شمانیوز
شما نیوز

مصلح: باید به تیمی بروم که رقیب پرسپولیس محسوب می‌شود

شایان مصلح بازیکن سابق پرسپولیس با برنامه تلویزیونی آنتن به مصاحبه پرداخت.

مصلح: باید به تیمی بروم که رقیب پرسپولیس محسوب می‌شود

به گزارش خبرنگارشمانیوز و به نقل از باشگاه خبرنگاران: شایان مصلح بازیکن پیشین پرسپولیس با برنامه تلویزیونی آنتن به گفتگو پرداخت.

مدیران پرسپولیس برای تمدید قرارداد ۳ بار تماس گرفتند

شاید قسمت بوده که از پرسپولیس جدا شوم. در این دو سال که در پرسپولیس بودم، هیچ وقت برای این تیم حاشیه سازی نکردم و الان هم دوست ندارم چنین کاری کنم. قبل از بازی با سپاهان در جام حذفی بود که به من زنگ زدند و گفتند برانکو می‌خواهد قراردادت تمدید شود و من هم گفتم اجازه بدهید فصل تمام شود بعد از آن می آیم و قراردادم را تمدید کنم. دوباره بعد از بازی فینال جام حذفی که برابر داماش بود به من زنگ زدند و گفتند که برای تمدید قرارداد به باشگاه بروم و من هم گفتم می‌خواهم برای سفر زیارتی به عراق بروم و وقتی برگشتم حتما قراردادم را تمدید می‌کنم. وقتی از عراق برگشتم دوباره با من تماس گرفتند برای تمدید قرارداد که من هم در فرودگاه بودم، زیرا پس از سفر عراق بلافاصله می‌خواستم برای یک سفر تفریحی به لبنان بروم. به آن‌ها گفتم ۴ روز دیگر بر می‌گردم و قراردادم را تمدید می‌کنم. روز دوشنبه به تهران برگشتم و سه شنبه به باشگاه رفتم و قراردادم را تمدید کردم. در همان زمان بود که ماجرای جدایی برانکو پیش آمد و گفتند که برانکو دارد می‌رود و احتمال ماندنش در پرسپولیس کم است.

کالدرون گفت در پستت دو ملی پوش داریم و نمی‌توانم تو را نگه دارم

من بازیکنی بودم که در پرسپولیس بازی کردم و این طور نبود که کارنامه‌ای نداشته باشم تا سرمربی جدید بیاید و شرایط مرا ارزیابی کند. چند روز اول حضور کالدرون به خاطر مصدومیتی که پس از بازی با السد داشتم، در اردوی ترکیه فقط دور زمین می‌دویدم و اصلا با تیم تمرین نمی‌کردم. کالدرون نیز همان روز اولی که به پرسپولیس آمد درباره شرایط مصدومیتم با من و پزشک تیم صحبت کرد که پزشک تیم شرایط من را به کالدرون توضیح داد و او به من گفت که بازی‌های فصل قبل تو را دیدیم و به تو نیاز داریم، سعی کن کم کم خودت را برسانی که این فصل کار‌های زیادی با هم داریم. تمرینات خودم را پیگیری کردم و همزمان پروسه درمان و بدنسازی ام را جلو می‌بردم. ۲، ۳ روز آخر اردوی ترکیه به تمرینات اضافه شدم و کالدرون حساسیت زیادی روی نحوه تمرین کردن من داشت تا مصدومیتم شدید‌تر نشود. روز ششم یا هفتم اردو بود که قبل از ناهار ابتدا به سروش اعلام کردند که خط خورده و بازیکن آزاد است. سپس گفتند نفر بعدی که در لیست مازاد است را بعد از ناهار اعلام می‌کنیم و این باعث شد که همه بازیکنان استرس بگیرند. بعد از ناهار کالدرون همراه با مترجمش آمد و به من گفت بازیکن قابل احترامی هستی و از کار با تو لذت بردم، اما در حال حاضر دو دفاع چپ ملی پوش داریم و اگر می‌توانستم بازیکنی را نگه دارم حتما تو را نگه می‌داشتم اما به خاطر مصدومیتت نتوانستم عملکردت را ببینم و امیدوارم از این تصمیم من ناراحت نباشی که من هم در جواب گفتم کاش زودتر به من خبر می‌دادید زیرا پیش از تمدید قراردادم پیشنهاد‌های خوبی داشتم و حتی می‌توانستم در تیم‌های خوبی در خارج از کشور بازی کنم.

دستیار کالدرون گفت قرارداد یکساله ببند و سال بعد برگرد

پارسال در بین دفاع کنار‌های تیم بیشترین بازی را داشتم. به باشگاه قول دادم پس از جدایی صحبت خاصی نکنم و علاقه‌ای هم ندارم هر حرفی بزنم، زیرا اسم این کار نمک خوردن و نمکدان شکستن است. احساس می‌کنم حرف زدن بیش از حد درباره این اتفاقات، تیم را به حاشیه می‌برد. با کادرفنی پرسپولیس مشکلی ندارم و با دستیار کالدرون در تماس هستم. او مدام در حال پیدا کردن تیم برای فصل بعد من است و به من می‌گوید اگر تمایل داری به فلان باشگاه بروی رزومه ات را برای آن‌ها بفرستم. خیلی هم به من تاکید می‌کند که هر تیمی خواستی بروی قرارداد یکساله ببند، زیرا برای فصل بعد قطعا تو را می‌خواهیم.

برانکو در بیشتر پست‌ها از من استفاده می‌کرد

برانکو خیلی به من اعتماد و اعتقاد داشت. شاید هیچ وقت کسی نمی‌گفت شایان مصلح پسر برانکو است اما همه در تیم می‌دانستند که او چقدر مرا دوست دارد. شخصیت خاصی در بیرون از زمین دارم و همین باعث شد تا در دو سال حضورم در پرسپولیس که شامل چهار پنجره نقل و انتقالاتی بود، هر بار بگویند شایان مصلح از پرسپولیس رفتنی است. در صورتی که من در دوران برانکو بازیکن فیکس بودم و اگر هم نبودم از دقیقه ۹۰ هم شده به بازی می‌آمدم و به عنوان مدافع، هافبک یا مهاجم به من بازی می‌داد. یعنی برانکو آنقدر به من اعتماد داشت که جز دروازه بان، دفاع راست و هافبک راست در تمامی پست‌های دیگر من را بازی می‌داد.

بعضی از هم تیمی‌ها بابت رفتنم گریه کردند

در پرسپولیس جو خیلی خوبی بود و اصلا بین بازیکنان باند بازی وجود نداشت. یعنی به معنای واقعی کلمه یک تیم بودیم. با اینکه خیلی مواقع بین ما اختلاف نظر وجود داشت، اما همدیگر را دوست داشتیم و روز آخر که از بازیکنان جدا می‌شدیم بعضی از بازیکنان به خاطر جدایی ما گریه می‌کردند. بازیکنان یک تیم مانند یک خانواده هستند و بازیکنان بیشتر از این که خانواده هایشان را ببینند همبازی‌های خود را می‌بینند. بنابراین طبیعی است که اختلافاتی هم پیش بیاید، اما چیزی که اهمیت دارد این است روز آخری که از تیم می‌روی، حتی کسانی که با آن‌ها جر و بحث داشتی هم به سمتت بیایند و از بابت رفتنت ناراحت باشند.

خودم را از سیاست دور نگه می‌دارم

من آدم سیاسی نیستم و دغدغه ام اعتقاداتم است. البته سیاست و مذهب و اجتماع با یکدیگر مرتبط هستند اما من همواره سعی کرده ام خودم را از سیاست دور نگه دارم. در این زمان وظیفه خودم را حفظ دین و اعتقاداتم می‌دانم و سعی می‌کنم خیلی وارد فضا‌های سیاسی نشوم. امروز یک سری باور برای خودم دارم و خیلی به آن‌ها پایبند هستم.

اساتید ادبیات گفتند فوتبالت به شاعر بودنت ضربه زده است

اشعار من ضعیف نیست و این را می‌توانید از اساتید ادبیات بپرسید که اشعار من در چه سطحی قرار دارند. برخی از اساتید ادبیات مستقیما به خودم گفتند که فوتبال بازی کردنت به شعر تو ضربه زده است. کسانی که سواد ادبی ندارند می‌گویند شاعر بودن من به فوتبالم ضربه زده است. من چنین ادعایی ندارم که بهترین شاعر ایران هستم، اما شعر من ضعیف نیست و جامعه ادبی من را به عنوان یک شاعر می‌پذیرد. البته قبول دارم که به خاطر فوتبالیست بودنم اشعارم فروش خوبی دارد و این مسئله در فروش اشعارم تاثیر زیادی دارد. به خاطر شعر گفتنم انتقاد‌های بدی از من می‌شد و کسی نمی‌توانست بپذیرد که من هم فوتبالیست خوبی باشم هم در زمینه شعر موفق باشم. همیشه برای این موضوع پژمان جمشیدی را مثال می‌زنم، وقتی بازی می‌کرد فوتبالیست خوبی بود، وقتی هم که خداحافظی کرد بازیگر خوبی شد. بنابراین آدم‌ها می‌توانند در دو زمینه فعالیت داشته باشند و در هر دو موفق باشند. من دست خط خیلی بدی دارم، ولی استعداد خوبی در شاعری دارم و به همین دلیل به این عرصه وارد شدم.

آرامشم در مطالعه و شعر است

فوتبالیست‌ها در روز ۲ تا ۳ ساعت وقتشان صرف تمرین می‌شود، یه عده به مهمانی‌های مختلف می‌روند. کسانی هستند که ۲۴ ساعت روز را پلی استیشن بازی می‌کنند، یک عده از بازیکنان هم هستند که بقیه وقتشان را در قهوه خانه می‌گذرانند. البته من اصلا اهل قلیان نیستم و فقط یکبار وقتی که در دوران راهنمایی بودم قلیان کشیدم که حالم بد شد، بعد از آن هم اصلا سراغ دود و دم نرفتم و اگر کسی در کنارم قلیان یا سیگار مصرف کند، حالم بد می‌شود. هر کس یک جور اوقات فراغتش را می‌گذراند و دنبال این است که در این اوقات آرامش داشته باشد. آرامش من هم در مطالعه و شعر است.

تلاش می‌کنم لژیونر شوم

من آدم خوش قدمی هستم، هر تیم دیگری بروم باز هم جام می‌گیرم (با خنده) اولین سال که در بزرگسالان سپیدرود بازی کردم به لیگ یک صعود و در سال دوم به لیگ برتر صعود کردیم. سال سوم به پرسپولیس رفتم که قهرمان شدیم و سال چهارم باز هم قهرمان شدیم. بنابراین هر چهار سالی که در رده بزرگسالان بازی کردم موفق بودم. امیدوارم انتخاب بعدی من طوری باشد که این روند خوب ادامه داشته باشد. قبل از این که با پرسپولیس تمدید کنم از قره باغ آذربایجان پیشنهاد خیلی خوبی داشتم، اما آن زمان اولویتم پرسپولیس بود و برای زندگی در خارج از کشور آمادگی نداشتم. الان به فکر افتادم فوتبالم را در خارج از ایران ادامه دهم و دوباره با باشگاه‌هایی که من را می‌خواستند صحبت کردم اما متاسفانه گفتند تیمشان بسته شده است و دفاع چپ جذب کرده اند. باز هم در روز‌های آینده تلاش می‌کنم لژیونر شوم، اما اگر نشد در ایران به فوتبالم ادامه می‌دهم.

باید به تیمی بروم که رقیب پرسپولیس محسوب می‌شود

در لایو اینستاگرامم گفته بودم رقیب سنتی، اما منظورم از رقیب سنتی استقلال نبود. احترام خاصی برای هواداران تمام تیم‌ها قائل هستم به ویژه استقلال که ۴ سال در تیم‌های پایه آن بازی کردم. با هواداران و بزرگان تیم استقلال رابطه خوبی دارم همیشه به آن‌ها احترام گذاشته ام و این احترام بین ما متقابل بوده است. در این دو سالی که در پرسپولیس بودم هیچ وقت ندیدید که عدد نشان بدهم و یا علیه استقلال مصاحبه‌ای کنم، زیرا استقلال و پرسپولیس هر دو در یک برهه من را می‌خواستند. اصلا آدمی نیستم که هواداران رقیب را ناراحت کنم و منظورم از حرف‌هایی که زدم این بود که حتی اگر روزی دیدید به تیمی رفتم که شما با هواداران آن کری دارید از من حرکت بدی سر نمی‌زند. از نظر فنی یا غیر فنی در لیست مازاد پرسپولیس قرار گرفتم و با سابقه نایب قهرمانی آسیا نباید در یک تیم ته جدولی بازی کنم. خداراشکر از تمام تیم‌های بالای جدولی هم پیشنهاد دارم. در واقع باید در تیمی بازی کنم که رقیب پرسپولیس محسوب می‌شود و برای قهرمانی با این تیم می‌جنگد و شاید تیم مقابلی باشد که هوادارنش با هواداران پرسپولیس کری دارند. ۱۵، ۱۶ دقیقه لایو در اینستاگرام داشتم و کلی هم قربان صدقه هواداران رفتم، اما عده‌ای خواستند من را اذیت کنند و کل صحبت هایم را نشنیدند و از این یک دقیقه استفاده کردند. حتی اگر به تیم رقیب پرسپولیس بروم احترام این تیم و هوادارانش را نگه می‌دارم، خاطرات این دو سال در آرشیو قلب من خواهد ماند و هیچ وقت هواداران پرسپولیس را فراموش نمی‌کنم.

پوشیدن پیراهن شماره ۶۹ دلایلی دارد

پوشیدن پیراهن شماره ۶۹ دو دلیل دارد. یکی این که عدد ابجد اسم حضرت زهرا (س) ۶۹ می‌شود و دیگری این که زلزله رودبار در سال ۶۹ اتفاق افتاد. هر تیم دیگری هم بروم اگر این پیراهن دست کسی نباشد باز هم آن را می‌پوشم.

برانکو گفت هنوز قهرمان آسیا نشدیم

فکر می‌کردم برانکو در پرسپولیس می‌ماند. بعد از بازی با داماش یکی از بازیکنان از برانکو پرسید سال بعد در پرسپولیس می‌بینیمت و برانکو جواب داد ما هنوز قهرمان آسیا نشدیم. این جمله باعث شد فکر کنیم که او می‌ماند و امسال قهرمان آسیا می‌شویم، اما برانکو نماند و ما هم رفتیم.

کاشیما خیلی منظم بود و تا صبح هم نمی توانستیم به این تیم گل بزنیم

رسیدن به فینال آسیا پروسه سختی بود. پنجره بسته بود و بازی‌های فشرده بازیکنان را خسته کرده بود. کاشیما هم یک تیم منظم بود. مثلا اگر ترکیب این تیم در فینال ۲، ۴، ۴ بود ترکیبشان ثابت می‌ماند و اصلا به هم نمی‌ریختند. بازی رفت را آنالیز کردیم و دیدیم که این تیم در تمام دقایق بسیار با نظم عمل می‌کرد و از موقعیت هایشان در ترکیب خارج نمی‌شدند. کاشیما به اندازه السد و الدحیل ستاره نداشت، اما نظم داشتند. در بازی رفت اگر گل اول را می‌زدیم روند بازی عوض می‌شد اما دو گل خوردیم و باختیم. کاشیما فقط با نظمش توانست به ما گل بزند. خیلی از تیم‌ها حوصله شان سر می‌رود و بعد از نیم ساعت با نظم بازی کردن، دچار آشفتگی می‌شوند. بازی برگشت هم شاید بهترین بازی من برای پرسپولیس بود که بعد از دروازه بان کره‌ای کاشیما و سید جلال حسینی سومین بازیکن برتر زمین شدم. خیلی تلاش کردیم و اواخر نیمه دوم هم در پست مهاجم بازی کردم. احتمالا اگر تا صبح هم بازی می‌کردیم نمی‌توانستیم به این تیم گل بزنیم.

دوست دارم به پرسپولیس برگردم

همه چیز به آینده بستگی دارد و کسی از آینده اش خبر ندارد، امکان دارد به تیمی بروم که فضا برای برگشتم فراهم نباشد اما آدم دوست دارد به جایی که از آن خاطرات خوبی دارد برگردد. خاطرات خوبی از پرسپولیس دارم و دوست دارم که روزی به این تیم برگردم اما الان باید با تمام وجود برای تیم جدیدم تلاش کنم تا اتفاقات خوبی برایم بیفتد.

 

آیا این خبر مفید بود؟
بر اساس رای ۰ نفر از بازدیدکنندگان
جهت مشاهده نظرات دیگران اینجا کلیک کنید
copied