی گفتیم شوخی می‌کنی یا واقعاً این حرف دلت است؟ که جواب داد: «حرفی ندارم. نمی‌خواهم حرفی بزنم که فردا... اصلاً ولش کنید! بگذریم. من فعلاً بیشتر از این حرفی برای گفتن ندارم.»
